پایگاه خبری نامه نیوز
کد خبر: 4316
هشدار به مسئولان فرهنگی دولت یازدهم:
منتظری هم خودش فاسد است هم شاگردی که تربیت می‌کند
نکته بسیار مهم پیرامون مساله منتظری، دمیدن در نام وی طی چندماه اخیر بوده است به طوری که برخی اخبار از گرفتن مجوز انتشار کتاب "فراز و فرود نفس" وی توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم حکایت دارد

روزهای 6 و 8 فروردین یادآور یکی از سرنوشت سازترین روزهای تاریخ انقلاب اسلامی است که با اقدام انقلابی حضرت امام خمینی(ره)، منتظری که به شیخ ساده لوح و مطرود امام و امت معروف شد، از قایم مقامی رهبری عزل و برای همیشه به انزوا کشیده شد.

حسینعلی منتظری که چندسالی را به عنوان قایم مقام رهبری مشغول فعالیت بود، پس از کش و قوس های بسیار و نفوذ برخی منافقین و ضدانقلاب در بیت وی و ماجرای پیچیده مهدی هاشمی قاتل، با تلخی بسیار از سوی امام خمینی(ره) معزول شد.

اگرچه جریان این برکناری و عزل، طبق سند حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی(ره) برای بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی سخت و تلخ بود اما وقتی پای منافع و مصالح اسلام و انقلاب در میان باشد، منافع و مصالح اشخاص به کناری می رود و اولویت اصلی موردتوجه قرار می گیرد.

اینچنین بود که علیرغم مدتها مدارا و ارشاد و راهنمایی منتظری توسط حضرت امام(ره)، نهایتا صلاح کار در برکناری وی دیده شد و نامه ای بسیار گزنده و عبرت آموز برای ثبت در تاریخ منتشر شد.

 


این نوشتار می کوشد در سالگرد آن روزهای تلخ و ریزش بزرگ که البته منجر به خیر و برکات بسیاری برای انقلاب اسلامی شد، بدون کوچکترین تحلیل، تنها به بازخوانی چند سند از آن روزها بپردازد تا نسل جوان و نوجوانی که شاید از آن روزها خاطرات کمی به یاد دارند، با مطالعه این اسناد، تحلیلی دقیق و جامع از آنچه بر امام(ره) و امت و انقلاب گذشت که ناچار به برکناری قایم مقام رهبری شدند، دست یابند.

همچنین، هشدار و تذکر جدی به مسئولان فرهنگی دولت یازدهم راجع به تحرکات اخیر پیرامون شیخ ساده لوح مطرود امام و امت از دیگر نکات موردتوجه است که در سطور انتهایی این نوشتار می آید.

در این زمینه ذکر این نکته ضروری است که در جریان عزل منتظری از قایم مقامی، ابتدا حضرت امام(ره) نامه انقلابی علیه شیخ ساده لوح را در تاریخ 6 فروردین نگاشتند. این نامه که قرار بود از صداوسیما و رسانه ها به اطلاع مردم برسد، با وساطت و پادرمیانی برخی بزرگان از جمله امام خامنه ای و مرحوم آیت الله مشکینی(ره) توسط امام خمینی(ره) پس گرفته می شود و سپس، به عنوان نامه معروف 8 فروردین به رشته تحریر درآمده و به اطلاع مردم رسید.

در جریان آن بازپس گیری، در کتاب "از جدایی تا رویارویی" صفحه 80 از قول امام خمینی(ره) آمده است: "البته اینکه من نامه 68/1/6 را پس گرفتم، نه اینکه پشیمان شدم و نه اینکه اصرار شما مرا وادار کرد که این نامه را پس بگیرم، فقط ترسیدم که با پخش (انتشار عمومی) این نامه، خون مردم به جوش بیاید و بریزند و آقای منتظری را بکشند... آقای منتظری هم خودش فاسد است و هم شاگردی که تربیت می کند فاسد تربیت می کند."

