ایمی گتزمن” در مطلبی در پایگاه آمریکایی “مین پست” نوشت: کتاب “باریکهای از نور: سه آمریکایی زندانی در ایران” جزئیات تجربه “شین باوئر”، “جاشوا فتال”، و “سارا شورد” سه گردشگر آمریکایی را توصیف میکند که در کشوری زندانی شدهاند که روابطی پیچیده با آمریکا دارد.
شین باوئر گردشگر و خبرنگار آمریکایی در ایالت مینهسوتا بزرگ شد و سالهای دبیرستان و دانشگاه را در کالیفرنیا گذراند. وی در کتاب “باریکهای از نور: سه آمریکایی زندانی در ایران” توضیح میدهد که چگونه این سه نفر در زندان “اوین“ ایران با برخورد خوب نگهبانان و امتیازها و امکانات ویژه استقبال شدهاند. کتاب که نوشته هر سه نفر است، زندگی زندانیان در زندان و در نهایت آزادی آنها را تشریح میکند.
سه گردشگر در کتاب خود علاوه بر تجربیات خود، درباره غذاهای فوقالعاده خاورمیانهای، تأثیرات زندگی در سلول انفرادی بر ذهن انسان، و روشهای مخفیانه ارتباط زندانیان با یکدیگر نیز مینویسند. شورد به عنوان تنها زندانی زن بین گردشگران آمریکایی پیش از بقیه آزاد میشود.
سایت خبری آمریکایی “مینپست“ با شین باوئر مصاحبه کرده و از او درباره کتاب “باریکهای از نور: سه آمریکایی زندانی در ایران” پرسیده است.
سؤال: کتابی که شما نوشتهاید در نوع خود بسیار منحصر به فرد است. آیا کتابهای دیگری که درباره خاطرات افراد در زندان است روی نوشتن این کتاب تأثیر داشته است؟
شین باوئر: بله. من در زندان چند کتاب به این سبک را خواندم. از جمله کتاب “راه طولانی تا آزادی” نلسون ماندلا بسیار بر من تأثیرگذار بود. اما وقتی نوبت به خود ما رسید، به عمد از دخالت دادن کتابهای دیگر خودداری کردم، چون میخواستم توصیفاتم کاملاً نو و دستنخورده باشد و تا میتوانم تجربیات خودم را بنویسم.
سؤال: آیا اختلال “استرس پس از حادثه“ و تجربهتان از محیطی که در آن بودید در نوشتن شما و توانایی به خاطر آوردن خاطراتتان تأثیر داشت؟
شین باوئر: بله. زمانی که برای اولین بار شروع به نوشتن کردیم، دوست نداشتم به نوشتن ادامه بدهم. نمیخواستم دوباره به آن مکان برگردم. وقتی غرق در نوشتن میشدم، بسیار به من سخت میگذشت و میفهمیدم که هنوز هم تنشهای عمیقی از آن زمان در وجودم باقی مانده است. اما پس از تکمیل کتاب، به نظرم آمد خیلی سبکتر شدهام. داستانهای آن زمان دیگر آنقدر برای من سنگین نیست. دیگر برایم سخت نیست که درباره آن اتفاقات صحبت کنم.
سؤال: رسانههای آمریکایی تجربه شما را منحصر به فرد و وحشتناک توصیف میکنند. این در حالی است که خود شما هم در نتیجهگیری کتاب و هم به عنوان خبرنگار گفتهاید که هزاران نفر در سراسر جهان همین تجربه را دارند، و بسیاری از آنها توسط دولت آمریکا زندانی شدهاند، در شرایطی که از تجربه شما وخیمتر است.
شین باوئر: کاملاً درست است. هزاران زندانی سیاسی در سراسر دنیا به حبس بدون مدت محکوم شدهاند و زندانی هستند. هزاران نفر در سلولهای انفرادی هستند، بسیاری از آنها در کشور خود ما، علیرغم آنکه میدانیم زندگی در سلول انفرادی چه تأثیرات روانی روی فرد میگذارد. آمریکا بیش از هر کشور دیگری در دنیا زندانی دارد. این کار به یک صنعت غولپیکر در آمریکا تبدیل شده است.
