شناسه خبر: 504 | منتشر شده در مورخ: 1392/11/6 | ساعت: 23:11 | گروه: صفحه نخست |
آوای باران؛
سریال خوبی که کمکم اعصاب خردکن شد |
به گزارش هزاره سوم سایت مشرق نوشت: "آوای باران" عنوان سریالی است به کارگردانی حسین سهیلی زاده که شنبه تا چهارشنبه هر هفته از شبکه سوم سیما به روی آنتن میرود. در این مجموعه تلویزیونی بازیگرانی چون حمیدرضا پگاه، سام درخشانی، الهام چرخنده، امیر دژاکام، سیاوش خیرآبی، آزاده زارعی و سپیده خداوردی ایفای نقش می کنند.
اگر بخواهیم آوای باران را با آثاری شبیه خودش نظیر دلنوازان، ترانه مادری و امثالهم مقایسه کنیم میتوانیم آن را یک سروگردن بالا تر معرفی کرده و به خاطر تعادلهایی که بین موضوعات مختلف مثل تقابل سیاه و سفید، روابط عاشقانه و کنش و واکنش های منطقی برقرار کرده امتیاز بالاتری به آن بدهیم.
این سریال نهایتا باید در 15 قسمت ساخته میشد اما طبق روال سازندگان برنامه های تلویزیونی و برای طولانی شدن پروسه پخش، پیچ و خم های غیر ضروری در داستان وارد شد که تاثیر مخربی داشته و باعث سر رفتن حوصله مخاطب میشود.
استفاده از بازیگران تازه کار در نقش های اصلی اتفاق خوبی بود. نیمی از بازیگران فیلم کار اولی هستند و اتفاقا بازیهای خوبی هم ارائه میدهند. در محل زندگی "شکیب" و دار و دسته اش، به غیر از خود او (مهران احمدی) که بازیگر شناخته شدهای است، بقیه بازیگران تقریبا کار اولی و گمنام هستند اما مخاطب از تماشای بازی آنها خسته نمیشود.
برخی گرههای داستان واقعی نبوده و نمیتوان آنها را باور کرد. برای مثال در قسمتی از این سریال طاها اموال و داراییهای خود را به نام دخترش باران میزند البته این شناسنامه در اختیار بیتا(دختر نادر) است که خودش را به جای باران جا زده و طاها از این موضوع با خبر نیست. چندی بعد وقتی طاها از جعلی بودن هویت آن دختر با خبر میشود، در مقابل تهدید خانواده نادر آنها سکوت میکند در حالی که بدون هیچ مشکلی میتواند اموال خود را پس بگیرد. در واقع اموال به نام باران است و وقتی بارانی حضور ندارد، اموال دوباره به طاها بازمیگردد.
گریمهای باور پذیر در سریال نقش موثری در همراهی مخاطب دارند. با توجه به این که داستان در یک بازه زمانی 20 ساله روایت میشود بازیگران اصلی مثل سام درخشانی و حمیدرضا پگاه، با گریمهای سنگین و باور پذیر مقابل دوربین میروند. البته در این میان گریم برخی چهره ها هم مثل الهام چرخنده آنطور که باید و شاید طبیعی از آب در نیامده و نمیتوان گذر 20 سال از عمر را در چهره بشاش و سرزنده او حس است.
پلیس در این شهر وجود ندارد! در تمام اتفاقات مثبت و منفی فیلم، این خود خانواده ها هستند که مسئولیت انجام کارها را برعهده می گیرند. از جستجو برای پیدا کردن "باران" گمشده تا پاسخ به تهدیدات وارده از سوی افراد بزهکار و در نهایت احقاق حقوق طاها که در نبودش تمام مال و اموالش با کلاهبرداری غصب شده است. شهری که سهیلی زاده به تصویر کشیده قانونش قلدری و موذی گری است و ما به زحمت یونی فرم پلیس را در فیلم میبینیم.
در انتها میتوان گفت "آوای باران" در این آشفته بازار کارهای سطحی و کم بضاعت جزو آثار قابل توجه در سال 92 بود که چهرههای جدیدی را به سینما و تلویزیون معرفی کرد. داستان متفاوت این سریال خیلی زود مخاطبان بسیاری را پای جعبه جادویی نشاند. حیف که کش دادن بیش از حد و به اصطلاح آب بستن به محتوای سریال، بخش قابل توجهی از جذابیت های آن را از بین برد.