با گذشت بیش از 6 ماه از آغاز به کار دولت یازدهم، یکی از استان های کشور همچنان در انتظار تصمیم دولت برای تعیین استاندارش است.
استان خراسان رضوی در حالی هفتمین ماه فقدان استاندار را تجربه می کند که دولت تدبیر و امید تا کنون تصمیمات اساسی پرشماری را – فارغ از درست یا غلط بودن، نتیجه بخش یا بی نتیجه بودن و سودآور یا زیان آور بودن – گرفته است.
به عنوان مثال مسئولین اقتصادی دولت یازدهم که از آغاز فعالیت خود از هر فرصتی برای کنایه زدن به تاخیرهای مکرر دولت احمدی نژاد در ارائه لایحه بودجه بهره میبردند، اولین لایحه بودجه خود را هفدهم آذر به مجلس فرستادند هرچند انتقادات فراانی به این بودجه وارد است و در واقع مهم ترین مسائل مربوط به بودجه در آن مسکوت مانده!
دولت تدبیر و امید توافق ژنو با 5+1 را نیز با وجود انتقادات گسترده به ماهیت آن – که نمونه ای از آن در راهپیمایی 22 بهمن در دست نوشته های مردم پیدا بود - در همین مدت به امضا رسانده است.
دولت همچنین طرح توزیع سبد کالا را نیز در همین بازه زمانی اجرا کرد که این طرح البته صدای بسیاری از اصلاح طلبان و حامیان دولت را نیز درآورد.
با این وجود، سخن در درستی یا نادرستی این طرح ها نیست. مسئله اینجاست که دولتی که زمان لازم برای اجرای این پروژه ها را در اختیار داشته و دولتی که وعده های صدروزه میداد چگونه است که با وجود گذشت نزدیک به 200 روز از عمرش، از انتخاب یک استاندار عاجز مانده و مردم دومین استان پرچمعیت کشور را همچنان بلاتکلیف و سرگردان گذاشته است؟
آیا عدم انتخاب استاندار خراسان رضوی در فرصت 6 ماه و نیمه اخیر، با حاشیههای مربوط به اختلافات جدی روحانی با برخی از اعضای کابینه بر سر انتخاب گزینه اصلی استانداری این استان را دوباره پررنگ نمی کند؟
واقعا دولت "گزارش های صدروزه" چند صدروز برای انتخاب یک استاندار وقت نیاز دارد؟