به گزارش شبکه خبری هزاره سوم به نقل از بولتن نیوز؛
هفته وحدت فرصت مناسبی برای تقویت همدلی میان مسلمان است؛ دشمنان خارجی و عوامل آگاه یا ناآگاه آنان هیچ گاه این وحدت را برنتافته و همواره درصدد بودهاند با دامن زدن به اختلافات و تفرقهافکنیها وحدت میان مسلمانان را خدشهدار کنند. اما سوالی که در این بین حائز اهمیت این است که: چه نوع وحدتی مطلوب است؟ و اینکه وحدت شیعه و سنی چگونه ممکن است؟
به طور کلی می توان نظریات مختلف پیرامون وحدت را به سه گونه: ایدئولوژیک، استراتژیک و تاکتیکی تقسیم کرد. (ر.ک: اندیشه های فقهی _ سیاسی امام خمینی(ره)، کاظم قاضی زاده، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، 1377، ص 446). از سوی دیگر سطوح ایجاد وحدت می تواند متفاوت باشد، داخل (بین تشکل های سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی و یا بین مذاهب و...) و یا بین المللی (بین دولتها ، یا ملتها و ...)
ز سویی نظام اسلامی ما یک نظام مکتبی و مبتنی بر اصول و مبانی دین مقدس اسلام، احکام و ارزش های آن می باشد؛ اما نکته مهم و قابل توجه این است که نظام اسلامی ما بر خلاف نظام هایی نظیر کمونیسم، به هیچ وجه درصدد تحمیل عقیده و مبانی مکتبی خود به افراد جامعه برای دستیابی به وحدت نیست، زیرا اصولا نمی توان عقاید مختلف را با اجبار و بخشنامه به مسیر واحد کشاند، به فرموده قرآن کریم «لا اکراه فی الدین» ؛ (سوره بقره، آیه 256) علامه طباطبایی در تفسیر این آیه شریفه می فرماید:
«در این کلام نفی دین اجباری وجود دارد، چرا که دین سلسه ای از معارف علمی است و به دنبال آن نیز اعمالی وجود دارد، در مجموع اعتقادات است، که اعتقاد و ایمان از امور قلبیه است و اجبار و اکراه در امور قلبیه راهی ندارد، اکراه تنها در اعمال ظاهری و افعال و حرکات بدنی و مادی اثر می کند». (المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 343_341)
مهمترین کارکرد و وظیفه نظام اسلامی فراهم آوردن زمینه ها و محیط و شرایط مناسب و مساعد برای رشد و شکوفایی استعدادها در جهت پذیرش حقایق دین همراه با انتخاب آزاد و اختیار افراد جامعه می باشد. از این رو نظام اسلامی تکثر سیاسی و تشکیل جناح ها، احزاب و تشکل های سیاسی مختلف را در چارچوب اصول و موازین قانون اساسی و مبانی دین پذیرفته و اعمال می نماید. به عنوان نمونه حضرت امام(ره) به قبول اختلافات در نظریات و عقاید سیاسی و فروعات ایدئولوژی اعتقاد داشتند و در کلامی می فرمایند: «کتب فقهای بزرگ اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقه ها و برداشت ها در زمینه های مختلف نظامی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، عبادی و ...» (صحینه نور، ج 21، ص 46 و 47)
بنابراین وحدت ایدئولوژیک، نمی تواند منظور اساسی از طرح مسأله وحدت توسط مسؤولین نظام اسلامی باشد. وحدت تاکتیکی هم همینگونه، زیرا وحدت مطلوب نظام اسلامی نه تنها وحدت موقت، بلکه وحدتی عمیق و طولانی مدت است که با ایجاد انسجام، وفاق و همدلی لازم، زمینه های پیشرفت همه جانبه در ابعاد مختلف و در رویارویی بامشکلات و موانع را بوجود آورد. مهمتر از آن اینکه ایجاد وحدت فی نفسه یک ارزش اسلامی و یکی از وظایف مهم مسلمانان است: «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا» ؛ (سوره آل عمران، آیه 103) همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و متفرق نشوید.