نکته قابل توجه دیگر اینکه به علاقه مندان به این مساله و جوانانی که شاید کمتر راجع به آن اطلاعات داشته و البته مشتاق کسب اخبار دقیق در این باره هستند، تهیه و مطالعه کتاب "رنجنامه" که توسط حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی(ره) به رشته تحریر درآمده است، توصیه می شود. در این کتاب، یادگار امام(ره) با جمع آوری و انتشار اسناد مهم که تا قبل از آن بسیاری از آنها منتشر نشده بود، به مراحل سقوط منتظری و تلاش های امام خمینی(ره) جهت هدایت و عدم این سقوط می پردازد.

 

 

در ابتدای این کتاب، طی مقدمه ای، حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی(ره) خطاب به منتظری راجع به علت انتشار این کتاب آورده است:

بسمه تعالی
حضرت آیت الله:
نوشته ای که در پیش روی دارید اشاره ای است به علل و عوامل و ریشه های مسائلی که عدم توجه به آنها و نصایح مکرر حضرت امام موجب واقعه تلخ قائم مقام رهبری گردید.
گرچه نگارش این نامه برای کسی که عمری به جنابعالی عشق ورزیده است بسیار سخت و باورنکردنی است ولی فقط برای ادای دین خود به امام ـ که مظلوم است ـ و همچنین برای خدمت به مردم که مشتاقانه طالب حقیقتند، به چنین نوشته ای دست زده ام.
از آنجا که در ارسال این نوشته شتاب داشتم از فصل بندی و تنظیم و تبویب مطالب چشم پوشیدم. به همین جهت مطالب این نامه دسته بندی نشده است و در خیلی موارد تکراری است (که البته تکرار آنها را لازم می دانستم) دراین نوشته مواد خام این قضیه تلخ است و تحلیل در آن کمتر به چشم می خورد. امیدوارم نویسندگان و تحلیلگران در جای خود به آن بپردازند.
ملاک نوشته من رضایت حق است و روشن شدن حقیقت و قدر مسلم این است که پس از این نوشته حرف و حدیثها و تهمت ها از طرف همان طیفی که در این نامه از آن سخن رفته است آسوده ام نگذارند ولی چه باک، هر چه در باره من بگویند پذیرایم ولی ناسزا مطالب این نامه را تغییر نخواهد داد.
از آنجا که در متن وقایع انقلاب خصوصاً در جزء جزء ماجرای حضرتعالی و برخورد گرم و صمیمانه حضرت امام با شما و تلاش معظم له برای نجاتتان از چنگال توطئه گران و نفوذیها بودم فکر کردم اگر حقایق را بازگو نکنم به اسلام و انقلاب و امام و مردم خیانت کرده ام.
چه بسا نسل معاصر و آیندگان براساس ناآگاهی تصور کنند که جنابعالی را یک شبه و بدون مقدمه کنار گذاشته اند در حالیکه به هیچ وجه این گونه نبوده است.
ذکر این نکته در بیان تلخی حادثه کافی است که حضرت امام روحی فداه پس از کنار گذاشتن شما ظرف چند ساعت چندین بار گریستند و بارها فرمودند که لحظه ای از آقای منتظری غافل نیستم ولی چه کنم که مصلحت نظام ایجاب می کرد که ایشان کنار بروند.
نامه من به شما تا اندازه ای حقیقت را روشن می کند و گمان می کنم کسی به مطالعه گوشه هایی از دهها نامه و سند به نتیجه ای غیر از آنچه من رسیده ام برسد.
سؤالی که ممکن است مطرح گردد این است که چرا نظام از اول چنین برخوردی ننمود و با علم به یک سلسله ضعفها و اشکالات مؤید شخصیت و موقعیت شما گردید؟ باید در جواب گفت که امام بخاطر علاقه شدیدی که به جنابعالی داشتند همواره در صدد اصلاح و ارشاد و حفظ و نگهداری و رهایی شما از چنگال ضدانقلاب بوده اند که شاید از مسیر ابهام آمیز خود برگردید و ثانیا "اخیراً" حضرت امام به مسائلی برخورد کردند که دیگر درنگ را جایز ندانستند.
در خاتمه من تأکید می کنم که هرگز منظورم از این نامه این نیست که خدای ناکرده بگویم جنابعالی تفکر و خط منافقین و لیبرالها را
پذیرفته اید بلکه غرضم این است که ثابت شود جریان توطئه گر طیف مهدی هاشمی با القائات خود، شما را وادار به مواضعی کرده اند که بعضی از گفته های شما چیزی جز خواست دشمنان قسم خورده انقلاب و اسلام نبود.
تذکر این نکته بجاست که نامه های شما به حضرت امام حاوی مسائل بسیار مفیدی هم هست که از روی درد و رنج و دفاع از انقلاب و اسلام نگاشته شده است این بُعد قضیه هرگز نادیده گرفته نشده و نمی شود، ولی این نوشته بر آن نیست که خدمات حضرتتان را ترسیم کند که خدمات شما خود کتاب مفصلی خواهد شد و هیچ کس زحمات و فداکاریهای تان را فراموش نمی کند و رهبر انقلاب و همه دوستداران انقلاب از این موضوع در شگفتند که چرا شما یک مرتبه از آن مواضع به این موضع گیریها رسیدید.
این نوشته بر آن است تا نشان دهد برای عدم تحقق آنچه که شد چه زحماتی کشیده شده است و ریشه آنچه نمی بایست می شد چیست.

