به گزارش شبکه خبری هزاره سوم به نقل از مشرق، چندی پیش در اخبار شندیدم که ۶۴ نفر از دانشجویان رشتههای الکترونیک و هستهای را از نروژ اخراج کردهاند. چند روزی هم طول کشید تا خبر اثر کند و مسئولان (غیر از وزارت خارجه) پای کار بیایند و کمی موضعگیری کنند. با اینکه نحوه برخورد برخی از مسئولین با چنین مسائلی سطحی است و با اینکه مردم رضایت زیادی از این اهمال ندارند اما نیت این یادداشت از پرداختن به این موضوع، انتقاد از عملکرد مردان دولت و مجلس نیست که اگر قصد بود، سخن هم بسیار بود. اصل موضوع اینجاست که چرا دانشجویان ایرانی در رشتههای فنی از نروژ اخراج میشوند اما کسی با دانشجویان علوم سیاسی و روابط بینالملل ما در هیچ جای دنیا کاری ندارد؟
چرا همیشه تحریمهای ضد ایرانی روی مباحث فنی است؟ آیا تا به حال کسی شنیده است که غرب ایران را مثلا در زمینه مراودات فرهنگی تحریم کند؟ بمانند همین مسئله هم هرگز نخواهد دید و شنید که تعدادی از دانشجویان رشتههای علوم سیاسی و روابط بینالملل از دانشگاههای کشورهای دیگر اخراج شوند. چرا؟
چرایی مسئله را باید در ریشه و خاستگاه این علوم از یک سو و در کاربرد این علوم از سوی دیگر جست. علوم فنی، علوم فنی است و هر جای دنیا که باشد از یک چیز ناشی میشود و آن هم علوم طبیعی است؛ طبیعت، به ما هو طبیعت، همه جا طبیعت است (صرف نظر کنیم از نوع نگاه به طبیعت). اما از منظر کاربرد آن، فرق است میان ساخته شدن ابزار دست دو دشمن. علمی که قدرت میآفریند، علمی که اقتدارآفرین است، علمی است که بتواند دست بالا را به تو اعطا و تو را بر دشمن چیره کند. در حوزه علوم فنی، دانش هستهای و الکترونیک از این دست علوم اقتدار آفرین است و فرق است در اینکه ابزار اتمی داشته باشی یا نیازمند دشمن خود باشی.
و اما در حوزه علوم انسانی؛ باز هم علمی اقتدارآفرین است که بتواند دست بالا را برای تو فراهم کند. نکته سادهای که جای اشاره دارد این است که اگر علوم انسانی ما به همینگونه که هست ادامه یابد و صرفا علوم ترجمهای غربی باشد، هرگز و هرگز اقتدار نخواهد آفرید. اقتدار علوم انسانی مسلمانان از قرآن میآید و نه از دل فلسفه غرب. کتابهای علوم انسانی دانشگاههای ما و دانشگاههای غرب هر دو از فلسفه غرب میآید.
تاریخ انقلاب نشان داده است که هر جا دشمن سعی در کوتاه کردن دست ایرانیان از علم و فنآوری داشته، داستان برعکس خواست آنان رقم خورده و از قضا، دانشمندان ما به همان علوم دست یافتهاند.
میتوان دریافت همانطور که غرب هرگز ایران را در مسائل فرهنگی تحریم نکرده تا بتواند فرهنگ خود را بر ما قالب کند، هرگز دانشجویان رشتههای علوم سیاسی و روابط بینالملل را نیز اخراج نخواهد کرد تا از این رشته و ریشه روی نگردانده و بدتر از آن به سراغ منبع عظیم وحی و سرمنشا علوم کرامت و اقتدار آفرین انسانی اسلامی نرویم؛ که ای کاش تحریم کنند و ما را با قرآنمان تنها بگذارند.