نام خدا سر آغاز نامه رو می کنم باز
گویم به تو من این راز باور نکن محاله!
مشکلای فرهنگی قلبای نیمه سنگی
ورزش و مرد بنگی؟ باور نکن محاله!
بدآموزی تو سیما بده بستون تو تیما
پارگی گلیما ؟ باور نکن محاله!
شماله ویلا و کاخ جنوبه سقفا سوراخ
ثروتمندا شدن شاخ؟ باور نکن محاله!
معتاد پره تو تهرون ازپیر بگیر تا جوون
مواد زیاد و ارزون؟ باور نکن محاله!
تبعیض باشه فراوون دلها شده پر از خون
مظلوم مونده قانون؟ باور نکن محاله!
راننده های آنتیک تو کوچه های باریک
ناراحت از ترافیک؟ باور نکن محاله!
در عصر خالی بندان حقوق شهروندان
ناله دردمندان باور نکن محاله!
چشم نداری ببینی تو محصولات چینی
قاچاق زیرزمینی؟ باور نکن محاله!
رمز نبردها پول معیار مردها پول
حلّال دردها پول؟ باور نکن محاله!
فقر و فساد نداریم جیب گشاد نداریم
ما حزب باد نداریم باور نکن محاله!
حزبا عمدتاً حباب دنبال بوی کباب
اوضاع مردم خراب؟ باور نکن محاله!
مصرف کننده مغبون تولید کننده دل خون
دلال و پول کلون ؟ باور نکن محاله!
مسئول بالای شهر با مردم خودش قهر
خدمت به کی؟کدوم دهر؟ باور نکن محاله!
مردم و سفره خالی گلیم به جای قالی
دروغ به این باحالی باور نکن محاله!
رشوه توی ادارات جاسوسی تو سفارات
سنگینی اجارات باور نکن محاله!
صاحب پول و قدرت به فکر درد ملت
سیاست و صداقت؟ باور نکن محاله!
تو مدیرا اختلاف تو بعضیاشونم لاف
دعوا بر سر لحاف؟ باور نکن محاله!
بهبودی دل ریش پولدار به فکر درویش
دوستی گرگ با میش؟ باور نکن محاله!
علیرضا محمد بیگی