به گزارش شبکه خبری هزاره سوم، مالک شریعتی نیاسر: ساعتی پیش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد در حالی با اجماع ۱۵ عضو آن تصویب شد که قبلا بیان شده بود کشورها حداقل دو هفته فرصت دارند تا مفاد برجام را بررسی و مراحل قانونی درون کشور خود را طی کنند. این اقدام عجولانه شورای امنیت نشان داد تمام حرفهای گذشته درخصوص احتمال عدم تصویب آن در کنگره آمریکا یک بازی رسانه ای بوده است که البته ممکن است پرده های دیگری نیز هنوز برای نمایش داشته باشد.
با این حساب، چنین مصوبه ای قطعا با این نیت صادر شده است تا کشورهای طرف مذاکره ـ بخوانید فقط ایران ـ را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد.
از طرف دیگر آقای عراقچی امروز ساعاتی قبل از تصویب قطعنامه چنین گفته است: «این امکان وجود ندارد که بخشی از این توافق رد و یا تأیید شود و یا اینکه اصلاحاتی در بخشی از آن صورت بگیرد. بلکه باید کلیت آن یا رد و یا مورد تأیید قرار بگیرد. مثلاً اگر کلیت آن رد شود ما باید دوباره به میز مذاکره برگردیم و برای آن مذاکره کنیم و اینکه این توافق با اصلاحاتی تصویب شود مقدور نیست.»
از آنجاکه متن قطعنامه ی تصویب شده و "برجام" پیوست آن ـ باوجود برخی نکات مثبت از قبیل به رسمیت شناختن غنی سازی در ایران و حفظ چرخه تحقیق و توسعه ـ حاوی اشکالاتی جدی همچون مکانیزم ماشه ای برای بازگشت تحریمها و محدودیت غیرقابل قبول در برنامه موشکی ایران است و حتما باید اصلاح شود، تنها روش ممکن همان است که آقای عراقچی عضو ارشد تیم مذاکره کننده راه آن را نشان داده است: «یا همه یا هیچ»
مجلس شورای اسلامی باید به استناد نص صریح مواد ۷۷ و ۱۲۵ قانون اساسی و نیز مصوبه اخیر خود که با ابلاغ رئیس جمهور اجرایی شده است، به دلیل اشکالات فوق الذکر کل برجام را رد کند تا همچنان که آقای عراقچی بیان کرده اند مذاکرات از سر گرفته شده و اصلاحات مدنظر صورت پذیرد. این حق قانونی ایران اسلامی است و هیچ کس در دنیا نمی تواند آن را از ما سلب نماید.
به همین مناسبت نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی را به بازخوانی بیاناتی از امام راحل عظیم الشان (ره) فرا می خوانیم تا بدور از هیچ واهمه ای به وظیفه تاریخی و انقلابی خود عمل کنند: «وقتی که روسیه در یک قضیهای ـ که الآن یادم نیست ـ اولتیماتوم داد به ایران و آوردند به مجلس و قوای نظامیش هم حرکت کرده بودند به طرف تهران یا قزوین که این را قبول کنند، مجلس ـ آن طور که حالا نقل میکنند ـ بهتشان زده بود که باید چه بکنند: قوا، قوای شوروی است، مقاومت نمیتوانیم بکنیم؛ قبول این هم که خیانت است. آنجا ... یک روحانی ـ مدرس ـ با دست لرزان آمد و گفت حالا که ما باید از بین برویم چرا خودمان از بین ببریم؟ ما این را ردش میکنیم. رد کرد. همه هم قبول کردند. آنها (شوروی) هم هیچ کاری نکردند. اینها میبینند یک انسان وقتی در یک ملت پیدا بشود، میتواند که مجرای امور را از آن طریقی که آنها میخواهند برگرداند. آنی که آنها میخواهند نگذارد بشود.»