رکاب زنی در امتداد زیبای ساحل خزر:
روز دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 صبح زودتر از خواب بیدار شدم، بعد از اقامه نماز کنار دریا رفتم تا لحظاتی را فارغ را گرفتاریهای روزانه از طبیعت زیبای ساحل لذت ببرم، مهدی خان زاده همسفرم نیز همراهم بود،
پارک زیبایی کنار ساحل قرار داشت، باغ پرندگانی در آن دایر شده بود که بر جذابیت پارک افزوده بود، دقایقی را به تماشای پرندگان دریایی موجود در باغ پرداختیم، چند عکس گرفتم و کنار ساحل رفتیم، از هوای بارانی شب گذشته خبری نبود، غرش رعد و برق شبانگاهی آرام گرفته بود، لطافت هوا شادابی و طراوت را برای ما نیز به همراه داشت.
دقایقی را در پارک ساحلی فریدون کار قدم زدیم و از هوای مفرح بهاری استفاده کردیم سپس برای تماشای امواج زیبای دریا به ساحل رفتیم، ساعتی را کنار دریا گذراندیم سپس برای صرف صبحانه به سویت محل اقامت مراجعه کردیم.
با خوردن صبحانهای کامل خود را مهیای ادامه سفر کردیم، مقصد بعدی شهر ساحلی محمودآباد بود، رکابزدن کنار خط ساحلی خزر برای من بسیار دلچسب و فرحبخش بود ساعت5/7 صبح شهر زیبای فریدونکنار را ترک نمودیم،
تا روز دوشنبه موفق شده بودیم 890 کیلومتر از مسیر پیش بینی شده را طی کنیم این مسافت با توجه به استقبال مردم در بعضی از شهرها و برنامههای صدا و سیما، مطبوعات و ملاقات با بعضی لز خانواده ایثارگران که کمی سرعت را کاهش داده بود، با در نظر گرفتن چند روز بارندگی پیاپی مسافت مناسبی بود.
در طول مسیر حرکت، توفیق پیدا کردیم ضمن دیدن مناظر زیبا و بازدید از چند نقطه تاریخی استانهای خراسان رضوی، خراسان شمالی، گلستان و مازندران بیش از چهل شهر از ایران عزیز را نیز بازدید کنیم .
حاصل رکابزنی تا دوشنبه 25 اردیبهشت ماه گلباران 71 گلزار شهیدان دفاع مقدس در شهرستانها و دهستانهای مسیر بود با وجود این که یک چهارم مسیر را طی کرده بودیم اما بیشترین میزان رکابزنی را در یک مرحله بین تمام آزادگان و فرهنگیان جانباز کشور از خود به ثبت رسانده بودیم، امیدوار بودم رکورد مناسبی بر جای بگذاریم.
شهرکهای توریستی بسیار شیکی که کاملاً به هم پیوسته بودند بین شهر فریدونکنار و محمودآباد قرار داشتند.
تقریباً اکثر شهرکها شخصی بودند. امکان استفاده عموم وجود نداشت! با پشت سر نهادن مناطق چاکسر، سرخرود، درویشآباد، حاجیکلا، و چند روستای دیگر به بیشهکلا رسیدیم، لحظاتی را در بیشهکلا توقف نمودیم و به 7 شهید دفاع مقدس این روستا ادای احترام نمودیم مجدداً ادامه مسیر دادیم.
با عبور از دریاسر به شهر زیبا و جذاب محمودآباد رسیدیم. بیش از هر چیز فعالیت ساخت و سازهای عمرانی در شهر جلب توجه میکرد. شهری بسیار تمیز با سواحلی زیبا و قابل دسترس برای عموم مسافران و رهگذران، برای استفاده از چشم انداز زیبای ساحل لحظاتی را در کنار دریا توقف کردیم بعد از صرف میوه و تجدید قوا به حرکتمان ادامه دادیم،
مهدی خان زاده ساحل زیبای محمودآباد اردیبهشت 1391
مقصد بعدی شهر ساحلی نور بود. هوای لطیف و آفتابی روز دوشنبه برای ما فرصتی ایجاد کرده بود تا ضمن سرعت بخشیدن به حرکت، از ثبت مناظر و تصاویر زیبا نیز غافل نباشیم.
حد فاصل محمودآباد و نور نیز شهرکهای به هم پیوسته زیادی وجود داشت. مهمترین روستای مسیر روستای زیبا و تاریخی اهلم بود.
این روستا زادگاه والده مکرمه حضرت ایت الله حسنزاده آملی از بزرگان علوم دینی کشور میباشد، ادامه مسیر دادیم در مدخل ایزدشهر توقفی نمودیم،
ایزدشهر شهرکی ساحلی و خصوصی میباشد گاهی چند شبی را در آن اقامت نموده و از ساحل زیبای آن بهره مند شدهام.