آن نوع وحدت مطلوب از دیدگاه نظام اسلامی «وحدت استراتژیک» می باشد (نه وحدت ایدئولوژیک و تاکتیکی). به عنوان نمونه حضرت امام(ره) در وحدت با اهل سنت وحدت «روش» و «عمل» و اتحاد بلند مدت و با تکیه بر عقاید «مشترک» ... و نه همه عقاید را، مد نظر داشتند. در پیامی که از حضرت امام(ره) به عنوان «رهنمودهایی در تحکیم برادری» نام گرفت، آمده است: «مهم شناخت درست حکومت و جامعه است، که بر اساس آن نظام اسلامی می تواند به نفع مسلمانان برنامه ریزی کند که وحدت «رویه» و «عمل» ضروری است». (صحیفه نور، ج 19، ص 104)
البته وحدت مطلوب تنها آن نیست که در عمل وحدت روش باشد و مخالفت های عملی در جامعه محقق نشود، بلکه در عقیده نیز به نحوی اشتراک و هماهنگی لازم است، به عنوان مثال اگر دو گروه سیاسی در جامعه اسلامی وجود داشته باشند که یکی اصولا عقیده دینی نداشته و ملحد باشد و گروه دیگر مسلمان و موحد، وحدت اهداف مبارزاتی و وحدت عملی آنها را متحد واقعی نمی کند و اصولا بین این دو وحدت واقعی معنا ندارد و اگر وحدتی هم باشد، غالبا تاکتیکی است و تحقق وحدت استراتژیک دور از واقعیت است. حضرت امام(ره) به همین دلیل هرگز به کسانی که عقیده ضد دینی داشتند و رسما «کمونیست» بودند دست برادری نمی دادند و آنان را همراهان مبارزاتی خود قلمداد نمی کردند. (اندیشه های فقهی _ سیاسی امام خمینی(ره)، همان، ص 251)
چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از ایشان سؤال می شود که آیا شما علاقه ای یا اهمیتی به همکاری با عناصر مارکسیستی می دهید؟ .... امام(ره) می فرمایند: هدفهای ما با هدفهای آنها مختلف است، ما متکی بر اسلام هستیم و بر توحید و آنها مخالف با هر دو آن هستند، احکام ما احکام اسلام است و آنها اسلام را نمی پذیرند و لذا ما با آنها نه تنها علاقه مند نیستیم که همکاری کنیم، که همکاری نداریم و نخواهیم داشت...» (صحیفه نور، ج 4، ص 37) به عبارت دیگر؛ لازمه وحدت و همبستگی اجتماعی و سیاسی، حداقل اتحاد در «عقیده توحیدی» و اهداف «اسلامی» است. به فرموده قرآن کریم:
«قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربا من دون الله فان تولوا فقالوا اشهدوا بأنا مسلمون» ؛ (سوره آل عمران، ایه 64) آیه شریفه فوق و بسیاری از آیات قرآن، همگی نشان دهنده آن است که مرز اتحاد «توحید» است و از این رو، مشرکان و کافران و منافقینی که بر محور غیرتوحید حرکت می کنند، در وحدت دینی پذیرفته نخواهند شد. اکنون با توجه به مطالب فوق به عنوان نتیجه در خصوص سؤال باید گفت: که وحدت چه در سطح داخلی و بین تشکلهای سیاسی و یا دو قشر حوزه و دانشگاه و ...، و چه در سطح بین المللی و میان دولت ها و ملت های مسلمان تنها در چارچوب «عقیده توحیدی» و «اهداف اسلامی» _که البته این دو رکن حتما باید در عملکردها و روش ها محوریت داشته باشد_ امکان پذیر خواهد بود. و تمدن سازی اسلامی هم بر پایه همین نوع وحدت تشکیل و تداوم خواهد یافت، و از انحراف، ناکارآمدی و انحطاط به دور خواهد ماند.
