به گزارش مجله مهر، 19 بهمن 1357با یک راهپیمایی بزرگ آغاز شد، این راهپیمایی از جمله تظاهرات و اجتماعاتی بود که به دعوت امام در پشتیبانی از نخستوزیری بازرگان برگزار میشد. راهپیمایی از 9 منطقه تهران شروع و به سمت میدان آزادی ادامه یافت. گروه بسیاری از همافران (خلبانان) نیروی هوایی با یونیفورم های نظامی در این راهپیمایی حضور داشتند و شعارهای راهپیمایان در دعوت از ارتش به همبستگی با ملت و حمایت از دولت موقت بود.
بعد از آن که تمام راهپیمایان نقاط مختلف تهران در میدان آزادی تجمع کردند، قطعنامهای توسط برگزارکنندگان مراسم خوانده شد که در آن از فرار شاه و بازگشت رهبر انقلاب استقبال شده بود. همچنین ضمن حمایت از نخستوزیری بازرگان، نیروهای مسلح به اطاعت از دولت او دعوت شدند. در این قطعنامه به دولت بختیار به خاطر مقاومتش در برابر موج خروشان انقلاب اخطار داده و اعلام شد که فقط قراردادهایی اعتبار دارند که به تصویب دولت موقت رسیده باشند.
پرسنل نیروی هوایی پس از این تظاهرات عازم محل اقامت امام شده و در مقابل ایشان ادای احترام کردند. این خبر به همراه تصویری باشکوه در روزنامه کیهان منتشر شد. این اقدام برای سران ارتش چنان غیرمنتظره بود که در اعلامیهای در صدد تکذیب حضور نظامیان در این راهپیمایی برآمدند. آن ها که هنوز بر توهم وفاداری و سوگند به شاه باقی بودند عکس ادای احترام همافران در برابر امام را جعلی خواندند. در مقابل این اقدام ارتش، دفتر امام خبر و عکس کیهان را صحیح و واقعی دانست.
رژهای که تن مخالفان را لرزاند
صادق طباطبایی در خاطرات خود آورده است : «از مهم ترین رویدادهایی که رخنه عمیق در صفوف نظامیان و تردید در سران ارتش پدید آورد، دیدار همافران در روز 19 بهمن با امام بود. [برخی] روزنامه هایی... که تصاویر این دیدار را در صفحات اول خود چاپ کرده و همافران نیروی هوائی را در حال سلام نظامی به امام نشان می داد؛ [نگرانی شدیدی را بین نظامیان پدید آورده بود] ژنرال هایزر را نیز[در امریکا] نگران کرده بود. او صریحاً می نویسد؛ پیوستن افراد نیروی زمینی به امام جای شگفتی نداشت، زیرا با هدیه گل و اظهار مهر نسبت به آنان هم خوانی داشت؛ ولی افراد نیروی هوایی که هم ارتباطی با عامه مردم نداشتند و به ویژه همگی تحصیل کردگان در آمریکا بوده و حتی غالباً در پادگان های خود به زبان انگلیسی صحبت می کردند، نشان از فتح و پیروزی انقلابیون می داد و ناتوانی سران نظامی از رو در روئی با مردم.»
حسین پرتوی عکاس رژه همافران در مقابل امام می گوید: «پس از مذاکرات فراوان قرار شد به جهت عدم شناسایی افسران، من از پشت سر آنها عکس بگیریم با چنین شرایطی آنها رضایت دادند و من همین کار را کردم. در حدود هفت، هشت فریم عکس گرفتم و... از مدرسه رفاه خارج شدم. از آنجا که اهمیت عکس می دانستم بلافاصله با یک تاکسی دربست به روزنامه [کیهان] رفتم و وقتی واقعه را برای شورای سردبیری تعریف کردم، همگی آنها به اهمیت عکس پی بردند... به رغم این که صفحه روزنامه بسته شده بود، آن را عوض کردند و یک عکس هفت ستونی از رژه افسران نیروی هوایی در مقابل امام چاپ کردند... برای اینکه ثابت شود که عکس ما مونتاژ نیست آن را به روزنامه آیندگان که آن روزها چاپ می شد، دادیم.»
ماشین سواری نازک نارنجی هستم!
در این میان مطبوعات و رادیو ریاض گزارش دادند: مهندس بازرگان اعلام کرد نتوانسته است رضایت ارتش را جلب کند و ارتشیان از قانون اساسی حمایت میکنند. وی در اولین سخنرانی عمومی پس از اعلام نخست وزیری دولت موقت گفت: بنده ماشین سواری نازک نارنجی هستم که باید روی جادههای آسفالت و راه هموار حرکت کنم .
طرفداران قانون اساسی، شهر خوی را به آتش کشیدند و حتی در شهر گنبد به یک حمام زنانه یورش بردند. عدهای از هواداران رژیم که به طرفداری قانون اساسی در تهران تجمع کرده بودند، با مخالفین خود به زد و خورد پرداختند که در این درگیری ها خبرنگار لوسآنجلس تایمز، در تیراندازیهای خیابان فرحآباد ژاله تیر خورد و کشته شد.
در روزهای گذشته و چنین روزی، شهر تهران شاهد تظاهرات مردم و فریاد و خشم کلیه اقشار در مقابل رژیم بود. بانکها و دیگر مؤسسات دولتی مورد هجوم مردم به ستوه آمده از جنایتهای شاه قرار گرفتند و شعلههای آتش از همه سو زبانه میکشید.
امام در نطق کوتاهی که از شکبه تلویزیونی کارکنان اعتصابی رادیو و تلویزیون بطور مستقیم پخش میشد ضمن آرزوی موفقیت برای کارکنان رسانههای گروهی گفتند: دستگاههایی در این قسمت بوده و هست که بایستی در خدمت مردم میبودند. ولی رژیم غاصب از آنها در راه هدفهای نامشروع استفاده کرده است.
از اعتصاب غذا تا دستبرد به بانکها
قذافی هم حمایت خود را از انقلاب مردم ایران اعلام داشت. در درگیریهای گرگان، پنج نفر کشته و یازده نفر مجروح شدند، خانواده افسران بازداشتی نیروی هوایی، همچنان با ادامه تحصن، تهدید به اعتصاب غذا کردند. مهندس شریف امامی که از طرف دادستانی ممنوعالخروج شده بود، از کشور گریخت، گروه منصورون، ترور رییس گارد دانشگاه جندی شاپور اهواز را به عهده گرفت، افراد مسلح به یک شعبه بانک ملی در کرمان دستبرد زدند. همچنین موجودی یکی از شعب این بانک در تهران نیز سرقت شد.