به گزارش شبکه خبری هزاره سوم مهدی محمدی در وطن امروز نوشت:
دقیقا یک ماه دیگر تا فرارسیدن زمانی که ایران و ۱+۵ باید بتوانند قبل از آن یک توافق جامع هستهای را نهایی کنند، باقی مانده است. با وجود اینکه هر دو طرف میگویند زمان باقیمانده برای رسیدن به یک توافق نهایی کافی است اما زمزمههای تمدید مذاکرات از همین حالا بلند شده است.
تعداد قابل توجهی از کارشناسان نزدیک به مذاکرات - که رابرت آینهورن در راس آنها قرار دارد- با اطمینان گفتهاند دو طرف در هفتههای آینده قادر به دستیابی به یک توافق نهایی نخواهند بود و در نتیجه بهتر است از همین حالا به فکر راهی برای تداوم مذاکرات پس از ضربالاجل ۳ آذر باشند. یکی از مهمترین سوالاتی که اکنون باید به آن پاسخ داد این است که آیا تمدید مذاکرات هستهای در قالب یک توافق موقت جدید به نفع ایران است؟
دقت در متن مذاکرات هیچ ارزیابی قاطعی در این باره که تا روز ۳ آذر توافقی حاصل خواهد شد یا نه، به دست نمیدهد. در واقع میتوان گفت حتی مذاکرهکنندگان نیز نمیدانند تا آن روز دقیقا چه اتفاقی خواهد افتاد. بویژه درباره ظرفیت غنیسازی که ایران میتواند در طول گام نهایی حفظ کند و درباره چگونگی و جدول زمانی لغو تحریمها، میان دو طرف شکافهای عمدهای وجود دارد.
به طور بسیار خلاصه، ایران با برچیدن هیچ بخشی از برنامه غنیسازی فعلی خود موافق نیست، چرا که در این صورت اولا این فناوری راهبردی را که تاکنون یکی از عوامل اصلی بازدارنده در مقابل تهدیدات دشمن بوده از دست خواهد داد و ثانیا پذیرفتن محرومیت طولانیمدت از زیرساخت صنعتی غنیسازی از حیث راهبردی به این معنا خواهد بود که استراتژی فشار در تغییر محاسبات ایران کارآمد است و این میتواند آمریکا را متقاعد کند که پروژه فشار را نه فقط ادامه داده بلکه به حوزههای دیگر هم سرایت دهد. به این ترتیب، ایران نه فقط غنیسازی بلکه بسیاری چیزهای دیگر را هم از دست خواهد داد. بر این اساس، موضع ایران این است که صرفا درباره جدول زمانی گذار از وضعیت فعلی به ۱۹۰ هزار سو مذاکره میکند نه درباره محدودیت وضعیت برنامه فعلی غنیسازی.
درباره تحریمها وضع به مراتب بدتر است. در نوشتهای دیگر، جداگانه به این موضوع خواهیم پرداخت اما در اینجا به اشارت این مقدار میتوان گفت که آمریکاییها نه تنها قصد ندارند پس از توافق نهایی به قطعنامههای شورای امنیت دست بزنند، بلکه درباره تحریمهای یکجانبه هم قصد دارند فقط به تعلیق مصوبات کنگره از سوی رئیسجمهور بسنده کنند و برای سالها -آنطور که خودشان گفتهاند- مصوبات کنگره را برقرار نگه دارند. متقابلا ایران خواهان آن است که همه تحریمهای داخل و خارج شورای امنیت یکجا تعلیق و سپس در زمان کوتاهی لغو شود.
طرفداران تمدید مذاکرات میگویند درست است که درباره این دو موضوع شکاف عمیقی میان دو طرف وجود دارد اما مسائل دیگری مانند سرنوشت فردو، تحقیق و توسعه، رآکتور اراک و میزان شفافیت و بازرسیها وجود دارد که مذاکرات درباره آنها تقریبا به نتیجه رسیده و میتوان از آنها برای تدوین یک توافق موقت جدید استفاده کرد و زمان بیشتری برای مذاکره درباره مسائل دشوارتر خرید.
چنین روایتی از مطلوبیت تمدید مذاکرات برخی نکات بسیار اساسی را نادیده میگیرد.