منظور از وحدت شیعه و سنی کنار گذاشتن مسائل اختلافی و تکیه بر مشترکات و مبنا قرار دادن آنها در تعامل با یکدیگر و در مسائل مربوط به جهان اسلام و صحنه بین المللی است. به گونه ای که مسلمانان فارغ از اختلافات و با پرهیز از تفرقه در مسائل جهان اسلام همسو و هم جهت حرکت کنند. به تعبیر دیگر اختلافات مانع از اخوت اسلامی و وحدت صفوف مسلمین در برابر دشمنان نیست از این رو معنای اتحاد شیعه و سنی دست برداشتن و کوتاه آمدن از اصول و اعتقادات خویش نیست بلکه در عین وجود اختلافات زمینه تعامل و جهت گیری یکسان در مسائل کلی و بین المللی در میان آنها وجود دارد به همین جهت مطابق قانون اساسی «دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد» (1). مقام معظم رهبری فرمودند: «معنای اتحاد بین ملت های اسلامی این است که در مسائل مربوط به جهان اسلام همسو حرکت کنند و به یکدیگر کمک کنند و در داخل این ملت ها سرمایه های خودشان را بر علیه یکدیگر به کار نبرند» (2)
در شرایطی که دشمنان اسلام تمام تلاش خویش را برای مبارزه و مقابله با اسلام به کار بسته و آشکارا اعلام می کنند «جهان اسلام در قرن بیست و یکم یکی از مهمترین میدان های زورآزمایی سیاست خارجی آمریکاست» (3). و «تقابل اصلی آینده جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است»(4). تأکید بر مسائل اختلافی و تفرقه میان صفوف مسلمانان منطقی نیست. در زمانی که مسلمانان می توانند با توجه به جمعیت بیش از یک میلیارد نفر و منابع و امکاناتی که در اختیار دارند به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در صحنه بین المللی مطرح باشند پرداختن به اختلافات و مسائل تفرقه انگیز نتیجه ای جز به هدر رفتن سرمایه ها و استفاده دشمن از این اختلافات، نخواهد داشت. مقام معظم رهبری فرمودند: «یک میلیارد مسلمان در دنیا هستند که درباره خدا و پیامبر(ص) و نماز و حج و کعبه و قرآن و بسیاری از احکام دینی با هم یک عقیده دارند یک چند مورد اختلاف هم دارند اینها بیایند همان چند اختلاف را بگیرند با هم بجنگند تا آن کسی که با اصل خدا و پیامبر(ص) و دین و همه چیز مخالف است کار خودش را انجام بدهد آیا این عاقلانه است؟ اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمی باشند ولو عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد اما آلت دست دشمن نشوند دنیای اسلام سربلند خواهد شد» (5).
اسلام مسلمانان را امت واحده خوانده است: «ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون» (6). و مؤمنان برادر یکدیگر معرفی شده اند: «انما المؤمنون اخوه فأصلحوا بین اخویکم» (7). قال الصادق(ع) «المسلم اخ المسلم» (8). بنابراین اختلاف در پاره ای از مسائل مانع اخوت اسلامی و وحدت مسلمانان نمی شود وقتی اسلام به مسلمانان سفارش می کند که با پیروان ادیان آسمانی و مکاتب دیگر بشری با عدل و مسالمت رفتار شود و آنان را به مشترکات توجه می دهد «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله ولا نشرک به شیئا ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقالوا شهدوا بانا مسلمون؛ بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد هرگاه سرباز زنند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم» (9).
آیا مسلمانان نباید با توجه به مشترکات و کنار گذاردن اختلافات با یکدیگر با مسالمت و عدل رفتار کنند. بنابراین با توجه به آنچه بیان شد روشن است که وحدت میان مسلمانان و اتحاد بین فرق اسلامی امری لازم و ضرروی است هر چند ممکن است اهمیت این امر در شهرهای مرکزی ایران و مناطق شیعه نشین محسوس نباشد اما در مناطق مرزی ایران و نقاطی که شیعیان و اهل تسنن در کنار یکدیگر زندگی می کنند همچنین در صحنه بین المللی و مناسبات کشورهای اسلامی با یکدیگر وحدت و اتحاد بین مسلمین و پرهیز از اختلافات ضرورت و اهمیت این امر به خوبی قابل درک است مرحوم امام فرمودند: «امروز اختلاف بین ما تنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فرق آنها می خواهند نه این باشد نه آن راه را این طور می دانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند» (10).
