بعد از گذشت حدود هشت ماه از آغاز به کار دولت جدید ، حالا دیگر بر همه روشن است که نگاه دولت برای حل مشکلات اقتصادی معطوف به خارج مرزهاست و کلید تدبیر دولت برای بازکردن قفل های معیشتی و اقتصادی مردم ، امیدوار به دستان دستگاه دیپلماسی خود است.در واقع می توان گفت دولتی که از حماسه ی سیاسی مردم بیرون آمد ، خلق حماسه ی اقتصادی برای مردم را به برداشته شدن تحریم ها تفسیر کرده است و تمام همّ و غمِّ خود را مصروف مذاکرات هسته ای و به نتیجه رسیدن آن کرده است.
سوای از بحث لزوم «نگاه به ظرفیت های درونی» در حل نارسایی های اقتصادی ، برداشته شدن تحریم های ظالمانه امری مطلوب و مورد انتظار برای ماست که می بایست در جریان مذاکرات هسته ای به آن پرداخته شود ، اما بحثی که مطرح است این است که چگونه و از چه راهی این امر ممکن است؟!
هیچ کس از دوستان کشور از وجود تحریم ها خوشحال نیست و رفع آنها خواست همه است ، اما راه رفع آنها چیست و ما باید دقیقاً چه اقداماتی انجام دهیم که این تحریم های ظالمانه رفع شوند؟
بنظر می رسد سیاست خارجی دولت بدنبال حل مسئله از ساده ترین راه است.یعنی پایان دادن به بازی دعوای هسته ای با دادنِ این پیام به طرف مقابل که «قبول ؛ تو بردی ، بیا بازی را تمام کنیم!»
کمی دقت کافی است تا ببینیم که بار ها و بارها سعی شده است که برافراشتن پرچم سفید و بالا بردن دست ها بصورت ضمنی به طرف مقابل فهمانده شود.
طرف مقابل در آغاز فشارهای خود در قالب تحریم های اقتصادی ، آنها را «فلج کننده» توصیف می کند.از این طرف در آغاز دور جدید مذاکرات ، مذاکره کننده ی ارشد و نماینده ی مردمی که دو سال «تحریم های فلج کننده» را تجربه کرده است ، سوار بر «ویلچر» به دیدار تحریم کنندگان می رود و در حالیکه لبخند بر لب دارد از تغییر در نگاه کشورش در سیاست خارجی سخن می گوید.
رئیس جمهور کشور تحریم زده در آستانه مذاکرات از «خزانه خالی» کشورش دم میزند ، در حالیکه خود را برای بدرقه ی تیم مذاکره کننده آماده می کند.تیمی که قرار است برود برای برگرداندن پول های کشور و پرکردن خزانه با تحریم کنندگان مذاکره کند.
و نهایتاً پس از امضای توافقنامه شاهد «نمایش سخیف خیابانیِ سبد کالا» هستیم.که از یک طرف و برای «مصرف داخلی» نشان دهد که چگونه پول انرژی هسته ای سر سفره های مردمآمده و از طرفی همان پیام ضمنی را برای طرف خارجی بفرستد.
دولت موفقیت خود را به نتیجه رساندن پرونده ی هسته ای تعریف کرده است و به نتیجه رسیدن این پرونده را هم در گرو فهم طرف مقابل از پیام های ضمنی خود می داند.
آنطرف می گوید «تحریم فلج کننده» ، این طرف ویلچر نشین خود را عرضه می کند. آن طرف می گوید تحریم ها شما را بر سر کار و پای میز مذاکره آورده ، این طرف خزانه خود را خالی توصیف میکند و راهی مذاکره می شود.آنطرف می گوید تحریم ها را برنداشته ایم و فقط کمی شیر را برایشان باز کرده ایم که نفسی بکشند ، این طرف مردمش را در سرمای زمستان قطار می کند در صف گوشت و برنج.
و همه ی این پیام های ضمنی با اصطلاحی کنایی ترکیب می شود.«پیام انتخابات!»
