شناسه خبر: 6343 | منتشر شده در مورخ: 1393/2/22 | ساعت: 10:54 | گروه: حوادث |
انکار قتل بعد از 9 سال |
به گزارش شبکه خبری هزاره سوم نماینده دادستان در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی تشکیل شد، در توضیح پرونده گفت: ماموران پلیس مرداد سال 84 باخبر شدند درگیریای منجر به مرگ در شهرک اندیشه شهریار اتفاق افتاده است. زمانی که پلیس به محل رفت متوجه شد جوانی بهنام حامد که بهشدت مجروح شده به بیمارستان انتقال یافته اما شدت جراحت به حدی بوده که وی قبل از رسیدن به بیمارستان جان خود را از دست داده است.
با توجه به این یافتهها مشخص شد، بهجز حامد چند جوان دیگر هم در این حادثه حضور داشته و از نزدیک ماجرا را مشاهده کردهاند. شهادت آنها اخذ و مدارک موجود جمعآوری شد اما از آنجایی که هیچ سرنخی از عامل قتل وجود نداشت متهم در آن زمان دستگیر نشد.
هفتسال از این ماجرا گذشته بود و در حالیکه به نظر میرسید دیگر قاتل شناسایی نمیشود ماموران مردی به نام شکور را بازداشت کردند. او که بهخاطر درگیری در تهران بازداشت شده بود به زندان منتقل و در بازجوییها از وی مشخص شد برخی از سرنخهای بهدستآمده در قتل حامد که هفتسال قبل اتفاق افتاده با متهم بازداشتی مطابقت دارد.
به همین دلیل شکور تحت بازجویی فنی قرار گرفت و به قتل اعتراف کرد. او جزییات را توضیح داد و گفت چون حامد مزاحم خواهر ناتنیاش شده بود با وی درگیر شد و هرچند مقتول را نمیشناخت اما ضربات را به او زد و باعث مرگش شد.
این در حالی است که شاهدان نیز چهره شکور را شناسایی کردند. نماینده دادستان تهران ادامه داد: با توجه به مدارک موجود در پرونده، بهعنوان نماینده دادستان تهران درخواست صدور حکم قانونی را دارم.
در ادامه با توجه به اینکه از اولیایدم کسی در دادگاه حاضر نبود و آنها شکایت خود را از قبل مطرح کرده بودند شکور - متهم پرونده- در جایگاه حاضر شد.
او گفت: خواهر ناتنیام زهره به من گفت پسری او را در خیابان کتک زده است. او بهشدت گریه میکرد و من هم از گریه او ناراحت شدم. وقتی ماجرا را پرسیدم گفت: پسری بهنام شهرام به من متلک گفت و من هم اعتراض کردم داشتم با مادرم میرفتم که شهرام به ما حمله کرد و من و مادرم را کتک زد. وقتی زهره توضیح داد چه اتفاقی افتاده است خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم با شهرام دعوا کنم. مادر زهره با پدر من ازدواج کرده بود و من رابطه خوبی با آنها داشتم به همین دلیل وقتی کسی به آنها چیزی میگفت ناراحت میشدم. شهرام را نمیشناختم. به اتفاق دوستانم به سمت شهرک اندیشه رفتیم تا او را پیدا کنیم. چند جوان کنار خیابان نشسته بودند. از آنها سراغ شهرام را گرفتیم گفتند او را نمیشناسند. چون دارو خورده بودم دهانم تلخ بود و آب دهانم را بیرون انداختم آنها فکر کردند قصد توهین دارم و به من حمله کردند، من هم یک ضربه با قمه به سمت سر آن پسر جوان زدم و بعد هم از محل فرار کردم.
متهم درباره ضربهای که به شکم مقتول خورده و باعث مرگ او شده است، گفت: این ضربه را من نزدم قسم میخورم ضربه کار من نبود. وی همچنین در پاسخ به این سوال که اگر مرتکب قتل نشده بود، چرا فرار کرد، گفت: وقتی به خانه برگشتم زهره و چندنفر از دوستانم تماس گرفتند و گفتند مگر چه کردی که پلیس دنبال توست من هم از ترس فرار کردم اما در نهایت بازداشت شدم.
در ادامه شاهدان یکبهیک در جایگاه حاضر شدند و جزییات را توضیح دادند. یکی از آنها گفت: ما کنار خیابان نشسته بودیم حامد کنار ما بود وقتی متهم آمد و پرسید شهرام کجا زندگی میکند، آب دهانش را بیرون انداخت. حامد او را صدا زد و گفت چرا این کار را کردی؟ متهم یکدفعه قمه را بیرون کشید و حمله کرد من فقط ضربهای را که به سرش خورد دیدم اما تنها کسی که با حامد درگیر بود همین فرد بود. چندنفر دیگر که قمه داشتند با من و بقیه بچهها درگیر بودند.
هیات قضات بعد از پایان شهادت شهود و اخذ آخرین دفاع از متهم برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.