مقام معظم رهبری نیز می فرمایند: « علاج اصلی، داروی اصلی برای امروزِ دنیای اسلام، داروی «اتحاد» است؛ باید با هم متحد بشوند. علما و روشنفکران اسلام بنشینند و منشور وحدت اسلامی را تنظیم کنند؛ منشوری تهیه کنند تا فلان آدم کجفهمِ متعصبِ وابستهی به این، یا فلان، یا آن فرقهی اسلامی، نتواند آزادانه جماعت کثیری از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام کند؛ تکفیر کند. تهیهی منشور جزو کارهایی است که تاریخ، امروز از روشنفکران اسلامی و علمای اسلامی مطالبه میکند. اگر شما این کار را نکنید، نسلهای بعد از شما مؤاخذه خواهند کرد. میبینید دشمنی دشمنان را ! میبینید تلاش آنها را برای نابود کردن هویت اسلامی و ایجاد اختلاف بین امت اسلامی! بنشینید علاج کنید؛ اصول را بر فروع ترجیح بدهید. در فروع ممکن است افراد یک مذهب هم با همدیگر اتحاد نظر نداشته باشند؛ مانعی ندارد. مشترکات بزرگی وجود دارد؛ گرد این محور - محور مشترکات - همه مجتمع شوند. مواظب توطئهی دشمن باشند؛ مواظب بازی دشمن باشند. خواص، بین خودشان بحثهای مذهبی را بکنند، اما به مردم نکشانند؛ دلها را نسبت به یکدیگر چرکین نکنند؛ دشمنیها را زیاد نکنند؛ چه بین فرقههای اسلامی، چه بین ملتهای اسلامی، چه بین گروههای اسلامی در یک ملت.» (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار کارگزاران نظام ، 1386/1/17)
شهید مطهری در باره مفهوم و حدود وحدت اسلامی می فرمایند : « مقصود از وحدت اسلامی چیست ؟ آیا مقصود این است : از میان مذاهب اسلامی یکی انتخاب شود ، و سایر مذاهب کنار گذاشته شود . یا مقصود این است که مشترکات همه مذاهب گرفته شود ، و مفترقات همه آنها کنار گذاشته شود ، و مذهب جدیدی بدین نحو اختراع شود ، که عین هیچ یک از مذاهب موجود نباشد ؟ یا اینکه وحدت اسلامی ، به هیچوجه ربطی به وحدت مذاهب ندارد ، و مقصود از اتحاد مسلمین ، اتحاد پیروان مذاهب مختلف ، در عین اختلافات مذهبی ، در برابر بیگانگان است ؟ مخالفین اتحاد مسلمین ، برای اینکه از وحدت اسلامی ، مفهومی غیر منطقی و غیر عملی بسازند ، آن را به نام وحدت مذهبی توجیه میکنند تا در قدم اول ، با شکست مواجه گردد . بدیهی است که منظور علمای روشنفکر اسلامی از وحدت اسلامی ، حصر مذاهب به یک مذهب ، و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرف مفترقات آنها که نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی ، نیست .
منظور این دانشمندان ، متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان این دانشمندان میگویند مسلمین مایه وفاقهای بسیاری دارند که میتواند مبنای یک اتحاد محکم گردد ، مسلمین همه خدای یگانه را میپرستند و همه به نبوت رسول اکرم ایمان و اذعان دارند ، کتاب همه قرآن و قبله همه کعبه است ، با هم و مانند هم حج میکنند و مانند هم نماز میخوانند و مانند هم روزه میگیرند و مانند هم تشکیل خانواده میدهند و داد و ستد مینمایند و کودکان خود را تربیت میکنند و اموات خود را دفن مینمایند . و جز در اموری جزئی ، در این کارها با هم تفاوتی ندارند . مسلمین همه از یک نوع جهان بینی برخوردارند و یک فرهنگ مشترک دارند و در یک تمدن عظیم و با شکوه و سابقه دار شرکت دارند وحدت در جهان بینی ، در فرهنگ ، در سابقه تمدن ، در بینش و منش ، در معتقدات مذهبی ، در پرستشها و نیایشها ، در آداب و سنن اجتماعی خوب میتواند از آنها ملت واحد بسازد و قدرتی عظیم و هایل به وجود آورد که قدرتهای عظیم جهان ناچار در برابر آنها خضوع نمایند ، خصوصا اینکه در متن اسلام بر این اصل تأکید شده است .
