به گزارش شبکه خبری هزاره سوم، مردی اردیبهشتماه دوسال قبل به ماموران پلیس تهران خبر داد پسرش به نام امیر گم شده است و فکر میکند احمد-پسردایی امیر- از او خبر دارد. تحقیقات ماموران در پی این شکایت آغاز شد. یافتههای پلیس نشان داد، احمد و امیر با هم اختلافات زیادی داشتند و روز حادثه نیز در خانه احمد با هم قرار گذاشته بودند و بعد از آن امیر ناپدید شد.
پلیس همچنین متوجه شد احمد دو همسر دارد که هیچکدام از آنها از وجود دیگری خبر ندارد. وقتی دو همسر متهم مورد بازجویی قرار گرفتند، یکی از آنها گفت: «شب قبل از حادثه شوهرم در خانه بود. او ارهبرقی خریده بود اما من نمیدانم آن را چه کرد و اصلا برای چه کاری خریده بود.» این زن گفت: «من از وجود هوو خبر نداشتم و شوهرم چیزی در اینباره به من نگفته بود و حالا که متوجه شدهام از او جدا میشوم.»
ماموران با توجه به گفتههای این زن خانه دیگر متهم را شناسایی کردند و مورد بازرسی قرار دادند. آنها اثر خون نیز در آن خانه پیدا کردند و دریافتند احمد با کسی در خانه درگیر شده و آثار خون که باقی مانده ناشی از همین درگیری است. با مشخصشدن این موضوع زندگی احمد نیز تغییر کرد و هر دو همسر او تصمیم به جدایی گرفتند. هرچند احمد از یکی از همسرانش یک فرزند داشت اما آن زن هم حاضر نشد شوهرش را ببخشد.
یکسال بعد از این ماجرا بود که احمد لب به اعتراف گشود. او گفت: امیر به خانه ما آمد. قرار بود به من ماشینی بفروشد. پول آماده بود. وقتی آمد پول را به او دادم و بعد هم گفتم بماند تا با هم حشیش بکشیم. وقتی مواد کشیدیم کاملا نشئه شدیم. هر دو سلاح داشتیم. اسلحه را بهشوخی به سمت هم نشانه گرفتیم و یک تیر از سلاح من شلیک شد و امیر جان داد. فکر کردم کسی حرفم را درباره نحوه وقوع حادثه باور نمیکند به همین دلیل تصمیم گرفتم جسد را مثله کنم. بعد از این کار جنازه را داخل کیسهای ریختم و تکههای جسد را در رودخانهای پر آب انداختم تا کاملا از بین برود. او درباره خرید اره گفت: آن را خریدم تا جسد را تکهتکه کنم.
متهم یکروز بعد گفتههایش را انکار کرد اما بازپرس وی را گناهکار شناخت و در نهایت پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
نماینده دادستان دیروز در ابتدای جلسه رسیدگی به پرونده که در شعبه 74 برگزار شد، گفت: احمد 26 اردیبهشت دوسال قبل پسرعمهاش امیر را به قتل رسانده و بر اساس اعتراف خودش او را مثله کرده و جسدش را داخل رودخانهای انداخته است. متهم هرچند در ابتدا منکر قتل بود و ادعا میکرد خبری از سرنوشت احمد ندارد اما یکسال بعد اعتراف کرد قتل کار او است و به دلیل مصرف مواد مقتول را کشته است. با توجه به اقرار صریح متهم و مدارک موجود در پرونده و گفتههای همسران سابق متهم درخواست صدور حکم قانونی را دارم.
در ادامه والدین مقتول برای متهم درخواست قصاص کردند. پدر احمد گفت: وقتی پسرم گم شد به پلیس خبر دادم. از آنجایی که میدانستم احمد با پسرم درگیری دارد به او مظنون شدم. احمد پیش از گمشدن پسرم چندینبار علیه او صحبت کرده بود بنابراین او را معرفی کردم و متهم هم به قتل اعتراف کرد.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او قتل را انکار کرد و گفت: وقتی اعتراف کردم یکسال از بازداشتم میگذشت و هیچکس از اعضای خانوادهام را ندیده بودم دلم برای بچهام خیلی تنگ شده بود، هر دو همسرم از من جدا شده بودند و بهلحاظ روانی هم بهشدت تحتفشار بودم به همین دلیل قتل را قبول کردم ماموران گفتند اگر اعتراف کنم اجازه میدهند بچهام را ببینم.
متهم درباره روز حادثه توضیح داد: امیر به اتفاق دختری موطلایی به خانه ما آمد. قرار بود ماشینش را بخرم. من 9میلیونو800هزارتومان به او پول دادم. او یک مجسمه طلا هم آورده بود تا آن را به شمش تبدیل کنیم و بتواند بفروشد. معامله انجام شد و بعد پیشنهاد دادم مواد بکشیم. فردی که برایمان مواد آورد متوجه حضور دختر موطلایی نشد چون او مجسمه را برداشت و به اتاق رفت بعد از اینکه مواد را مصرف کردیم امیر و آن دختر به سمت شمال رفتند و من هیچخبری از سرنوشت او ندارم و اتهاماتی که همسران سابقم به من وارد کردهاند درست نیست. هیچ جسدی پیدا نشده اگر قتلی اتفاق افتاده بود و من مرتکب این قتل بودم باید ردی از جسد باقی میماند اما چیزی پیدا نشده است.
در ادامه وکیلمدافع متهم در جایگاه حاضر شد و دفاعیات خود را مطرح کرد. سپس دو همسر سابق متهم یکبهیک در جایگاه حاضر شدند و به سوالات قضات پاسخ دادند. قضات بعد از پایان جلسه رسیدگی به پرونده برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.