پایگاه خبری نامه نیوز
کد خبر: 11923
مهدی فاطمی نسب:
راز همراهی امام خامنه ای با دولت در موضوع مذاکرات هسته ای
رهبر فرزانه انقلاب، به عنوان ولی حق، بنا به یک تکلیف شرعی و عقلی، در راستای رضایت اکثریت جامعه و نه رضایت یک نفر(شخص رئیس جمهور) و البته به قصد هدایت جامعه، با برنامه های دولت در این زمینه، موافقت مشروط کرده اند، به امید آن که گرد و غبار نشسته بر آینه ی اندیشه و باور مردم که پایه ی بقای نظام است، کنار برود.

به گزارش شبکه خبری هزاره سوم به نقل از میدان 72؛ طبق صریح قرآن، فقط دو نوع حاکمیت و ولایت در جهان وجود دارد، یکی«الله» و یکی «طاغوت»[۱] که البته می توان طور دیگری هم به موضوع نگاه کرد. بر این اساس در عالم فقط یک حاکمیت حقیقی و اصیل وجود دارد و آن حاکمیت الله است.[۲] و حاکمیت طاغوت بدل آن حکومتِ اصیل است یا بهتر بگوییم؛ طاغوت، مقوله ای عدمی است، که نسبت با حکومت حقیقی، مانند نسبت سایه به نور است. حکومت الله، یعنی حکومتی که مشروعیت خود را از ناحیه خداوند کسب می کند و چهار چوب آن را خود خداوند تعیین کرده است(ما انزل الله).

حکومت و حاکمان چه حق باشند، چه باطل برای تعیُّن و استقرار، نیاز به استقبال و حمایت اکثر مردم قلمرو خود دارند، یعنی اگر حکومتی نتواند توجه و حمایت اکثریت مردم جامعه ای را به دست آورد، نمی تواند زمام امور را به دست بگیرد و اگر هم با ابزاری مثل جنگ، خشونت و خونریزی مستقر شود، پایدار نخواهد بود. پس در اصلِ نیاز به همراهی مردم، فرقی بین حکومت حق و حکومت باطل وجود ندارد؛ اما علی رغم شباهت ظاهری، ماهیت این نیاز، بسیار متفاوت و ناسازگار هستند که توضیح داده خواهد شد. در داستان قرآنی حضرت یوسف و در توطئه ی زلیخا ، علیه پیغمبر خدا، هر دو  نفر به سمت درب می دویدند، یعنی در این مسئله عین هم بودند؛ اما ماهیت این دو نوع دویدن نه متفاوت بلکه متضادِ هم بود. موضوع ضرورت حمایت و همراهی از حکومت های حق و باطل نیز مشابه مثال بالاست. بدین صورت که حکومت طاغوت دنبال رضایت اکثریت مردم است برای رضایت مردم (دلیل اول) و برای پایداری خود حکومت (دلیل دوم).

اما حکومت الله در پی رضایت اکثریت مردم است برای«هدایت اکثریت». به عبارت روشن تر، هدف حکومت حق و حاکمان الهی، هدایت مردم است؛ اما پر واضح است که تا رضایت مردم در کار نباشد؛ یعنی تا مردم به «هادی» شان اعتماد نکنند و به راه و رسمش رضایت ندهند، امکان هیچ نوع هدایتی وجود ندارد. ذکر این نکته هم ضروری است که رضایت به فرمانبری از حکومت حق و حاکم الهی یک امر درونی، ناشی از معرفت کافی و احساس مثبت قلبی است نه یک مقوله ی ناشی از اجبار و اکراه و این یعنی «رشد» و «بلوغ» مطلوب.

در رابطه با ضرورت حمایت و اقبال مردمی، نسبت به حکومت اسلامی، فرقی بین ولی معصوم و ولی نامعصوم نیست؛ یعنی هر دو حکومت به یک صورت به حضور و حمایت مردم نیاز دارند. برای اثبات این مدعا به کلام وحی مراجعه می کنیم؛ طبق آیه ۶۷ سوره مائده مشروعیت امامت امام علی(ع) از ناحیه خداست و پیامبر گرامی اسلام (ص) با همه ی عظمتش، فقط ابلاغ گر موضوع بوده است.[۳] اما همین انسان برگزیده ی از ناحیه خداوند، ۲۵ سال از رهبری جامعه اسلامی دور  می ماند چون مردم جامعه اسلامی آن روز، تا ۲۵ سال خواهان «عدل علوی» و «هدایت الهی» نشدند و الّا امام علی(ع) کمالاتش، ذوالفقارش، خانواده­اش، تأیید آسمانی اش در طول این ۲۵ سال وجود داشت. در رابطه با احیاگر اسلاب ناب محمدی در عصر حاضر، حضرت امام خمینی(ره) نیز، حمایت و همراهی مردم، بسیار موضوعیت داشت و حضرت ایشان زمانی موفق به سرنگونی رژیم باطل شاهنشاهی و پایه گذاری حکومت دینی «جمهوری اسلامی» شدند که با استقبال و همراهی قاطبه ی مردم ایران روبرو شدند.

