تقصیر احمدی شد!!!
شعر سیاسی!
تقصیر احمدی شد!!!
(اقتباس از شعر علیرضا قزوه (با تغییر در ردیف))

... سوار خر گشت تقصیر احمدی شد
بایرامقلی پدر گشت تقصیر احمدی شد
در داستان گل عنبر نُه بار بچّه زایید
نُه تا همه پسر گشت تقصیر احمدی شد
دل می خورند و قلوه خوبان شهر با هم
تا شام ما جگر گشت تقصیر احمدی شد
هنگام آب خوردن دستم به مانعی خورد
لیوان ما دمر گشت تقصیر احمدی شد
یارو قمر قمر گفت گفتند بی خیالش
تا ماه ما قمر گشت تقصیر احمدی شد
دانشجویی ز کرمان از بخت بد هنر خواند
یک روز باهنر گشت تقصیر احمدی شد
یک چشم عمه چپ بود گفتند اجتماعی ست
بابا بزرگ کر گشت تقصیر احمدی شد
اشتر جمل چه زایید گفتند این عجیب است
گاو حسن بقر گشت تقصیر احمدی شد
گفتند اعتراضات کار برنج هندی ست
کوبا پر از شکر گشت تقصیر احمدی شد
روزی کنار دریا موجی عظیم آمد
شلوار ... تر گشت تقصیر احمدی شد
در فوتبال روزی دروازه بان زمین خورد
دردش که بیشتر گشت تقصیر احمدی شد
عطّار نسخه ای بست گفتند شبهه ناک است
خیّام کوزه گر گشت تقصیر احمدی شد
شاعر به فکر افتاد مردن چه چیز خوبی ست
آماده سفر گشت تقصیر احمدی شد!!!

(اقتباس از شعر علیرضا قزوه (با تغییر در ردیف))