به گزارش شبکه خبری هزاره سوم، دفعالیت خاندان پهلوی و حاشیههای پیرامون آنها در سالهای پس از انقلاب اسلامی، همواره مورد توجه رسانههای داخلی و خارجی بوده است.علاوه بر تحرکات نافرجام آنان برای بهاصطلاح مبارزه با نظام جمهوری اسلامی ایران، بخشی از این توجه به میزان ثروتی بازمیگردد که اعضای این خانواده در بحبوحهی انقلاب اسلامی و پیش از آن از ایران خارج کردند. ثروتی که نه میراث خانوادگی پهلویها و یا دسترنج آنها، بلکه حاصل سرمایهی ملی بود که در طول دوران سلطنت محمدرضاشاه و پدرش، جمعآوری و بخش منقول آن به خارج از کشور برده شد. پس از گذشت سه دهه از «شکست شاهانه»[۱] هنوز میزان واقعی اموالی که در آخرین سال حکومت شاه از ایران خارج شد، در هالهای از ابهام قرار دارد. اما آنچه نیاز به تأکید مجدد ندارد، اقدامات جریان اقتصادی فاسد اطرافیان شاه است که پازل فساد مالی کلان پیش از انقلاب خود را با خروج ثروتهای حاصل از آن تکمیل کرد.[۲]
برآوردهای گوناگون از یک سرقت بزرگ
در رابطه با ثروت محمدرضاشاه پهلوی، ارقام و اعداد نجومی بسیاری روایت شده است. در یک مورد، روزنامهی «نیویورکتایمز» در تاریخ دهم ژانویهی ۱۹۷۹، با استناد به گفتهی منابع بانکی جهانی نوشت که فقط اوراق بهادار متعلق به شاه، بیش از یک میلیارد دلار قیمت دارد و نیز مبلغی بین دو تا چهار میلیارد دلار تنها در طول این دو سال آخر (۱۳۵۶ و ۱۳۵۷) از سوی خانوادهی سلطنتی ایران به آمریکا منتقل شده است.[۳]
حسین فردوست، دوست و همراه همیشگی شاه نیز در خاطرات خود اشاره کرده است که پس از رفتن رضاشاه، املاک زیادی به محمدرضا رسید. درآمد وی تنها از مستغلات شمال، سالی ۶۲ میلیون تومان بود؛ املاکی که شاه و پدرش بهتدریج از مردم گرفته و یا با بهای ناچیزی خریده بودند. بنا به گفتهی مزیّن، رئیس املاک بنیاد پهلوی گرگان، املاک شاه از گرگان تا مرز شوروی ادامه داشت. مزین در مدت ده سال به فروش زمینهای گرگان پرداخت و آنگاه بهسراغ زمینهای بجنورد و گنبد رفت.
اردشیر زاهدی نیز دربارهی میزان ثروتی که شاه موفق به انتقال آنها به خارج از کشور شد، چنین نوشته است: «دادستان تهران در زمان شریف امامی، فهرست دقیقی از افرادی که پولهایی را بهشکل ارز خارج کرده بودند، استخراج کرد. در میان این فهرست، شخص اعلیحضرت تا آن زمان ۳۱میلیارد دلار از کشور خارج کرده بود.»[۴]
در آن زمان، بنا به نوشتهی هفتهنامهی آلمانی «فوکوس»، شاه برای خرید ۶ فروند زیردریایی از یک شرکت آلمانی، ۱۰۹ میلیون مارک رشوه دریافت میکند. همچنین با گزارش روزنامهی اتریشی «کوریر» در نتیجهی سودجویی و چپاولگری سرمایهی مردمی، برای خانوادهاش بیش از ۴۴ میلیارد دلار ارث بهجای میگذارد.[۵]
روزنامهی «فایننشالتایمز» در گزارشی که دو سال قبل به مناسبت بیداری اسلامی در کشورهای عربی علیه دیکتاتورها منتشر شد، میزان داراییهای خارجشده از سوی دیکتاتورهای فراری از کشورهای مختلف را بررسی و اعلام کرد: محمدرضا پهلوی، شاه
مخلوع ایران، ۳۵ میلیارد دلار دارایی از ایران خارج کرده است. به نظر میرسد این رقم متعلق به خروج مستقیم دارایی بهشکل ارز از کشور باشد و املاک و سهام خاندان پهلوی در خارج از کشور در آن محاسبه نشده است.
