سخن روز :
پژواک
شناسه خبر: 2131 منتشر شده در مورخ: 1392/12/1 ساعت: 17:08 گروه: صفحه نخست  
طنز/گزارش فیش بوکی یک نماینده اعزامی به بقیه!
هیچ چیز پنهان نیست...

طنز/گزارش فیش بوکی یک نماینده اعزامی به بقیه!

برای اطلاع همه شما، سعی کردم جزییات رو دقیق بنویسم اما راجع به برخی حرف و حدیث ها که تو جلسات و مذاکرات زده شد و اصطلاحا بهشون محتوای جلسات میگن، به خاطر اینکه میدونم به درد شماها نمیخوره و فقط وقتتون رو میگره، صرف نظر کردم!

 یک نماینده ارسالی به یکی از نقاط جهان جهت مذاکره با چند نفر دیگر، با انتشار متنی در صفحه شخصی فیش بوکش(!) گزارش کامل، جامع و دقیقی از چند روز مذاکرات فشرده اش را جهت اطلاعات عمومی بقیه منتشر کرده است.

این نماینده ارسالی که می خواهد با بقیه صریح و صادق و شفاف باشد، تمام جزییات را با دقت نوشته است!


براساس این گزارش، او که به خوبی می داند با بودجه بیت المال و با پول همین بقیه دارد مسافرت می رود و مذاکره می کند، برای آنکه درآمدش حلال باشد، هیچ چیز پنهان(!) و محرمانه ای(!) از دیدگاه بقیه ندارد و تنها بخش بسیار کوچکی از چند روز سفرش، که همان محتوای مذاکرات بوده است و از اهمیت چندانی هم برخودار نبوده(!) را به جهت عدم اطاله وقت و کلام، مطرح نکرده است.



 


متن کامل گزارش این نماینده ارسالی که در صفحه فیش بوکش(!) به رشته تحریر درآمده، بدین شرح است:

سلام دوستان!

می خواهم یک گزارش کامل از این چند روزی که دور از شما مشغول مذاکره بودم رو ارایه کنم. قبلش بگم که فقط یه سری حرف هایی که تو جلسات رسمی و مذاکره و نشست های خصوصی داشتم، رو به جهت اینکه وقت شما عزیزان رو نگیرم و همچنین به خاطر اینکه محتوای مذاکرات اصلا اهمیت نداره، اینجا نمی نویسم. اما الباقی سفر رو سعی می کنم با دقت کامل بنویسم.

الآن ساعت 2/5 بعد از نصف شبه و دارم از آسانسور هتل بالا می رم. دیدم زمان مناسبیه برای نوشتن گزارش.

پریشب اومدیم اینجا، جاتون خالی شام خوردیم و با طرف سر شام کلی تعارف و بفرما زدیم. بعد از شام، تا خواستیم مذاکره کنیم بساط دسر و چای و قهوه رو آوردن مشغول خوردن شدیم. باید تاکید کنم که چون نماینده اعزامی شما بودم، سعی کردم هنگام خوردن شام و دسر بعد از غذا، اصل عزت و حقوق همه تون را رعایت کرده و به جای یه پرس، دو پرس غذاخوردم و سه فنجون چای. تا اونا بدونن که من نمی ذارم حقمون ضایع بشه.

بعد از چای، مهمونمون که بدون خانواده اومده بود، چون دیر وقت بود و صلاح نبود تا این وقت شب بیرون باشه، خداحافظی کرد و رفت خونه شون. ما هم که دیدیم خیلی خسته ایم رفتیم خوابیدیم.

صبح که از خواب بیدار شدیم، دیدیم صبحونه آوردن. ضمنا، خبرچین ها خبر آوردن که مهمون دیشبمون هم داره با یه سری افراد دیگه صبحونه می خوره. خاطرم جمع شد چون ما صلح طلبیم، باید اول از دوستان (چیز ببخشید از دشمنان) خبر داشته باشیم، اگه اونا یه وقت گرسنه باشن ما نباید سیر باشیم. جون می خواهیم داوطلبانه نشون بدیم که صلح طلبیم.

خلاصه، بعد از صبحانه یه سری تو اینترنت زدم و دیدم این ملت بیکار و بی سواد، به موی سر ما هم کار دارن. تو پیجم رفتم دیدم چند تا لایک جدید اومده. کلی حال کردم.

ناگفته نمونه تو این فاصله، رفیقام رفته بودن تا از حقوق دفاع کنن. بعد ساعت 13 به وقت اینجا و یه ربع به 10 به اونجا، دیدم خبر آوردن که ناهار آمده است.

به خاطر فعالیت های سنگینی که داشتم، ناهار رو سیر خوردم و بعد از ناهار، با طرف تلفنی گپ زدم و گفتم بیا اینجا، اون هم گفت میام. بعد، صاحب هتل اومد و باهاش کلی گفتیم و خندیدیم و لابلای خنده هام، یه حرکت فنی زدم و اون رو هم دعوت کردم بیاد اینجا. اون هم گفت میام. براساس توافقی که صورت گرفت، قرار شد شام رو ساعت 8 بخوریم.

بعد نوبت به شام رسید. شام رو با چند مهمون دیگه ای که از قضا اونها هم برای یه سری کارای عقب افتاده اینجا اومده بودن، دور همی خوردیم. فکر کنم ساعت 9 به وقت اینجا و 12 به وقت اونجا بود که شام خوردنمون تموم شد! فشار کار روزانه باعث شد که شب زود بخوابم. صبح که از خواب بیدار شدم دیدم ساعت های آخر سفره. لامصب عمر سفر خیلی کوتاهه تا چشم به هم میذاری، تموم میشه. گفتن بار و بندیلت رو جمع کن که باید بری.

