قوچان عتیق یادآور دردهای نهان
روز شنبه 16 اردیبهشت ماه 1391بعد از استراحتی مناسب، صبح زود از خواب بیدار شدیم فریضه نماز را بجا آوردیم، صبحانه را منزل آقا مهدی صرف نمودیم آماده سفر شدیم.
گرچه یک هفته قبل از شروع حرکت ارزشی میثاق با شهدا با برادران مسئول بنیاد شهید قوچان نشستی داشتم تا اهداف سفر را تشریح کنم اما برخورد سرد معاونت محترم بنیاد و عدم استقبال برادر محترم جناب آقای (ح) از حرکت ارزشی میثاق با شهدا موجب حیرتم شده بود.
ازاینکه احساس می کردم عضوی از جامعه ایثارگران اهل قلم قوچان هستم که با تلاش دوستان توانسته بودم تاریخ منطقه را به نگارش درآورم و چند مجلد نیز از ایثار شهدا را به همراه مجموعه کتب عترت به ثبت برسانم انتظار داشتم اولین حرکت ارزشی که در نوع خود در سطح کشور درحال شکل گیری بود با استقبال و اشتیاق دوستان مسئول همراه گردد، اما به تجربه دریافتم که انتظاری باطل بود!
ای کاش حداقل بخش کوچکی از قوانین حمایتی مصوب برای فعالیت های فرهنگی.... آزادگان را لمس می کردم، حتی قول برادر بزرگوارمان جناب آقای (ح) برای اهدا پرچمی منقش به آرم بنیاد نیز محقق نگردید! دوستانی از نشریات منطقه برای تهیه گزارش تماس گرفتند که قرارشد در اولین فرصت ملاقات حضوری داشته باشیم.
مدخل شهر قوچان، مقابل کارخانه دوچرخه سازی آساک دوچرخ،شنبه 16 اردیبهشت 1391
ساعت6 صبح روز شنبه 16 اردیبهشت 1391با بدرقه خانواده آقا مهدی شهر قوچان را با خاطراتی نسبتاً تلخ به مقصد قوچان عتیق ترک کردیم،
در مسیر حرکت سری به گلزار شهدای قوچان زدیم، شاخه گلی را به رسم یاد بود در غیاب مسئولین خدوم شهر بر مجموعه گلزار شهدای قوچان که هنوز باز سازی کامل نشده بود قراردادیم و ترجیح دادیم تا هیچ گونه عکسی از صحنه نه چندان جذاب گلزار نگیریم!
رکاب زنان شهر قوچان را پشت سرنهادیم هوای لطیف صبح گاه بهاری بسیار دل انگیز بود با نشاط به مسیرمان ادامه دادیم.دقایقیبعد جاده قئیم قوچان را نیز پشت سر نهادیم
اولین روستای پیش رو آبادی کوچک فیلاب در چند صد متری حاشیه جاده روبروی بزرکترین کارخانه دوچرخه سازی خاورمیانه بنام آساک دوچرخ قرار داشت،
کارخانه آساک دوچرخ بزرگترین کارخانه دوچرخه سازی خاورمیانه است که در زمان نمایندگی حجه الاسلام حاج اسماعیل شوشتری و پی گیری های مستمر حجه الاسلام ذاکری به بهره بهرداری رسید و به یمن وجود آن سطح بیکاری در منطقه را به شدت کاهش داد
مسیر حرکت را به سمت شهر قدیمی و تاریخی قوچان ادامه دادیم، ساعت 7 صبح به شهر قوچان عتیق که امروز به شهر قدس هم شهرت دارد وارد شدیم.
نمایی از صحن سلطان ابراهیم، قوچان عتیق
هنوز هم آثار زخم های ناشی از زلزله سال 1312 هجری قمری در محله های قدیمی واقع در پشت امام زاده سلطان ابراهیم باقی است، زلزله ای که منجر به تخریب کامل شهر گردید و بیش 12000 هزار نفر را در خود مدفون نمود و موجب جابجایی شهر به محل قوچان جدید گردید.
برای ادای احترام به مقام شامخ شهدای شهر قدس که در جوار حضرت سلطان ابراهیم آرمیده اند شاخه گلی را بر گلزار شهید عطاران نثار کردیم سپس به همراه آقا مهدی بر تربت مرحومه مادرم که از مرداد 1360 در این مکان آرمیده است فاتحه ای قرائت کردیم و دقایقی را به زیارت پرداختیم
گفته می شود مزار فقیر محمد علی نیز از آثار به جا مانده از زلزله 1312 قمری میباشد وی درویشی بوده است که به علل نامعلوم تارک الدنیا می شود و بیش از بیست سال از اتاقش خارج نمی شود!