۱- قبل از هر چیز، تمدید توافق ژنو در قالب یک توافق موقت جدید، با استراتژی آمریکا مبنی بر برچیدن تدریجی زیرساخت صنعت هستهای ایران بدون هرگونه دستکاری جدی در رژیم تحریمها کاملا منطبق است. آمریکاییها میدانند برچیدن یکباره برنامه هستهای ایران ممکن نیست بنابراین راهبردی را در پیش گرفتهاند که در طولانیمدت تاسیسات حساس هستهای ایران را تعطیل کرده و ذخیره مواد هستهای ایران را تهی کنند. تمدید توافق ژنو کاملا با این استراتژی منطبق است و هرگز به ایجاد یک تغییر اساسی در رژیم تحریمها منجر نخواهد شد.
۲- اگر فرض کنیم همچنان هدف نهایی مذاکرهکنندگان ایران دستیابی به یک توافق نهایی است، پذیرش یک توافق موقت جدید که در آن بخشهای بیشتری از برنامه هستهای ایران دچار آسیب شود، قدرت چانهزنی ایران در مذاکرات دشوارتر بعدی را به نحو اساسی کاهش خواهد داد. اگر آمریکاییها، حس کنند بدون اینکه چیز زیادی روی میز گذاشته باشند در حال رسیدن به اهداف خود هستند، چه انگیزهای برای امتیازدهی خواهند داشت؟ یک توافق موقت جدید، دست ایران را در هرگونه مذاکره آتی خالی میکند و در حالی که منازعه راهبردی ایران و آمریکا ادامه خواهد داشت، موضع ایران را تضعیف خواهد کرد.
۳- نکته بعدی این است که اگر واقعا قرار است آمریکا موضع خود را تعدیل کرده و یک توافق خوب با ایران را بپذیرد، زمانی بهتر از حالا وجود ندارد. اگر اکنون توافقی حاصل نشود، چه عاملی در آینده وجود دارد که باور کنیم وجود آن عامل رسیدن به یک توافق را تسهیل خواهد کرد؟ دولت آمریکا اکنون باید چند تصمیم اساسی بگیرد. چیز زیادی برای مذاکره باقی نمانده و خلاقیت برای یافتن راهحلهای فنی جدید هم نخواهد توانست بار عدم اتخاذ چنین تصمیمهایی را سبک کند. حدود ۱۰ روز دیگر، به احتمال زیاد، جمهوریخواهان مجلس سنا را هم به دست خواهند گرفت و آن وقت، دولت اوباما فقط تا ژانویه وقت خواهد داشت که تصمیمات تمامکننده درباره مذاکرات هستهای ایران را بگیرد. اگر بناست تا ژانویه یک متن قابل امضا وجود داشته باشد، زمانی جز چند هفته باقیمانده برای توافق روی اصول وجود نخواهد داشت.
۴- آقای روحانی و وزیر امور خارجهاش بارها گفتهاند حتی اگر توافقی رخ ندهد، دیوار تحریمها ترک برداشته و هرگز وضعیت سابق قابل تکرار نخواهد بود. اگر دولت به واقع به سخنی که میگوید باور دارد، نباید از شکست مذاکرات هراس داشته باشد. آمریکاییها چارهای جز تداوم مذاکرات و رسیدن به یک توافق با ایران نخواهند داشت. چه جمهوریخواهان سر کار بیایند و چه دموکراتها، در سرجمع قدرت تقابلی آمریکا با ایران - بویژه با وضعیت فعلی منطقه- افزایشی ایجاد نخواهد شد.
اگر دولت به واقع خواهان رسیدن به یک توافق خوب است باید آمریکا را متقاعد کند که در وضعیت استیصال و اضطرار نیست و این با سخنرانی و موضعگیری ممکن نخواهد بود. مخالفت قاطع با تمدید مذاکرات و اصرار بر اینکه تکلیف بحث باید همین حالا روشن شود، آمریکا را از این سوءتفاهم که ایران در هر حال خواهان توافق است و هیچ توافقی را بدتر از توافق نکردن نمیداند خارج خواهد کرد. تنها آن وقت است که ممکن است مشت آمریکا واقعا باز شود.
۵- عدم تمدید توافق ژنو به هیچوجه به معنای قطع یا ترک مذاکرات نیست. روشن است که در حالی که ایران به لحاظ فنی به وضعیت ماقبل ژنو بازگشته هم مذاکرات میتواند ادامه پیدا کند. اساسا قابل باور نیست که آمریکاییها تحت هیچ شرایطی میز مذاکره را ترک کنند. برای تبدیل مذاکرات فعلی به یک مذاکرات معنادار، یک شوک لازم است و مخالفت با تمدید میتواند این شوک را ایجاد کند.