اسناد و مدارک موجود در ایران نشان میدهد بخشی از املاک محمدرضا پهلوی در ایران، شامل ۲۲۰ هکتار زمین، قبل از خروج او از کشور، در سال ۵۷ به فروش رفته و بهصورت ارز از کشور خارج شده است. با این حال، براساس آمارهایی که روزنامهها و نشریات آمریکایی منتشر کردهاند، ثروت شاه شبکهی پیچیدهای از شرکتها، بنیادها، حسابهای بانکی، زمینی در کوستادل اسپانیا، ویلایی گرانقیمت در سنتموریس سوئیس که بعدها سیلویو برلوسکونی آن را خرید و املاکی در نقاط مختلف دنیا بود.
ارزش ثروت تقسیمشدهی شاه از ۱۲۰ میلیون دلار برطبق گفتهی بعضی وابستگان به خانوادهی پهلوی، تا رقم رؤیایی ۱۰۰ میلیارد دلار، طبق برآوردهای برخی نویسندگان و روزنامهنگاران، متغیر است. عباس میلانی نیز رقمی نزدیک به یک میلیارد دلار را نزدیکتر به واقعیت میداند و هنوز هم مشخص نیست چه میزان از ثروت ایران توسط او و خاندانش به یغما رفته است.[۶]
فرح پهلوی و فرزندان او در حالی اعلام میکنند اموال شاه تنها ۶۰ میلیون دلار بوده که آماری که بانک مرکزی و دادستان تهران در زمان شریف امامی منتشر کرد، نشان میدهد که در سال ۱۳۵۷، تنها مقامات دولتی ۱۳ میلیارد دلار ارز طی ۲ ماه خارج کردند و شاه و اطرافیانش مسلماً مبلغی بیش از این به تاراج بردهاند. مقامات وابسته به حکومت، چون وضعیت انقلاب و امکان سقوط نظام شاهنشاهی را دیدند، اقدام به خارج کردن اموال خود از کشور کردند. براساس جمعبندی برخی گزارشها دربارهی همهی دزدیها و اموال بهسرقترفته توسط این خاندان، میتوان این رقم را تا ۱۰۰ میلیارد دلار هم برآورد کرد.[۷]
هواپیمای شاه؛ گنج سیار نامشروع!
خروج شاه از ایران در ۲۶ دیماه سال ۱۳۵۷، بزنگاهی مهم در فرآیند انتقال ثروت ملی به خارج از کشور بود. عباس میلانی این وضعیت را اینگونه روایت میکند:
«از صبح ۱۶ ژانویه (۲۶ دی) ضرب زندگی در دربار تندتر شده بود. همهچیز انگار در حال تعلیق بود. مبلها را پوشانده و بسیاری از نقاشیها را از دیوار پایین آورده بودند. اینجا و آنجا جعبههایی دیده میشد. سفر شاه و ملکه قریبالوقوع به نظر میرسید. دو روز قبل از سفر، در ۱۴ ژانویه (۲۴ دی) چهارده بستهی بزرگ، پر از متعلقات شاه و خاندان سلطنتی، به فرودگاه برده شده بود. اندازهی این ۱۴ بسته در حدی بود که عملاً یکی از دو هواپیمایی را که قرار بود شاه و همراهانش را به خارج ببرد، پر میکرد. چند روز قبل، هواپیمای اختصاصی کوچکی، الیاسی، یکی از خدمتکاران معتمد شاه را به ژنو برده برود. الیاسی اوراق بهادر و دیگر اسناد ارزشمند شاه را بههمراه خود به سوئیس برد. چند و چون این پرواز یکسره محرمانه نگه داشته شد. محتویات آنچه الیاسی به سوئیس برد نیز روشن نیست.»[۸]
رئیس کل تشریفات دربار، آغاز عملیات خروج شاه و همراهان را در ۲۴ دیماه ۵۷ اعلام کرد. او دستور داد برچسبهای شناسایی چمدانها، بستهها و صندوقهای شاه، که منقش به آرم دربار و سلطنتی بود، به درون کاخ نیاوران آورده شود تا تشریفات لازم و آخرین شناسایی دربارهی آنها صورت بگیرد. برچسبهای اختصاصی دربار اینک آماده شده بود تا به چمدانها و صندوقها الصاق گردد. یک تیم از افراد مورد تأیید فرح در دربار، جمعآوری و بستهبندی همهگونه عتیقه، جواهرات و الماسهای گرانبها، ساعتهای تمامطلا، تاج و نیمتاجهای تمام زمرد را برعهده داشتند و این کالاهای ارزشمند نیز در ۳۸۴ بسته و چمدان کوچک جای گرفت.