افرادی مانند مانینگ هستند که جان خود را برای افشای بیعدالتی در ارتش به خطر میاندازند و بهای این کار را با از دست دادن آزادی خود میپردازند. مسلمانان بیشماری هستند که توسط دولت آمریکا به زندان میافتند و بدون هیچ دلیلی حبس میشوند. بیشک گوانتانامو یکی از مثالهای بارز این قضیه است. برخی از زندانیان آن 10 سال بدون هیچ دادگاهی زندانی شدهاند. برخی دیگر بخشیده شده و مجوز آزادی دارند، اما هنوز هم آزاد نشدهاند. آنها هم مثل ما درگیر ماجرایی شدهاند که به شخص آنها هیچ ارتباطی ندارد.
سؤال: خانواده شما از دولت اوباما برای آزادی شما کمک خواست، اما هیچ کمکی در اینباره دریافت نکرد. آیا از زمان بازگشت به آمریکا تماس یا عذرخواهی در این مورد دریافت کردهاید؟
شین باوئر: اصلاً. هیچکس از ما عذرخواهی نکرده است. از سیاستهای آمریکا در قبال منطقه خاورمیانه خسته شدهایم. ایران مسئول بازداشت ما بود، اما آمریکا در ایجاد محیط سیاسی که منجر به این اتفاق شد نقش داشته است. مشکل اقدامات آمریکا این است که پیامدهای سنگینی دارند که بیشتر مردم عادی را تحت تأثیر قرار میدهد، این سیاستها موجب میشود تا کشورهای دیگر از آمریکا انتقام بگیرند. این قضیه دو سویه هم هست. ما دوستانی اهل خاورمیانه داریم که بدون هیچ دلیلی توسط نیروهای آمریکایی دستگیر شدهاند.
سؤال: تلاشهای دیپلماتیک اوباما برای برقراری ارتباط با حسن روحانی رئیسجمهور ایران در ماه جاری را چگونه ارزیابی میکنید؟
شین باوئر: به نظر من به عنوان قدم اول بسیار خوب است. به نظر من بزرگترین تراژدی درباره روابط کنونی بین دو کشور این است که مردم عادی از تحریمها آسیب میبینند. این باعث افزایش تنشها میشود و هیچ پیشرفتی را به دنبال ندارد، فقط مردم بیگناه عذاب میکشند. همهاش صرفاً یک بازی است. ما بین دو کشوری گیر افتاده بودیم که نمیتوانستند حرکتی در مقابل هم بکنند، چون میترسیدند طرف دیگر آنها را ضعیف ببیند.
به ما گفتند کافی بود اوباما تنها یک نامه به احمدینژاد رئیسجمهور وقت ایران بنویسد تا ما را آزاد کنند، اما رئیسجمهور آمریکا از این کار خودداری کرد. این ماجرا باعث شد از درون ببینیم که سیاست خارجی ما درباره خاورمیانه چهقدر ضعیف است.
سؤال: آیا فکر میکنید کتاب شما روی اینگونه سیاستها اثری بگذارد؟
شین باوئر: من فقط میخواستم داستان خودم را روایت کنم، بدون هدف سیاسی. اما امیدوارم از این داستان درس هم گرفته شود. حداقل انتظارم این است که وضعیت زندانیان عوض شود. من درباره صنعتی نوشتهام که کارش گرفتن پولهایی برای آزادی زندانیان است، و اینکه چگونه با لابیگری مدت بازداشت پیش از محاکمه را افزایش میدهند. این بخشی از صنعت بسیار بزرگ و پیچیده زندانها در آمریکا است.
سؤال: آیا حاضر هستید باز هم به خاورمیانه سفر کنید؟
شین باوئر: بله. امیدوارم به همین زودی به خاورمیانه برگردم تا با دوستانم دیدار کنم. علیرغم آنچه برایم اتفاق افتاد، هنوز هم عاشق خاورمیانه هستم. حتی در زندان هم که بودیم وجهه بسیار زیبایی از مردم خاورمیانه را دیدیم. این منطقه بینهایت زیبا و از نظر فرهنگی فوقالعاده غنی است و حتی در شرایط دشوار هم همچنان مملو از نمونههای انسانیت است. من عاشق این بخش از دنیا هستم. کاش میتوانستم ایران را خارج از زندان ببنیم، اما فکر در حال حاضر ممکن باشد. شاید روزی این شرایط تغییر کند.