در حال حاضر (ولایت امام خامنه ای) هم همین طور است. یعنی درست است که این نظام الهی و مشروع است و رهبر آن هم الهی است؛ اما اگر به هر دلیل رضایت و حمایت اکثریت را از دست بدهد، دیر یا زود ساقط خواهد شد، همچنان که در زمان حضرت امام حسن (ع) این اتفاق افتاد، و در آن صورت آرزوی همه ی پاکان و دینداران در طول تاریخ بر باد خواهد رفت. شاید به همین دلیل است که امام خمینی(ره) حفظ این نظام مقدس را از اوجب واجبات دانستند. البته با توجه به اخبار رسیده از حضرات اهل بیت(ع)، بشارت های عقلی و قرائن و شواهد میدانی، هر شرایط سختی هم که پیش آید، بسیار امیدواریم که این اتفاق بد، هیچ وقت رخ نخواهد داد.

انتخابات یازدهمین دوره ی ریاست جمهوری اسلامی ایران در ۲۴ خرداد۱۳۹۲ برگزار شد و آقای دکتر حسن روحانی با رای ۷/۵۰ درصد مردم، به عنوان رئیس جمهور کشور برگزیده و توسط مقام معظم رهبری تنفیذ شدند. دکتر روحانی فردی بود که در ایام تبلیغات، صراحتاً و مکرراً از تعامل جدید با جهان سخن می گفت و به گردش سانتریفیوژها بدون چرخش چرخ زندگی مردم (به زعم خودشان) انتقاد وارد می کرد. نیازی نبود که مواضع ایشان را افراد دیگری به گوش احاد مردم برساند، چرا که همه ی رسانه ها و خصوصاً رسانه ملی این کار انجام می داد.

آقای دکتر روحانی در حالی به تعامل ناقص و ناصحیح دولت وقت با جهان انتقاد می کرد که آن دولت، فراتر از تعامل سنتی کشورمان، وضعیتی مهاجمی (ایجابی، سلبی) پیش گرفته بود و از تاییدات مکرر مقام معظم رهبری نیز بهرمند شده بود. نشانه ی توفیق این سیاست، گسترش عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در آمریکای جنوبی (حیاط خلوت سابق آمریکا) و نفوذ با سرعت بالا در کشورهای این منطقه بود. نشانه ی دیگر توفیق سیاست خارجی دولت قبل، حمایت های چند باره ی کشورهای عضو سازمان جنبش عدم تعهد (۱۱۸ کشور جهان) از حقوق نظام و ملت ایران، به ویژه برگزاری اجلاس سران آن کشورها در ایران و پذیرش ریاست ایران بر این سازمان بود. پس تقریباً واضح می شد که منظور آقای دکتر روحانی از تعامل با جهان، همان تعامل با چند کشور غربی و خصوصاً آمریکاست. تازه اهل فن میداند که نبود یا سردی روابط با این کشورها نیز مخصوص حوزه ی سیاسی بوده و تعاملات و مراودات اقتصادی، فرهنگی، علمی و تجاری ما با این کشورها هر چند  فراز و نشیب  داشته؛ اما هیچ گاه متوقف نشده است. این که این شعار آقای دکتر روحانی در زمان تبلیغات، درست بود یا اشتباه، در این جا مد نظر نیست. موضوع این است که ۷/۵۰ درصد مردم (اکثریت نسبی) در حالی به آقای روحانی رأی دادند که از  شعارها و برنامه های وی در زمینه ی انرژی هسته ایی و روابط بین الملل تقریباً اطلاع داشتند.

