شبی به یاد ماندنی کنار گروه ورزشی رزمی این جو تسو
مهدی نیز کمکم از بی حالی نیم روزه صبح که بسیار ملال آور بود خارج شده بود و کمی لبخند را در سیمای خسته اش می دیدم، در لحظه اول ورودمان به پارک صحنهای عجیب و دیدنی را مشاهده کردم، با حیرت قریب پنجاه تن از سیاه جامگان رزمیکار را مشاهده نمودم که حتی صدای نفس کشیدنشان را نیز نمی توانستم بشنوم.
حرکاتی بسیار سریع، چابک و چالاک، اما در محیطی کاملاً ساکت، سکوتی مطلق که فقط در دل تاریکی و تنهایی مطلق باید متصور بود.
کفشهای نرمی را که اعضای گروه بر تن داشتند امکان بوجود آوردن هر صدایی را محال می نمود، امکان ارتباط با آنها نیز ممکن نبود،
چادر را بر روی سکویی در نزدیکی آنها برپا کردیم تا درصورت امکان بتوانم با بعضی از اعضا ارتباط برقرار نماییم گرچه آنها نیز با توجه به وضعیت ظاهری ما متوجه شده بودند که دوچرخهسوار ایران گرد هستیم اما بنا به ملاحظاتی چادرهایی را که نزدیک چادر ما برپا کرده بودند را برچیدند و به مکانی دورتر از محل استقرار مسافران مستقر در پارک منتقل نمودند.
تمرینات رزمی ورزشی گروه رزمی کار اینجوتسو، پارک جنگلی قرق، 21 اردیبهشت 1391
من به ماشینی که هندوانه میفروخت مراجعه کردم و دو عدد هندوانه تهیه نمودم احساس کردم شامی سبک برای خوابی عمیق مناسبتر باشد، اول وسایل را درنقطهای گستراندیم، نماز مغرب و عشا را به جا آوردم، سپس بساط چای را فراهم نمودیم و چای خرمایی داغ را صرف کردیم ساعتی را به تماشای حرکات زیبا و نرم و چالاک رزمیکاران پرداختم.
جالب بود هر گاه لحظه ای از آنها غافل می شدم چنان سریع محو میشدند که برای من حیرت انگیز بود گویا آنها نیز متوجه این شرایط شده بودند در یکی از این مراحل شرایط ارتباط با تنها باقیمانده گروه فراهم شد وقتی متوجه گردید درصدد هستم گزارشی از این حرکات زیبای آنان را در کتابی به چاپ برسانم برای همکاری راغب تر گردید.
مهدی خان زاده کنار یکی از اعضای گروه رزمی کار
وی تلاش داشت سریع تر ارتباط قطع شود زیرا از حضور نابهنگام گروه نگران بود وی چند عکس یادگاری را با ما به ثبت رسانید این نوع ورزش را که بیشتر برای جنگ و گریزهای چریکی ابداع شده بود را اینجوتسو(َِشیدوشیکایی) نامید، احساس کردم ورزشی مفرح برگرفته از سریال لینچان بوده است!
تمام این حرکات درعرض چند دقیقه و خیلی سریع اتفاق افتاد، سرعت بالای تک تک رزمیکاران مرا بسیار متعجب کرده بود در طول شب چندین بار تمام اعضای گروه به استثنای یک نفر از نظرها محو شدند مجدداً درعرض چند ثانیه به صورت مرتب در صفوفی منظم قرارگرفتند برای من بسیار جلب بود زیرا تمام حرکات بدون کوچکترین صدایی صورت می گرفت تصمیم گرفتم در فرصتی مناسب اطلاعاتی را از یکی از اعضای گروه کسب نمایم خیلی علاقه مند بودم تا گزارشی ازاین نمایش زیبا داشته باشم.
چالاکی حرکات رزمیکاران توجه مسافران بسیاری را به خود جلب نموده بود، چادر را در نقطه ای برپا کردیم که تسلط بر حرکات رزمی کارانی که تا آن لحظه نام ورزش آنها را که مرا متعجب نموده بود نمی دانستم را داشته باشم.
مهدی قبل ازغروب آفتاب در لحظهای مناسب عکس جالبی از حرکات گروه گرفت.
در مجموع کار رزمیکاران را ورزشی نرم، پرتحرک، بی سروصدا که آمیخته با جوانمردی بود دیدم با جدا شدن عضو اینجوتسو دیگر فرصتی برای ملاقات بعدی و کسب اطلاعات بیشتر فراهم نشد.
شام شامل هندوانه و نان بود در محیطی آرام صرف کردیم، احساس کردم هوای دل انگیز پارک قرق می طلبد که کمی هم در اطراف به گشت و گذار بپردازم ازاین رو برای دیدن اطراف گشتی دراطراف زدم، سکوهایی سیمانی برای اقامت مسافران در نظر گرفته بودند و پیاده روهایی نیز برای پیاده روی در اطراف در نظرگرفته بودند. سرویس بهداشتی بسیار مرتب و تمیزی که برای بانوان و آقایان جداگانه در نظرگرفته بودند تیم های نگهبانی که مرتب برای ایجاد امنیت در حال گشت زنی بودند، کاری زیبا و پسندیده که توسط شهرداری شهر قرق برای رفاه حال مسافران لحاظ شده بود.
یکی از اعضای گروه رزمی اینجوتسو(شیدوشیکایی) ، اردیبهشت 1391
تمام خدمات فوق برای رهگذران و مسافران به صورت رایگان بود امری که متاسفانه در بعضی از شهرهای دیگر با هزینه های گزاف صورت می گرفت و موجب دلخوری مسافران می شود.
کارگران شهرداری نیز در نوبت های متوالی هرگونه آشغالی را که در سطح جنگل توسط بعضی از افراد بی مسئولیت رها شده بود را سریعاً جمع آوری می کردند.
با وجود تحرک گروه ورزشی رزمی با هیبتهای عجیب وغریب اینجوتسو، شب آرامی را پشت سرگذاشتیم، به برکت حضور این گروه رزمی حتی دوچرخه ها را نیز همچون شب های قبل مهار نکردیم.
روز 21 اردیبهشت تقریباً 100 کیلومتر رکاب زدیم که بخشی از رکاب زنیها برای ادای احترام بر تربت پاک شهیدان در روستاها صورت گرفت.
نیم روزی تلخ را تجربه کردم اما بعد از ظهر خوبی داشتم خصوصاً اینکه غروبی مفرح و شادی بخش داشتم.
پارک جنگلی قرق محلی مناسب برای رهگذران خسته، اردیبهشت 1391
برگرفته از سفرنامه در جستجوی یاران به قلم علی قربان پور یامی