مسلمانان به نصر صریح قرآن برادر یکدیگرند و حقوق و تکالیف خاصی آنها را به یکدیگر مربوط میکند . با این وضع چرا مسلمین از این همه امکانات وسیع که از برکت اسلام نصیبشان گشته استفاده نکنند ؟ از نظر این گروه از علمای اسلامی ، هیچ ضرورتی ایجاب نمیکند که مسلمین به خاطر اتحاد اسلامی ، صلح و مصالحه و گذشتی در مورد اصول یا فروع مذهبی خود بنمایند . همچنانکه ایجاب نمیکند که مسلمین درباره اصول و فروع اختلافی فیمابین ، بحث و استدلال نکنند و کتاب ننویسند . تنها چیزی که وحدت اسلامی ، از این نظر ، ایجاب میکند ، این است که مسلمین برای اینکه احساسات کینه توزی در میانشان پیدا نشود ، یا شعله ور نگردد متانت را حفظ کنند ، یکدیگر را سب و شتم ننمایند ، به یکدیگر تهمت نزنند و دروغ نبندند ، منطق یکدیگر را مسخره نکنند ، و بالاخره ، عواطف یکدیگر را مجروح نسازند و از حدود منطق و استدلال خارج نشوند . و در حقیقت لااقل حدودی را که اسلام در دعوت غیر مسلمان به اسلام ، لازم دانسته است ، درباره خودشان رعایت کنند . « ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن » .»(مرتضی مطهری ، شش مقاله ، تهران : صدرا ، مقاله اول ، الغدیر و وحدت اسلامی ، صص 1 – 7 .)
استاد مطهری در جای دیگری می فرماید : «...ما خود شیعه هستیم و افتخار پیروی اهل بیت علیهم السلام را داریم. کوچکترین چیزی حتی یک مستحب و یا مکروه کوچک را قابل مصالحه نمیدانیم. نه توقع کسی را در این زمینه می پذیریم و نه از دیگران انتظار داریم که به نام مصلحت و به خاطر اتحاد اسلامی از یک اصل از اصول خود دست بردارند...اخذ مشترکات اسلام و طرد مختصات هر فرقه ای نوعی خرق اجماع مرکب است. و محصول آن چیزی است که قطعا غیر از اسلام واقعی است. زیرا بالاخره مختصات یکی از فرق جزء متن اسلام است و اسلام مجرد از همه این مشخصات و ممیزات و مختصات وجود ندارد...در اصطلاحات معمولی عرف فرق است میان حزب واحد و جبهه واحد. وحدت حزبی ایجاب میکند که افراد از نظر فکر و ایدئولوژی و راه و روش و بالاخره همه خصوصیات فکری به استثناء مسائل شخصی یک رنگ و یک جهت باشند.
اما وحدت جبهه اینست که احزاب و دسته جات مختلف در عین اختلاف در مسلک و ایدئولوژی و راه و روش به واسطه مشترکاتی که میان آنها هست در مقابل دشمن مشترک در یک صف جبهه بندی کنند. بدیهی است که صف واحد در برابر دشمن تشکیل دادن با اصرار در دفاع از مسلک خود و انتقاد از مسلکهای برادر و دعوت سایر برادران هم جبهه به مسلکه خود به هیچ وجه منافات ندارد...به هر حال طرفداری از تز "اتحاد اسلامی" ایجاب نمیکند که در گفتن حقایق کوتاهی شود. آن چه نباید صورت گیرد کارهایی است که احساسات و تعصبات و کینه های مخالف را برمی انگیزد. اما بحث علمی سروکارش با عقل و منطق است نه عواطف و احساسات.»(استادمرتضی مطهری.امامت و مطهری ص16-19 )
در هر صورت در حال حاضر کارآمدترین استراتژی وحدت میان شیعه و برادران اهل سنت:
1- تأکید بر نقاط مشترک و استفاده از حداکثر ظرفیتهای وحدت
2- پرهیز از رفتارهای تفرقهافکنانه
3- مماشات با دیگر فرق اسلامی
4- ترویج برادری دینی و تأکید بر اهمیت آن در برابر تهدیدات دشمنان اسلام
است و بدیهی است هیچکدام از این امور به معنای دست کشیدن از دیدگاههای مترقی تشیع و اصول آن نیست هرچند در بیان آن باید مصالح کلی امت اسلامی را مد نظر قرار داد.
--------------------
پی نوشت ها:
1. قانون اساسی، اصل 11.
2. حدیث ولایت، ج 4، ص 262.
3. ریچارد نیکسون، فرصت را از دست ندهید، ترجمه دفسی نژاد، انتشارات طرح نو، 1371، ص 256.
4. حمید نگارش، هویت دینی و انقطاع فرهنگی، نمایندگی ولی فقیه در سپاه، ص 184.
5. حدیث ولایت، ج 5، ص 230.
6. سوره انبیاء، آیه 92.
7. سوره حجرات، آیه 10.
8. شیخ عباس قمی، سفینه البحار، انتشارات اسوه، 1416 ه.ق، ج 1، ص 54.
9. سوره آل عمران، آیه 64.
10. صحیفه نور، ج 12، ص 259. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/106758