دولت یازدهم مستقر شده و رئیس جمهور قانونی و مشروع، همان طور که در ایام تبلیغات اعلام کرده بود، موضوع سیاست خارجی را در اولویت خود قرار داده و بر مذاکره با کشورهای غربی و  به ویژه آمریکا اصرار کرد و اصرار کرد. مقام معظم رهبری که بر اساس تعالیم اسلامی و راه روش امام خمینی[۴] همواره (وقفه ناپذیر) بر دشمنی ذاتیِ آمریکا با اسلام و اصل نظام جمهوری اسلامی تأکید کرده و بارها بی اعتمادی خود را نسبت به شیطان بزرگ و هم پیمانان غربی آن، به روشنی اعلام نموده بود، با درخواست دولت قانونی ای که نماینده ی اکثریت ملت (ولو اکثریت شکننده) است موافقت می کند.

رهبر معظم انقلاب که در تاریخ ۱۳/۸/۸۶ به صراحت فرموده بودند: «امروز هر کس به ما می گوید آقا تعلیق موقت بکنید، ما می گوییم یک بار که تعلیق موقت کردیم؛ دو سال! دو سال تعلیق موقت کردیم، فایده اش چه شد؟»، در رابطه با تعلیق داوطلبانه غنی سازی توسط دولت موضع تقابلی نگرفتند.

یا در حالی که در دیدار مورخه ۲۲/۵/۹۳ با وزیر امورخارجه (آقای دکتر ظریف) و سفرا، ضمن تأیید سخنان دو روز قبل رئیس‌جمهور در جمع سفیران و کارداران در خصوص تعامل با همه دنیا افزوده بودند: در این میان دو استثنا وجود دارد رژیم صهیونیستی و آمریکا. همچنین در تاریخ ۱۲/۸/۹۲ فرمودند: «من فکر نمی کنم، از این مذاکرات آن نتیجه ای را که ملت ایران انتظار دارد به دست بیاید». اما به صورت قهری، جلوی مذاکره ی نمایندگان دولت با ۵+۱ و در نهایت مذاکره با آمریکائی ها را نگرفت کما این که خودشان در تاریخ ۲/۴/۹۴ فرمودند: «این مذاکراتی که در واقع فراتر از مذاکرات ما با پنج به علاوه‌ی یک است؛ مذاکره‌ی با آمریکایی ‌ها است…».

آیا خدای نکرده، مقام معظم رهبری دچار محافظه کاری شده است؟ آیا ایشان از خطوط قرمز تعیین شده توسط خودشان عدول کرده؟ قطع و یقین خیر؛ بلکه با توجه به آن چه در بند ۲ و ۳ این نوشته آمد، رهبر فرزانه انقلاب، به عنوان ولی حق(حاکم الهی)، به عنوان یک تکلیف شرعی و عقلی، در راستای رضایت اکثریت جامعه و نه رضایت یک نفر(شخص رئیس جمهور) و البته به قصد هدایت جامعه، با برنامه های دولت در این زمینه، موافقت مشروط کرده اند، به امید آن که گرد و غبار نشسته بر آینه ی اندیشه و باور مردم که پایه ی بقای نظام است، کنار برود. این ادعا، زمانی اثبات و روشن تر می شود که مقام معظم رهبری در تاریخ ۱۲/۸/۹۲ به صراحت دلیل موافقت خود با برنامه ی دولت را این گونه بیان می کنند: «تجربه ای است و پشتوانه تجربی ملت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد»، عنوان می کند.

در پایان، در رابطه با این همراهیِ امام خامنه ای با رئیس جمهور قانونی و دولت ایشان چند نکته مطرح می شود:

– این همراهی قبل از هر چیز، نشان دهنده ی فاصله ی بسیار زیاد حکومت دینی از دیکتاتوری و همچنین مدیریت شایسته ی دینی و عقلانی شخص امام خامنه ای است.

– سرعت افزایش«ظرفیت فکری جامعه» در مواضع آینده ی رهبرمعظم انقلاب، تأثیر مستقیمی خواهد داشت کما این که در دو سال گذشته داشته است.

– نقش خواص و نخبگان و به ویژه مدعیان طرفداری از نظام و رهبری در افزایش، ثبات یا کاهش«ظرفیت فکری جامعه» غیر قابل انکار است.

– مطمئناً همراهی ولی، با این برنامه ها، تا موقعی ادامه پیدا می کند که ادامه ی حرکت دولت به اصل و اساس نظام و کیان ملت آسیب جدی وارد نکند.

– … فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ … . بقره/۲۵۶[۱]

– لا حکم الا الله. انعام، ۵۸[۲]

یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ- [۳]

-بقره/۱۲۰[۴]


Page Generated in 0/0102 sec