به گزارش شبکه خبری هزاره سوم کیهان نوشت: اهمیت اظهارات کنگرلو در این است که ادعای مایکل لدین از مشاوران اسبق امنیت ملی آمریکا مبنی بر عقبه ۲۰ ساله جنبش (فتنه سبز) را تأیید میکند.
لدین در بحبوحه فتنه سبز ضمن یک سخنرانی و همچنین در مصاحبه با رادیو فردا گفت اگر از شما بپرسند این جنبش به کی برمیگردد احتمالا خواهید گفت، به یک سال پیش! اما من میگویم ما از اواسط دهه ۱۹۸۰ با کسانی در دفتر نخستوزیری ایران در ارتباط و تماس بودیم و موضوع مذاکره و رابطه را پیگیری میکردیم.
اکنون محسن کنگرلو در مصاحبه با شرق با این سؤال مواجه میشود که «نخستین بار ما با اسم شما در خاطرات آقای هاشمی و در ماجرای مک فارلین برخورد میکنیم. شما آن زمان مشاور نخستوزیر بودید. چطور پای شما به قضیه مک فارلین کشیده میشود. به عبارت دیگر مگر وظایف مشاور امنیتی در آن زمان چه بود؟». او در پاسخ میگوید: «من در کارهای امنیتی و اطلاعاتی مشاور مهندس موسوی، نخستوزیر وقت بودم. این کارها، یعنی همین قضیه مکفارلین هم امنیتی تلقی میشود و هم اطلاعاتی به هر حال فرد مورد اعتماد مهندس موسوی بودم. من از تاریخ اول فروردین ۶۱ مشاور امنیتی آقای موسوی شدم و مرتبا همه اطلاعات به ما گزارش داده میشد.
مشاور امنیتی نخستوزیر درباره نحوه آشنایی با قربانیفر-دلال مذاکره و معامله با آمریکا- میگوید: یک ایرانی در پاریس زندگی میکرد و به دلایلی نمیتوانست به ایران بازگردد. من با او آشنا بودم و او نیز از موقعیت من در ایران آگاه بود. قربانیفر را به من معرفی کرد. من البته پس از رعایت احتیاطهای امنیتی و اطلاعاتی لازم با قربانیفر از طریق همین فرد مربوط شدم.
وی با توجیه اینکه این ملاقات برای معامله اسلحه بود، تصریح میکند: من از طرف آقای موسوی اختیار داشتم که به آقای هاشمی هم گزارش بدهم. من به ایشان گزارش عملکرد میدادم و به من اعتماد داشتند.
کنگرلو در ادامه مصاحبه با اشاره به قول و قرار مبادله اسلحه با گروگانهای آمریکایی میگوید: آمریکاییها به ما پیشنهاد کردند [در امر ارائه موشک] کمک کنند و پیشنهاداتی هم در مورد انتخابات داشتند. زمان انتخابات آمریکا بود و آنها میگفتند اگر گروگانها آزاد شوند، محبوبیت ریگان افزایش پیدا میکند... آنها میخواستند [در جنگ] نه ما برنده شویم و نه صدام.
وی در پاسخ این سؤال که «چه اتفاقی افتاد که مکفارلین و گروهش تصمیم گرفتند به ایران بیایند؟» تصریح کرد: همانطور که ما میخواستیم در جنگ پیروز شویم آنها هم قصد پیروزی در انتخابات را داشتند. آنها ریسک کردند و به ایران آمدند (حتی آقای هاشمی گفته که با پاسپورت ایرلندی آمده بودند.) ما عمدا گفتیم که با پاسپورت ایرلندی بیایند. اگر با پاسپورت آمریکایی میآمدند از همان مقصد لو میرفتند(!)
«چرا جمعبندی سران قوا قبل از اینکه آنها به ایران بیایند انجام نشد؟». کنگرلو در پاسخ این سؤال میگوید: حتی خود من هم باور نمیکردم که آمریکاییها چنین ریسکی کنند. (آقای هاشمی هم در خاطراتش میگوید که ما در عمل انجام شده قرار گرفتیم.)
بله، آنها گفتند ما برای صحبت درباره گروگانها به ایران میآییم تا حرفی که زدید انجام شود آنها فکر میکردند غیرممکن است ایران کاری را که گفته انجام ندهد. آنها وساطت ایران را برای آزادی گروگانهایشان در لبنان میخواستند. اما ما اعتماد نکردیم. احتمال میرفت که آنها به قولشان عمل نکنند.