به گزارش هزاره سوم بازی جدید جماعت موسوم به اصلاح طلب با رای و انتخاب مردم و رقابت برای کسب قدرت بیشتر در بدنه اجرایی کشور باعث شده تا شورای شهر پایتخت تحت تاثیر قرار بگیرد.
با پایان انتخابات چهارمین دوره شواراهای شهر و روستا، نتایج به دست آمده از تهران حکایت از آن داشت که به جهت پراکندگی شدید آرا ناشی از حضور پرشمار کاندیداها و در حالی که اعضای شورای جدید شهر تهران به ۳۱ نفر افزایش یافته بود، منتخبین و اعضای علی البدل با فواصل رای بسیار کم، بعضا با چند ده رای، انتخاب و راهی صندلی های سبز شورا شدند.
براساس این گزارش، در میان منتخبین ۳۱ نفر نخست، نوعی توازن قدرت میان طیف موسوم به اصلاح طلب و رقبایش احساس می شد به نحوی که برای انتخاب رییس شورا و نیز شهردار تهران، آرای لب مرزی به کمک آمد.
با این همه، حضور نزدیک به ۵۰ درصدی از طیف موسوم به اصلاح طلب در شورای شهر چهارم، خاطرات شورای ناکام اول شهر تهران را در اذهان زنده کرد؛ شورایی که علیرغم داشتن ترکیب کاملا یکدست و حضور افرادی همچون سعید حجاریان، اما در میانه راه به بن بست کشید و ناچار به تعطیلی شد.
در ادامه، موج استعفاها از شورا و عزیمت به سمت دولت به راه افتاد. اگرچه اولین مستعفی، محمدمهدی مفتح بود اما انتخاب همزمان وی برای مجلس شورای اسلامی از طرف مردم تویسرکان و جهت شورای شهر از شهر تهران، موجب شد که او در این دوراهی که هر دو با رای مستقیم مردم بود، مجلس را ترجیح دهد و بدین شکل، اولین استعفا از شورای شهر شکل گرفت.
اما ۳ استعفای دیگر جالب توجه بود به شکلی که اولا هر سه از طیف اصلاح طلب بودند، ثانیا هرسه به سمت مشاغل دولتی و اجرایی گرایش پیدا کردند.
مسعود سلطانی فر برای وزارت ورزش و جوانان از شورای شهر استعفا داد اما در مجلس موفق به اخذ رای اعتماد نشد و همینک، پس از استعفای محمدعلی نجفی از ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، از طرف شیخ حسن روحانی به سمت ریاست این سازمان برگزیده شد.
مهدی حجت نیز با استعفا از شورای شهر، برای معاونت نجفی عازم سازمان فوق شد اما درشرایطی که تنها ۴ ماه از فعالیت هردوی آنها می گذشت، با استعفای رییس خود، او نیز مجبور به استعفا شد و از موقعیت فعلی او خبری در دست نیست.
چهارمین استعفا از شورای شهر چهارم به احمد دنیامالی باز می گردد. وی ریاست فدراسیون قایقرانی را به رای مردم جهت خدمت در شورا ترجیح داد و از نمایندگی مردم تهران در شورای شهر استعفا داد.
بررسی روند فوق و شایعه ای که از احتمال استعفای عضو دیگر شورای شهر تهران که ازقضا، او نیز اصلاح طلب است، جهت کسب پست استانداری در یکی از استان های کشور حکایت می کند، نشان از آن دارد که برای طیف موسوم به اصلاحات، رای و نظر مردم از اهمیت چندانی برخوردار نیست و از آن تنها می توان به عنوان یک پله برای پله های بعدی استفاده کرد.
اگر غیر از این بود و خدمت به مردم، تنها هدف و نیت برخی احزاب و جناح ها باشد، هزینه هایی که برای انتخابات شده بود و رای مردم، از اهمیت به سزایی برخوردار بود و به همین راحتی و جهت کسب قدرت بیشتر، از نمایندگی مردم در شورا استعفا نمی دادند.
توجه به این مسایل و همچنین، هجوم ناجوانمردانه ای که در ابتدای فعالیت شورا از طرف طیف اصلاح طلب نسبت به خانم الهه راستگو صورت گرفت، همه و همه نشان می دهد که احزاب و جناح های سیاسی، بیشتر از آنکه خیرخواه مردم باشند، به فکر افزایش قدرت باند و گروه خود هستند.
در همین موج استعفاها، یکی از مهمترین دلایل آن این است که در جلسات خصوصی خود به این نتیجه رسیده اند که با توجه به نفرات حاضر در لیست علی البدل، با استعفای این چند نفر از شورا، نفرات جایگزین نیز از لیست اصلاح طلبان هستند. بنابراین، راه برای استعفا و بی اعتنایی به رای و نظر مردم باز است چون جابجایی ها در میان یک حزب و جناح صورت می گیرد!
نکته جالب اینجاست که تاکنون هیچیک از استعفاها به سرانجام مقصود نرسیده است و برخی از مستعفیان لیست اصلاح طلبان، پس از کش و قوس های زیاد، یا بر صندلی لرزان نشسته اند و یا دنبال یک صندلی جدید می گردند!
این اتفاقات در شرایطی رخ می دهد که تهران به عنوان پایتخت بزرگ ایران، و مردم ساکن در آن، هم اکنون با انواع مشکلات دست و پنجه نرم می کنند که بسیاری از معضلات آن به جهت سوءمدیریت ها و عدم توجه کافی و وافی به نیازهای کلانشهر تهران است. اما تاسف برانگیز این است که مشخص می شود منتخبین مردم برای نمایندگی آنان در شورای شهر، بیشتر از هر چیز، به فکر منافع حزبی و شخصی هستند تا منافع عمومی.
به نظر می رسد دقت در رفتار گروه ها و احزابی که تنها به فکر افزودن بر قدرت خود هستند که نتیجه آن، به تعطیلی کشاندن شورای شهر نخست و در ادامه، استعفاهای پیاپی جهت حضور در پست های دولتی در شورای شهر چهارم است، می تواند مردم را جهت انتخابی دقیق تر در انتخابات های آتی یاری رساند.
خدا رحمت کند آنانی که شعار می دادند: ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت؛ و البته به شعارشان عمل کردند و مزد نیت صادقانه شان، شهادت شد.