یعنی این ویلچرنشینی و این خالی بودن خزانه ها و جیب ها پیام رأی مردم در انتخابات است و این مردم هستند که زیر تحریم های فلج کننده ویلچرنشین شده اند و خزانه ی جیب هایشان خالیست و حالا هم در صف برنج سبد کالایی که با قسط اول پولی که از توافق عایدشان شده ، منتظرند تا پول انرژی هسته ای شان را بر سر سفره ببرند!
و این تدبیر شاید ساده ترین و دم دست ترین راه برای حل مشکل بنظر برسد.که شما خواستید که فلج کنید ، حال موفق شده اید و لطفاً دست بردارید!
اما این تدبیر در حل مشکلات اقتصادی و این نگاه در سیاست خارجی به کجا خواهد رفت؟!
حتی اگر بخواهیم از به تاراج رفتن عزت ملی و تخریب وجهه ساخته شده از سی و چندسال ایستادگی و مفاهیم این چنینی هم چشم پوشی کنیم و از نگاه سود محور رایج دنیای امروز به مسئله نگاه کنیم ، خواهیم دید که امیدی به این تدبیر دولت نیست!
اینکه به دشمنی که در طول این سال ها در حال تست کردن رویه ها و روش های مختلف دشمنی بوده ، پیام بدهیم که «قبول ؛ این روش تو جواب داد ، حال بیا و تمامش کن» و کارآمدی آن روش را برایش اثبات کنیم ، چه دلیل عقلی و منطقی ای وجود دارد که وی آن روش را کنار بگذارد ؟!
وقتی به او بفهمانیم که ابزار تحریم او نتیجه ی مورد نظر او را گذاشته است (حتی با وجود اینکه در واقع اینطور نیست) بدیهی است که او حاضر نخواهد بود از این ابزار کارآمد خود چشم پوشی کند و آن را کنار بگذارد و برعکس مصمم می شود که از این ابزار تا رسیدن به تمام اهداف خود استفاده کند.
فلذا با این تفاسیر نه تنها بر وجهه ی استکبارستیزی و صلابت حاصل از مقاومت مان در جهان خدشه وارد می شود که چیزی هم عایدمان نشده و در ازای درّ ارزشمندی که به حراج گذاشته ایم ، دست خالی بر خواهیم گشت و نه تنها خللی در ساختمان این تحریم های ظالمانه که به گفته ی خودشان بیش از این قابل ادامه دادن نبود ، وارد نکرده ایم ، که رویکردی را پیش گرفته ایم که می تواند انگیزه ی لازم را برای ادامه ی تحریم ها با قوت بیشتر ، به طرف مقابل بدهد!
امیدواریم زودتر از آن زمانی که کمی دیر بشود ، همه بفهمیم که این سبک دیپلماسی ویلچر و سبد کالا و… نه تنها عزت را به معامله برده است و نه تنها عایده ای نخواهد داشت که موجبات بدتر شدن شرایط را هم فراهم می کند.
امیدواریم هرچه زودتر برای همه روشن شود که امیدی به این تدبیر نیست و تدبیر حقیقی فقط و فقط در «ناامید کردن دشمن» از رویه فعلی خود است!
…………………………………………………………………………………………………….
پ.ن ۱ :
پرداختن به مسائلی از قبیل ویلچرنشینی جناب ظریف و یا سبد کالا و حواشی اش در این برهه و با این تاخیر زمانی را می توانید بگذارید به پای اینکه این ایام حقیر درگیر کنکور ارشد بودم و تازه فارغ شده ام.
اما خودم میگذارم پای اینکه در آستانه ی آغاز دور جدید مذاکرات و آن هم مذاکرات به اصطلاح گام نهایی هستیم و گفتن و شنیدن این مطالب خالی از لطف نیست.
پ.ن ۲ :
صحبت های خصوصی جان کری و جناب ظریف که در آنها حرف از سوریه و… هم به میان می آید ، یا این قبیل اظهار نظر های مقامات امریکایی مثلاً درباره ی سبد کالا و… را هم می توانیم بگذاریم پای اینکه پیام های ارسال شده در حال «دلیور» شدن هستند…
خدای مان به خیر بگذراند…