درویش که به فقیر محمد علی شهرت داشته است خود را بیست سال از نور خورشید محروم کرده بود ناصرالدین شاه در سفر دومش به خراسان در کتاب مطلع الشمس به ملاقات کوتاهی با وی اشاره کرده است
در بعضی از کتب اشاره گردیده است که وی زلزله قوچان را پیش بینی کرده بود هنوز منزل و مقبره وی در شهر قوچان عتیق پا برجاست
مقبره درویش فقیر محمد علی
استقبال و حضور بی نظیر مردم ساده و بی آلایش شهر کهنه (قدس) و میهمان نوازی آنها، صفا و صمیمیت ایل بزرگ و دلاور زعفران لو را بار دیگر در ذهنم زنده نمود استقبال و کنجکاوی خدام حرم آستانه مبارکه سلطان ابراهیم ستودنی بود
در ملاقاتی دوستانه لحظاتی را در جمع آن ها به گفتگو پرداختیم و پس از دقایقی با بدرقه گرم زائرین و خدام به مسیر ادامه دادیم
خدام زخمتکش آستانه مبارکه سلطان ابراهیم قوچان عتیق (شهر کهنه)
ساعت هشت و نیم صبح شهر کوچک و با صفای قوچان عتیق را به مقصد شهر فاروج ترک نمودیم سایت تکریت 11 و تعدادی از سایت ها و بلاگ های دوستان خبر حرکت تیم را در مسیر قوچان به اطلاع علاقه مندان رسانده بودند
برادر آزاده و فرهنگی ابوالفضل عبیری از مقصد سفرمان مطلع شده بود برای استقبال از قوچان حرکت کرده بود، ورودی شهر قدس به استقبال تیم دونفره دوچرخه سواری آمد، لحظاتی را با وی به گفتگو نشستیم و اهداف سفر را برای برادرعزیزم تشریح نمودم از بی مهری مسئولین بنیاد شهید شهر قوچان نسبت به مقوله فرهنگ گلایه کردم، عبیری از دوستان غواصی بود که درعملیات غرورآفرین کربلای 4 در جزیره بوارین عراق به اسارت دشمن بعثی درآمد، وی تنها اسیر فرهنگی عملیات کربلای 4 شهرستان قوچان می باشد که از بدو اسارت تا زمان رهایی از زندان های تکریت، الرشید، استخبارات و بصره همراهم بوده است.
استقبال ابوالفضل نیرویی مضاعف را در من ایحاد کرده بود به رسم یاد گار چند عکس را از لحظات در کنار هم بودن به ثبت رساندیم
صبح شنبه 16 اردیبهشت 1391 مدخل شهر قدس ابوالفضل عبیری، علی قربان پور
مسئولین شهر فاروج (زادگاهم) برنامه های ویژه ای برای استقبال از اعضای تیم میثاق با شهدا تدارک دیده بودند از این رو لحظه به لحظه با من در تماس بودند تا به موقع در مراسم حضور به هم رسانیم
به برادر خوبم آقای برات خوش منظر مسئول وقت آموزش و پرورش اطمینان خاطر دادم که به هنگام و بدون تاخیر در مراسم آن ها حضور خواهیم داشت.
به همین منظور به رکاب زدن شدت بیشتری بخشیدیم در فاصله 6 کیلومتری فاروج با مشاهده آثار به جای مانده از محل اسکان هنرمند گمنام رستم ابراهیمی جعفرآبادی برای ادای احترام به جایگاه ویژه هنر لحظاتی توقف نمودیم و با قرائت سوره فاتحه الکتاب با ثبت چند عکس از مخروبه های محل سکونت مرحوم رستم ابراهیمی جعفر آبادی ادامه مسیر دادیم
در سفر بعدی به تحقیق پیرامون احوال این استاد بزرگ موسیقی ایران پرداختم وی از سازندگان تارهای محلی منطقه می باشد که تعدادی از تارها، سه تارها و دوتارهای دست ساز وی را می توان در منازل جمعی از هنرمندان خوش ذوق یافت
مرحوم ابراهیمی جعفرآبادی دهه 80 هجری شمسی در اطراف تهران به رحمت خدا رفت و در گورستان بی بی سکینه هشتگرد کرج به خاک سپرده شد.
مخروبه های باقی مانده از منزل مسکونی هنرمند گمنام رستم ابراهیمی جعفرآبادی
برگرفته از سفرنامه در جستجوی یاران به قلم علی قربان پور یامی