این گنجینه از جواهرات و عتیقهجات در مکانهای امن کاخ نیاوران نگهداری میشد. فرح بر همهی بستهبندیها نظارت کامل داشت. بستهبندی و جمعآوری دلارهای آمریکایی، که از ماهها قبل نقداً جمع شده بودند، توسط بخش مالی دربار انجام شد. تاج شاهنشاهی با ۳۳۸۰ قطعه الماس و ۵۰ قطعه زمرد، ۳۶۸ حبه مروارید و با وزن ۲ کیلو و ۸۰ گرم و از نظر قیمت غیرقابل تخمین و تاج ملکه با ۱۶۴۶ قطعه الماس و تعداد معتنابهی از جواهرات دیگر و طلا به ارزش دهها میلیون دلار، بخش اندکی از جواهرات
ربودهشدهی سلطنتی هستند.[۹]
همانگونه که اشاره شد، شاه و خانوادهاش در موقع فرار از کشور، مقدار زیادی از جواهرات خود را بههمراه بردند. سعید قانعی در اینباره مینویسد: «البته این جواهرات مختص خود شاه و فرح بود، والاحضرتها جواهرات خود را بهطور جداگانهای آورده بودند. بهویژه اشرف که پیش از اوجگیری انقلاب از ایران خارج شده بود و به همین سبب هم سر فرصت عمدهی جواهرات خود را از ایران خارج کرده بود. همچنین ملکهی مادر (مادر شاه) هم که حدود یک سالی قبل از انقلاب به لندن آمده بود، بیشتر جواهرات خود را در همان زمان همراه آورده بود.»[۱۰]
میراث مسروقه
احمدعلیمسعود انصاری، یکی از نزدیکان شاه و البته پسرخالهی فرح دیبا، برخلاف این خاندان، سالهاست که بهراحتی به ایران رفتوآمد دارد. وی که پس از اختلاف مالی و دعوای قضایی پیشآمده با این خاندان به فکر بازگشت به ایران افتاد، بیش از هرکس دیگری نسبت به مسائل و ماجراهای پشتپردهی دربار اشراف دارد.
او دربارهی میزان ثروتی که پس از مرگ شاه در تابستان سال ۱۳۵۹ به ماترک او رسید، چنین میگوید: «من ثروت شاه را به چند بخش تقسیم میکنم. بخش نخست آن ۶۲ میلیون دلاری است که همه شنیدهاند. ۱۲ میلیون دلار از این پول بعد از خروج شاه از ایران تا زمان مرگ وی هزینه شد و حدود ۵۰ میلیون دلار باقیمانده پس از وی تقسیم شد.»
