به گزارش هزاره سوم آنقدر درگیر مشکلات زندگی و به فکر کسب درآمد و جمعآوری مال برای زندگی شدهایم که به کلی این موضوع را فراموش کردهایم که دوام این امکانات شهری و پولهایمان تنها به یک زلزله چند ریشتری بند است! موضوع وقوع زلزله برای همه شهرها دردناک است اما وقوع آن در کلانشهرها به نوعی دردناکتر است، چرا که با توجه به وجود تراکم جمعیت در کلانشهرها وقوع زلزله میتواند به عنوان یک فاجعه طبیعی تلقی شود. جالب اینجاست که بین تعداد زیادی از ساکنان کلانشهرها تصور اشتباهی درباره مقاوم بودن ساختمانها به دلیل امکانات پیشرفتهتر شهر نسبت به روستاها وجود دارد و با این خیال زیر سقف منازل خود زندگی میکنند یا بیمارشان را با همین آسودگی خاطر به بیمارستانها میسپارند و فرزندشان را هم به کلاسهایی راهی میکنند که با همان خشت و گل فرسوده ساخته شده است. غافل از اینکه بیشتر این اماکن چندان هم که به نظر میرسد قابل اعتماد نبوده و نمیتوان در صورت وقوع زلزله به آنها تکیه کرد. این موضوعی است که روز گذشته- سهشنبه- از سوی رئیس سازمان مدیریت بحران کشور نیز به آن تاکید شد.
۶۰ درصد بیمارستانها فرسودهاند!
حسن قدمی، رئیس سازمان مدیریت بحران کشور در تازهترین اظهاراتش به آمارهای قابل توجهی اشاره کرده است که میتواند به نوعی برای همه ما و مدیران مسؤول هشداری جدی و زنگ خطری از یک حادثهای باشد که همیشه بیخ گوش پایتخت است. به گفته قدمی، در حال حاضر ۶۰ درصد از بیمارستانهای کشورمان از نظر مقاومسازی مشکل دارند و در میان مدارسی که باید نوسازی میشدند تنها ۳۰ درصد نوسازی انجام شده بود. این موارد است که دغدغه نظارتی ما را افزایش میدهد.
اول فرزندان و بیماران دچار حادثه میشوند!
بنابر اظهارات رئیس سازمان مدیریت بحران کشور، در صورت بروز زلزله میزان تلفات و خسارات در مدارس، بیمارستانها و سایر اماکن عمومی بالاتر خواهد بود که این امر ضرورت نظارت و ایمنسازی در این اماکن را به خوبی نشان میدهد. این در حالی است که هنگام وقوع زلزله احتیاج به مراکز درمانی و بیمارستانی در اولویت قرار گرفته و باید این مراکز بتوانند به سایر مصدومان هم امدادرسانی کنند اما با توجه به سخنان رئیس سازمان مدیریت بحران کشور، در زمان وقوع زلزله نمیتوان اعتمادی به برجا ماندن این مراکز داشت.
لرزش پایههای ساختمانها
یکی دیگر از موضوعاتی که از سوی این مقام مسؤول عنوان شد وجود ساختمانهای فرسوده و در معرض خطر تخریب در کلانشهرهایی مانند تهران است. قدمی در ادامه خاطرنشان کرد: در حوزه بافت فرسوده هیچ نگرانی نداریم چرا که تکلیف آن مشخص بوده و اگر هنگام بروز حوادث خراب نشود باید تعجب کنیم اما نگرانی ما از ساختمانهای نوساز است بویژه اگر این ساختمانها دولتی باشند مانند بیمارستانها. وی بافت فرسوده شهری را معضلی برای مدیریت بحران توصیف کرد و افزود: حدود ۳۳۰۰ هکتار بافت فرسوده داریم که اینها در مقابل زلزلهای ۵ تا ۶ ریشتری فرو خواهند ریخت و مدیریت بحران با مشکل روبهرو خواهد شد. قدمی ادامه داد: وقتی ساختمانی ۵ طبقه در یک کوچه چهارمتری واقع شده، هرچقدر هم که تیم امداد و نجات قوی داشته باشیم باز هم نمیتوان برای امدادرسانی به این افراد کاری کرد.
خطرهای پنهان در دل خطر زلزله
از جمله امکانات شهری که در تمام شهرها موجود است وجود آب و برق و گاز و لوله کشی است که انگار همین امکانات در هنگام وقوع زلزله بلای جانمان خواهد شد. به باور رئیس سازمان مدیریت بحران، ایمنسازی شریانهای حیاتی در شهر واجب است و در برخی شهرها اقدامات خوبی در این باره انجام گرفته، به عنوان مثال در تهران با نصب شیرهای خودکار میتوان هنگام بروز حادثه جریان گاز را قطع کرد اما به دلیل کمبود بودجه نتوانستیم این امکانات را به شهرهای دیگر ببریم.
مشکل در نظارت بر مقاومسازی
«به هر حال این موضوع روشن است که از وقوع زلزله نمیتوان جلوگیری کرد اما باید برای کاهش آسیبهای آن تدبیری انجام شود». این نکته دیگری بود که از سوی رئیس سازمان مدیریت بحران به آن اشاره شد. به باور قدمی، یکی از راهکارهای مقابله با زلزله مقاومسازی ساختمانهاست چرا که اگر ساختمانها مقاوم نباشند بروز زلزله سبب خارج شدن کنترل اوضاع از دست ما میشود. وی با بیان اینکه مقاومسازی در دو حوزه اصول و قوانین و نظارت بر مقاومسازی تعریف شده است، افزود: در بحث نظارت بر مقاومسازی مشکلاتی داریم که هم مهندسان و هم کارگران باید بر اجرای کار نظارت داشته باشند. رئیس سازمان مدیریت بحران کشور با بیان اینکه در بحث اصول و قوانین مشکل خاصی وجود ندارد، افزود: اگر استانداردها وجود نداشته باشد کاری از پیش نخواهد رفت و در حال حاضر نیز اصل نظارت بر شهرداریها و سازمان نظام مهندسی است و ما نظارتی جز بر اجراها و ساخت و سازها نداریم.
همیشه پای منابع مالی در میان است
با همه این تفاسیر نیاز به نظارت بیشتر یا انجام مقاومسازی ساختمانها بویژه بیمارستانها بر کسی پوشیده نیست اما به نظر میرسد کمبود منابع مالی باز هم دلیل اصلی نبود نظارت یا دخالت سازمان مدیریت بحران باشد، چرا که به باور قدمی، براساس قانون طرح جامع کاهش خطرپذیری یکی از وظایف این سازمان است که متاسفانه به دلیل مشکلات مالی دو، سه سالی است که معطل مانده است. به هر حال به نظر میرسد با این دست و آن دست کردن کاری از پیش نمیرود و نمیتوانیم به بهانههای گوناگون موضوعی را که با جان چندین هزار شهروند سروکار دارد به فردا موکول کنیم چرا که پیشبینی زلزله کاری نشدنی است و باید تنها به نوعی به پیشگیری از آن در حوزه کاهش تلفات اندیشید.