پایگاه خبری نامه نیوز
کد خبر: 1590
من گرفتم تو نگیر

 

زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر، من گرفتم تو نگیر

چه اسیری! که ز دنیا شده ام یکسره سیر، من گرفتم تو نگیر

بود یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر، یاد اون روز بخیر

زن مرا کرد میان قفس خانه اسیر، من گرفتم تو نگیر

من از اون روز که همسر شده ام خر شده ام، خر همسر شده ام

عوض یونجه و جو میدهدم نان و پنیر، من گرفتم تو نگیر

هست ماهر زن من در زدن مشت و لگد، لگد محکم و بد

چون در این مسئله بود از خود مخلص تقصیر، من گرفتم تو نگیر

وای بر آنکه گرفتار دو تا زن شده او، بدتر از من شده او

خانه ای را که در اون هست سه تا زن برخیز، زود از آنجا بگریز

واندر اون خانه یقین آب شود زهره شیر، من گرفتم تو نگیر

رنگ رخساره خبر میدهد از سر ضمیر، من گرفتم تو نگیر


Page Generated in 0/0055 sec