انصاری در ادامه ضمن اشاره به املاک شاه در کشورهای اروپایی، که از دیدگاه حقوقی متعلق به جمهوری اسلامی ایران است، افزود: «از ۱۲ میلیون دلار هزینهشده یک مورد به مبلغ ۳.۵ میلیون دلار را فرح به پسر رانندهی شاه داد تا آقایان فریدون جوادی و رضا قطبی را از ایران خارج کنند. از ۵۰ میلیون دلار باقیمانده ۲۰ درصد به رضا، ۲۰ درصد علیرضا،۲۰ درصد فرح، ۱۵ درصد لیلا، ۱۵ درصد فرحناز، ۸ درصد شهناز و ۲ درصد به مهناز نوهی شاه رسید.»[۱۱]
سخن آخر
با توجه به شرایط بحرانی، هیجانزده و آشفتهی ماههای منجر به انقلاب و روزهای پس از آن، یافتن آماری دقیق و قابل اطمینان از میزان سرمایههای خارجشده توسط خاندان پهلوی و کارگزاران رژیم، دور از ذهن به نظر میرسد. لذا باید تنها به تواتر روایات نویسندگان و مطلعین تکیه کرد و از خلال آن، به برآوردی تقریبی و البته منطقی دست یافت. آنچه مسلم است، رویکرد منفعتطلبانه و طلبکارانهی شخص شاه و خانوادهی او در قبال اموال و سرمایههای ملی است. رویکردی مذموم، غیرقانونی و غیرشرعی که به آنان اجازه داد تا در تداوم چپاولگریهای مالی خود، هرآنچه در توان دارند از کشور خارج کنند. سرمایهای که یا صرف خوشگذرانیهای ناتمام و خلق کاریکاتوری از زندگی اشرافی آنها در داخل ایران شد و یا تأمینکنندهی مخارج گروههای اپوزیسیون معارض با نظام بوده و هست.
بخش عمده و نامعلومی از این سرمایهها نیز همچنان در چنبرهی بانکهای آمریکایی است که به بهانههای واهی، بلوکه و از تحویل به صاحبان اصلی آن جلوگیری شده است. ثروت ملی هدررفته توسط خاندان پهلوی در کنار سرمایههای انسانی، اجتماعی و فکری که توسط این رژیم نابود شد، واقعیتی تلخ است که هیچگاه از حافظهی تاریخی ملت ایران پاک نخواهد شد.*
پینوشتها:
[۱]. عنوان کتابی نوشتهی ماروین زونیس. کتاب مزبور مطالعهای روانشناختی از شخصیت محمدرضا پهلوی از کودکی تا مرگ و رابطهی این شخصیت با شکلگیری انقلاب اسلامی ایران است که با ترجمهی عباس مخبر، توسط انتشارات طرح نو منتشر شده است.
[۲]. برای مطالعهی بیشتر ر.ک.به: «دربار؛ از فساد جنسی تا قاچاق مواد مخدر!»،محمد پورمحمد، پایگاه تحلیل تبیینی برهان:http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=۷۵۳۰
[۳]. اسکندر دلدم، زندگی و خاطرات امیرعباس هویدا، چاپ چهارم، تهران، گلفام، ۱۳۷۵، ص ۲۴۲.
[۴]. زاهدی، اردشیر، ۲۵ سال در کنار پادشاه، به کوشش: ابوالفضل آتابای، تهران، عطایی، ۱۳۸۱، ص ۳۱۳.
[۵]. کیهان هوایی، شمارهی ۱۱۰۶، چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۳۷۴، ص ۹.
[۶]. عباس میلانی، همان، ص ۵۱۴.
[۷]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، همان.
[۸]. عباس میلانی، نگاهی به شاه، تورنتو: پرشین سیرکل، ۱۳۹۲، ص ۵۰۹.
[۹]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی: http://www.irdc.ir/fa/content/۴۰۲۱۲/print.aspx
[۱۰]. همان.
[۱۱]. روایت پسرخالهی «بیوهی شاه» از پشتپردهی میلیاردها دلار ثروت شاه، خبرگزاری فارس: ۲۱/۱۰/۱۳۹۲،http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۲۱۰۲۱۰۰۰۶۵۶