ارادتمند قدیمی: احمد خمینی


اینک به بازنشر نامه تاریخی حضرت امام خمینی(ره) خطاب به شیخ ساده لوح، حسینعلی منتظری، می پردازیم. متن کامل نامه بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی که در تاریخ 6 فروردین 1368 منتشر شد، بدین شرح است:

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

جناب آقای منتظری

با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه ‏ای برایتان می‏ نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامۀ اخیرتان نوشته ‏اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می دانم؛ خدا را در نظر می‏ گیرم و مسائلی را گوشزد می ‏کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین می ‏سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آیندۀ نظام را از دست داده ‏اید. شما در اکثر نامه‏ ها و صحبت ها و موضعگیری هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می ‏گفتید دیکته شدۀ منافقین بود که من فایده‏ ای برای جواب به آنها نمی‏ دیدم. مثلاً در همین دفاعیۀ شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‏ بینید که چه خدمت ارزنده ‏ای به استکبار کرده‏ اید. در مسئلۀ مهدی هاشمیِ قاتل، شما او را از همۀ متدینین متدین تر می‏ دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‏ دادید که او را نکشید. از قضایای مثلِ قضیۀ مهدی هاشمی که بسیار است و من حالِ بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‏ باشید و به طلابی که پول برای شما می‏ آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمداللّه‏ از این پس شما مسئلۀ مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می ‏دانید ـ که مسلماً منافقین صلاح نمی‏ دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‏ شوید که آخرتتان را خرابتر می‏ کند ـ با دلی شکسته و سینه ‏ای گداخته از آتش بی‏ مهری ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‏ کنم دیگر خود دانید:

1ـ سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.

2ـ از آنجا که ساده‏ لوح هستید و سریعاً تحریک می‏ شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.

3ـ دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هرچه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.

4ـ نامه‏ ها و سخنرانی های منافقین که به وسیلۀ شما از رسانه‏ های گروهی به مردم می‏ رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان ـ روحی له الفداء ـ و خون های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.

واللّه‏ قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم ولی در آن وقت شما را ساده‏ لوح می‏ دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزه‏ های علمیه بودید و اگر اینگونه کارهاتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و می‏ دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‏ کنم. واللّه‏ قسم من با نخست‏ وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‏ دانستم. واللّه‏ قسم من رأی به ریاست جمهوری بنی‏ صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.

سخنی از سرِ درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم ‏پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‏ ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‏ دارم.
من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می ‏افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفۀ شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‏ ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تأثیر دروغ های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‏ کنند نگردند. از خدا می‏ خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. والسلام.