از شهرکهای زیادی عبور کردیم در 5 کیلومتری شهر نور فروشگاه بزرگ کراس دوچرخ توجه ما را به خود جلب نمود برای تهیه گزارش به مدیریت فروشگاه مراجعه نمودیم.
آقای سیدعلی حسینینسب مدیر خونگرم و مهربان فروشگاه بزرگ دوچرخه فروشی کراسدوچرخ به استقبال آمد و ما را مورد لطف خود قرار دادند.
نیم ساعتی برای کسب اطلاعات فنی با وی به صحبت پرداختیم چای میهمان وی شدیم. داماد آقای حسینینسب که از همکاران فرهنگی بازنشسته منطقه بود به جمع صمیمی ما پیوست آقای رحمتا.. حسینپور اطلاعات جالبی از حضور توریستهای دوچرخهسوار خارجی در اختیار ما گذاشت.
گزارشی کامل از انواع دوچرخههای متنوع فروشگاه با راهنمایی دوستان تهیه کردیم. دوچرخههایی تخصصی که گاه قیمت آنها به بیش از 4 میلیون تومان میرسید، البته بدون احتساب لوازم جانبی! با وجود بالا بودن قیمتها دوچرخهها همچنان مشتریان خاص خودش را داشت.
علی قربان پور، مهدی خان زاده، سیدعلی حسینی نسب مدیر مجموعه اردیبهشت 1381
مهدی بسیار کنجکاوانه تمام موارد را ثبت کرد! مقابل مغازه کراسدوچرخ پارک جنگلی زیبای نور قرار داشت که از بزرگترین پارکهای جنگلی کشور میباشد، خیلی مایل بودم از پارک جنگلی زیبای نور دیدن کنم اما بدلیل توقف نسبتاً طولانی فرصت زیادی از دست داده بودیم، امکان توقف وجود نداشت.
ساعت 5/11از میزبانان مهربان خداحافظی نمودیم و به مقصد شهر نور حرکت کردیم.
با چند کیلومتر رکابزنی به شهرستان زیبای نور رسیدیم، شهر نور نیز همچون سایر شهرهای شمال بسیار تمیز و زیبا بود، در ابتدای ورود چشم انداز زیبای شهر خیره کننده بود تصویر بزرگی از مجاهد نستوه شهید آیتالله شیخ فضل الله نوری زینت بخش تابلوی خیر مقدم به تازه واردین بود.
نور زادگاه بزرگ مرد تاریخ مشروطیت آیت الله نوری میباشد، آیتالله شیخ فضلالله نوری از مراجع بزگ دوران مشروطیت میباشد که در برابر نفوذ استعمار و انحراف عوامل آن به دفاع از مشروطه برخواست و برای این که از اعتقادات ملتی بزرگ پاسداری نماید اعلام مشروطه مشروعه نمود.
متاسفانه به دلیل هیاهوی تبلیغاتی دشمنان کینهتوزعلیه اسلام و امت اسلامی، در تنهایی و غربت کاری از پیش نبرد، وی حتی برای دفاع از اعتقادات اسلامی به اعدام محکوم شد و در میدان توپخانه تهران در میان غریو شادی جاهلان زمان در حالی که حتی بعضی از بستگانش برای اعدام نمودن وی کف میزدند سلمان وار به دار آویخته شد.
آیتالله شیخ فضل الله نوری یکبار دیگر فبل از اعدام، رسالتش را با موعظه و اشاره به آیات قرآنی تذکر داد. اما مردم غافل به چیزی جز کشتن وی فکر نمیکردند، وقتی نزدیکانش از مستقبلین مرگ وی بودند چه انتظاری میتوان از دیگران داشت! کسانی که در اثر انحرافی سخت فرزندی چون کیانوری از موسسین حزب کمونیستی توده ایران را در دامن خود پرورش داد.
آیتالله نوری وقتی دید کلامش در مردم جاهل اثری ندارد با صدای بلند گفت هذا کوفه الصغیر( این شهر کوفه ای کوچک است!).
ورودی شهر زیبای نور ،استان مازندران،اردیبهشت 1391
وسط بلوار شهر نور مزین به عکسهای شهدا بودند، اولین تابلو متعلق به شهید عباسعلی ناطقنوری بود. تصمیم داشتیم با استفاده از فضای خوب و آب و هوای استثنایی، مسافت بیشتری را رکاب بزنیم، با پشت سر گذاشتن تعدادی شهرک توریستی که اکثراً شهرکهای خصوصی و در تملک متمولین پایتختنشین بودند به شهر توریستی و جذاب رویان رسیدیم.
بعضی از شهرهای شمال طی چندین سال اخیر به شهر ارتقا پیدا کردهاند و سابفاً دهستانی بیش نبودهاند، 5 کیلومتر دیگر رکاب زدیم و برای استراحتی موقت و صرف نهار و ادای فریضه نماز ظهر در ساحلی دنج توقف کردیم.
علی قربان پور اردیبهشت 1381
در جستجوی یاران علی قربان پور(علی فاروج)