ساعت راه افتادنمون 19 به وقت اینجا و 8 به وقت اونجاس. البته اگه ساعت رو اشتباه نگفته باشم. به هر حال چون میخوام گزارش دقیق بدم، اگه یه وقت یه ربع اینور و اونور شد، حلالم کنین. نتیجه جلسات این شد که چند وقت دیگه بازم دور هم جمع بشیم و به یاد قدیما، خاطرات رو زنده کنیم.

الان که دارم می نویسم، دارم میرم. باز هم لازمه تاکید کنم برای اطلاع همه شما، سعی کردم جزییات رو دقیق بنویسم اما راجع به برخی حرف و حدیث ها که تو جلسات و مذاکرات زده شد و اصطلاحا بهشون محتوای جلسات میگن، به خاطر اینکه میدونم به درد شماها نمیخوره و فقط وقتتون رو میگره، صرف نظر کردم.

اینم شعر آخری کاری:

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
در پی یک دو ریالی همه جا رفتم و گشتم
دم به دم یکسره فریاد زدم آیا هست
یک دو ریالی خدمت حضرتعالی که جوابی نشنیدم
خسته خسته لب جوی آبی بنشستم
عابری آمد و انداخت دو سکه کف دستم
و من از کرده ایشان نرمیدم نگسستم
نرم و آهسته توی باجه خزیدم
ولی از گوشی آن هیچ صدایی نشنیدم
یادم افتاد که دیریست که این باجه خراب است
همچو آینه دق مایه و اسباب عذاب است

این بود گزارش من!

twitter facebook داغ کن - کلوب دات کام
ایمیل: info@h3nn.ir
شماره پیامک: 300074370003
منبع: خیبرآنلاین
کلید واژه
 
نظرات بینندگان
نظر شما
نام و نام خانوادگی :
ایمیل:
نظر:
آخرین اخبار

بررسی راهکارهای جلوگیری از قاچاق سوخت و تقویت معیشت مرزنشینان در جلسه شورای‌ اقتصادی

محاکمه پسر معتاد به اتهام قتل دختر جوان

رویارویی جذاب پیکان و ری‌را، نماد اصالت و آینده ایران‌خودرو

نمادهای پرتقاضای بورس ۲۲ آذر ۱۴۰۲/ کدام نمادها مثبت ۷ درصد شدند؟

لطیفی: میزان رضایتمندی مردم از کارکنان دولت رصد می‌شود

صادرات ایران به همسایگان با رشد ۹ درصدی به ۱۸ میلیارد دلار رسید

دهلیزهای زیرزمینی مالخران زیر نورافکن‌های پلیس!

افزایش ۴۰ درصدی نرخ خرید تضمینی برق از نیروگاه‌های بادی

دهه فجر؛ تحویل ۲هزار واحد مسکونی نهضت ملی پرند

تیر خلاص فرزین بر یادگار صالح آبادی / دلار توافقی تمام شد / رئیس کل بانک مرکزی: دلار را بدون صف و به نرخ تابلو بخرید

ضرورت توجه به صنایع پایین دستی پتروشیمی/ چین تنها بازار ما در صنعت متانول است

افزایش تعداد شهر‌های با وضعیت «نسبتا پرخطر» کرونایی در کشور

سازمان سنجش: اختیار کامل در مورد نحوه قطع اینترنت در کنکور با وزارت ارتباطات است

یک بازی دو سر باخت !

برخی ها مایلند حرفه وکالت لاکچری بماند!

۹ رویداد بی‌سابقه در سال ۲۰۲۲؛ از اولین نخست‌وزیر رنگین‌پوست بریتانیا تا سفر در زمان به موهبت تلسکوپ جیمز وب

تولید ۳ نوع اسید آمینه مورد نیاز بیماران متابولیک برای نخستین بار در کشور

استقبال ۶۵ هزار نفر از طرح آموزش رایگان هنر در کشور

بهره‌وری سرمایه‌گذاری در کشاورزی ۳ برابر صنعت

روسیه: جهان ۵ تا ۱۰ سال آینده با کمبود انرژی مواجه می‌شود

قهوه و خواص درمانی شگفت انگیز آن

تاکید اژه‌ای بر گوش شنوای دستگاه قضایی برای استماع نقطه نظرات حقوقی

وجود گسل پنهان در مرکز تهران که تاکنون شناخته نشده بود

دو تصمیم در دو فرودگاه اصلی کشور؛ جیب مسافران فدای نفع تاکسی‌های فرودگاه

هیچ اعتمادی بین نظام و مردم وجود ندارد/ جوانان دستگیر شده بعد از آزادی سریعا فوت می‌کنند!

ایزدخواه، نماینده تهران: در شروع دولت سیزدهم قیمت دلار ۲۶ هزار تومان و امروز ۳۹ هزار تومان است؛ یعنی افزایش قریب به ۵۰ درصد / قدرت پول ملی کشور جنگ زده سوریه ۸ برابر از ما بیشتر است / زمان حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی ما فریاد زدیم که مسئله، ارز ۴۲۰۰ تومانی نیست بلکه کاهش ارزش پول ملی است

چگونه از جزئیات دریافت سود سهام عدالت مطلع شویم؟

امروز از بحران جمعیتی رنج می‌بریم/لزوم جمع آوری اطلاعات و آدرس‌های حقوقی توسط ثبت احوال

توپ گرانی در زمین سازمان حمایت از مصرف کننده افتاد

ثبت نام بدون کنکور علمی و کاربردی در مقطع کاردانی و کارشناسی

پربیننده ترین ها
  • 9
  • :
  • 23
  • :
  • 44
اپلیکیشن موبایل هزاره سوم - نسخه اندروید
Page Generated in 0/2559 sec