یکشنبه 68/1/6
روح‏ اللّه‏ الموسوی الخمینی


همانگونه که ذکر شد و در تاریخ انتشار این نامه نیز آمده است، دردنامه انقلابی و تاریخی حضرت امام خمینی(ره) قرار بود در تاریخ 6 فروردین به اطلاع امت برسد که پس از وساطت های مختلف منجر به انتشار نامه 8 فروردین از سوی حسینعلی منتظری خطاب به امام(ره) و پاسخ پدر پیر امت به نامه شیخ ساده لوح شد.

متن نامه منتظری به امام خمینی(ره) بدین شرح است:

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم
 محضر مبارک آیت ‏اللّه‏ العظمی امام خمینی ـ مدظله العالی

پس از سلام و تحیت، مرقومۀ شریفه مورخ 68/1/6 واصل شد. ضمن تشکر از ارشادات و راهنماییهای حضرتعالی به عرض می‏ رساند، مطمئن باشید همان طور که از آغاز مبارزه تاکنون در همۀ مراحل همچون سربازی فداکار و از خود گذشته و مطیع در کنار حضرتعالی و در مسیر اسلام و انقلاب بوده‏ ام، اینک نیز خود را ملزم به اطاعت و اجرای دستورات حضرتعالی می‏دانم؛ زیرا بقا و ثبات نظام اسلامی مرهون اطاعت از مقام معظم رهبری است. برای هیچ کس قابل شک نیست که این انقلاب عظیم تاکنون در سایۀ رهبری و ارشادات حضرتعالی از خطرات مهمی گذشته؛ و دشمنان زیادی همچون منافقین کوردل، که دستشان به خون هزاران نفر از مردم و شخصیتهای عزیز ما و از جمله فرزند عزیز خود من آغشته است، و سایر جناحهای مخالف و ضد انقلاب و سازشکار و لیبرال مآبهای کج فکر را رسوا و از صحنه خارج نموده است. آیا جنایات هولناک و ضربات ناجوانمردانۀ این روسیاهان کوردل به انقلاب و کشور و ملت عزیز و فداکار ما فراموش شدنی است؟ و اگر بلندگوهای آنان و رادیوهای بیگانه خیال می‏ کنند با جوّسازیها و نشر اکاذیب و شایعه پراکنیها به نام اینجانب می‏ توانند به اهداف شوم خود برسند و در همبستگی ملت ما رخنه کنند، سخت در اشتباهند.

و راجع به تعیین اینجانب به عنوان قائم مقام رهبری، خود من از اول جداً مخالف بودم و با توجه به مشکلات زیاد و سنگینی بار مسئولیت، همان وقت به مجلس خبرگان نوشتم که تعیین اینجانب به مصلحت نبوده است و اکنون نیز عدم آمادگی خود را صریحاً اعلام می‏ کنم و از حضرتعالی تقاضا می‏ کنم به مجلس خبرگان دستور دهید مصلحت آیندۀ اسلام و انقلاب و کشور را قاطعانه در نظر بگیرند و به من اجازه فرمایید همچون گذشته یک طلبۀ کوچک و حقیر در حوزۀ علمیه به تدریس و فعالیتهای علمی و خدمت به اسلام و انقلاب، زیر سایۀ رهبری حکیمانۀ حضرتعالی، اشتغال داشته باشم و اگر اشتباهات و ضعفهایی که لازمۀ طبیعت انسان است رخ داده باشد، ان شاءاللّه‏ با رهبریهای حضرتعالی مرتفع گردد.

و از همۀ برادران و خواهران عزیز و علاقه‏ مند تقاضا می‏ کنم مبادا در مورد تصمیم مقام معظم رهبری و خبرگان محترم، به بهانۀ حمایت از من، کاری انجام دهند و یا کلمه‏ ای بر زبان جاری نمایند؛ زیرا مقام معظم رهبری و خبرگان جز خیر و مصلحت اسلام و انقلاب را نمی‏ خواهند.

