پایگاه خبری نامه نیوز
کد خبر: 1595
وقتی خاتمی ریشش را تراشید
شما به قدرت و سلطنت می‌رسید، اما آبروی اسلام را می‌برید، راوی می‌گوید که این تعبیر در آن شرایط دوران طاغوت و به سلطنت رسیدن یک طلبه خیلی عجیب بود.

 یکی از چهره های فرهنگی و مذهبی کشور که پیش از انقلاب هم حجره ای سید محمد خاتمی بوده است اخیراً در جلسه‌ای خاطره‌ای از آن دوران و همراهی اش با خاتمی در مدرسه دارالشفای قم نقل کرده است که بخش هایی از آن را می خوانید.

وی می گوید: یک شب خاتمی با دستپاچگی از خواب بیدار شد و گفت که خوابی دیده است. آن شب هرچه اصرار کردم، چیزی درباره خوابش نگفت، اما دنبال کسی بود که تعبیر خواب بداند که گفتم کسی به اسم آقای فکور هست که می‌گویند خوب تعبیر خواب می‌کند.

وی نقل کرده ‌است که خاتمی که اوایل طلبگی‌اش بود و هنوز معمم نشده بود، در حضور آن فرد گفت که خواب دیده است که لباس روحانیت بسیار شیک و تمیزی پوشیده، اما وقتی خودش را در آینه نگاه کرده، متوجه شده که ریشش را تراشیده است، وحشت کرده و از خواب پریده‌است.

آقای فکور خواب وی را این‌گونه تعبیر کرد که شما به قدرت و سلطنت می‌رسید، اما آبروی اسلام را می‌برید. راوی می گوید که این تعبیر در آن شرایط دوران طاغوت و به سلطنت رسیدن یک طلبه خیلی عجیب بود.

راوی این خاطره افزوده است که اخیراً از طریق یکی از اعضای مجمع روحانیون پیغامی برای خاتمی فرستادم و ماجرای آن خواب را یادآوری کردم و گفتم آن خواب را به یاد بیاورد و اشتباهاتی که کرده را دوباره تکرار نکند.

وی ادامه داد: سال ۵۸ پدر خاتمی، آقا سید روح‌الله که روحانی مطرحی بود، به تهران آمده بود و می‌خواست فرزندش را به بزرگان وصل کند. برای این منظور ابتدا پیش آقای مهدوی کنی رفت و گفت که خاتمی تازه از آلمان آمده و جوان درس‌خوانده‌ای است و خواستار حضور وی در کنار آقای مهدوی شد. آقای مهدوی با سید محمد خاتمی صحبتی کرد، اما به پدرش گفت که ورود فرزندش به جامعه روحانیت زود است. (ظاهراً از آن موقع خاتمی این مسئله را به دل گرفته است).


Page Generated in 0/0110 sec