امید است این شاگرد مخلص را همیشه از راهنماییهای ارزندۀ خود بهره ‏مند و از دعای خیر فراموش نفرمایید. والسلام علیکم و رحمة‏اللّه‏ و برکاته.

68/1/7
حسینعلی منتظری


حضرت امام خمینی(ره) در پاسخ به این نامه، نوشتند:

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

جناب حجت‏ الاسلام والمسلمین آقای منتظری ـ دامت افاضاته

با سلام و آرزوی موفقیت برای شما، همان‏طور که نوشته‏ اید رهبری نظام جمهوری اسلامی کار مشکل و مسئولیت سنگین و خطیری است که تحملی بیش از طاقت شما می‏ خواهد و به همین جهت، هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم و در این زمینه هر دو مثل هم فکر می‏ کردیم ولی خبرگان به این نتیجه رسیده بودند و من هم نمی‏ خواستم در محدودۀ قانونی آنها دخالت کنم. از اینکه عدم آمادگی خود را برای پست قائم مقامی رهبری اعلام کرده‏ اید پس از قبول، صمیمانه از شما تشکر می نمایم. همه می‏ دانند که شما حاصل عمر من بوده ‏اید و من به شما شدیداً علاقه‏ مندم. برای اینکه اشتباهات گذشته تکرار نگردد، به شما نصیحت می‏ کنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمایید و از رفت و آمد مخالفین نظام، که به اسم علاقه به اسلام و جمهوری اسلامی خود را جا می‏ زنند، جداً جلوگیری کنید. من این تذکر را در قضیۀ «مهدی هاشمی» هم به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این می‏ بینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند. از پخش دروغ های رادیو بیگانه متأثر نباشید. مردم ما شما را خوب می‏ شناسند و حیله ‏های دشمن را هم خوب درک کرده‏ اند که با نسبتِ هر چیزی به مقامات ایران کینۀ خود را به اسلام نشان می‏ دهند.

طلاب عزیز، ائمۀ محترم جمعه و جماعات، روزنامه‏ ها و رادیو ـ تلویزیون، باید برای مردم این قضیۀ ساده را روشن کنند که در اسلام مصلحت نظام از مسائلی است که مقدم بر هر چیز است و همه باید تابع آن باشیم. جنابعالی ان شاءاللّه‏ با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمی می‏ بخشید.
والسلام علیکم.
68/1/8
روح‏ اللّه‏ الموسوی الخمینی


بدین ترتیب، پرونده حضور شیخ ساده لوح، حسینعلی منتظری، در مسایل کلان و سیاسی کشور برای همیشه بسته شد و البته این نامه ها و آن کتاب رنجنامه، درس عبرتی است برای دیگرانی که خود را بزرگ و استوانه و ستون نظام می دانند اما با رفتار و گفتار تحریک آمیز و دشمن پسند خود، در همان مسیری گام نهاده اند که مطرود امام و امت گام نهاد و در نهایت سقوط کرد.

نکته بسیار مهم پیرامون مساله منتظری، دمیدن در نام وی طی چندماه اخیر بوده است به طوری که برخی اخبار از صدور مجوز انتشار کتاب "فراز و فرود نفس" وی توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم حکایت دارد. در مقدمه این کتاب به نقل قولی از منتظری پرداخته شده که طی آن، ضمن توهین به ساحت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام(ره) را تحت تاثیر اطرافیانشان دانسته و عبارت وهن آلودی را خطاب به ایشان مطرح کرده است.

 


در عنوان این کتاب از شیخ ساده لوح به عنوان عالم عامل یاد شده و برای تطهیر وجهه وی تلاش بسیاری صورت گرفته است.

صدور مجوز انتشار به چنین کتاب و با چنان نویسنده ای از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یکی از بزرگترین نقاط سیاه کارنامه پرحاشیه فرهنگی دولت یازدهم طی فعالیت 8 ماهه آنهاست که البته امید است از سوی مسئولان این وزارتخانه، خبر صدور مجوز تکذیب و یا نسبت به لغو انتشار آن اقدام لازم صورت پذیرد.


Page Generated in 0/0165 sec