به گزارش شبکه خبری هزاره سوم به نقل از تراز، وجود بحران و چالش در صنعت نساجی ایران، موضوع تازهای نیست، زیرا در سالهای گذشته قدیمیترین صنعت جهان با ناملایمات بسیاری روبهرو بوده است. این در حالی است که صنعت نساجی ایران سابقه ۴۰۰۰ ساله دارد و بیش از ۱۰۰ سال پیش صنعتی شده است، اما روندی که در سالهای گذشته در پیش گرفته شد، باعث شده که به گفته دبیر انجمن صنایع نساجی، در سه ماهه پایانی سال گذشته کاهش ۵۰ درصدی تجارت و معامله بازار در صنعت نساجی اتفاق بیفتد.
علیرضا حائری عمده دلایل مشکلات صنایع نساجی را رکود، کمبود نقدینگی، تحریم سیستم بانکی و افزایش قیمت تمام شده میداند و معتقد است که این مسایل باعث شده که صنایع نساجی نتوانند حتی از این فرصتی که کاهش واردات کالا و کاهاش قاچاق ایجاد کرده، استفاده کنند.
براساس آخرین گزارش گمرک ایران، در فروردین ماه امسال صادرات صنایع نساجی بالغ بر ۹/ ۱۹ میلیون دلار بوده که در مقایسه با فروردین ماه سال گذشته کاهش ۳۱ درصدی داشته است. عمدهترین اقلام وارداتی نساجی طی این ماه همچون مدت مشابه سال گذشته، انواع الیاف، نخ و پارچه بوده که مواد اولیه مورد مصرف در صنعت نساجی است.
در همین راستا، به گفتوگو با علیرضا حائری، دبیر انجمن صنایع نساجی پرداختیم تا نیمنگاهی به وضعیت کنونی و آینده این صنعت داشته باشیم.
* در حالی که قیمت دلار تا بیش از ۳۲۰۰ تومان افزایش پیدا کرده، انتظار میرفت که قاچاق محصولات نساجی سودی نداشته باشد و این موضوع، به بهبود فعالیت بخش تولید بیانجامد. اما به نظر میرسد که صنایع نساجی همچنان از وضع موجود ناراضی هستند. دلیل این موضوع را چه میدانید؟
نرخ ارز درست است که باعث میشود که واردات کالا از مبادی رسمی توجیه اقتصادی خود را از دست بدهد و هم از طریق مبادی غیررسمی، قاچاق به صرفه نباشد. در واقع در این شرایط یک خلاء در بازار داخلی ایجاد میشود که صنایع داخلی میتوانند از این خلاء استفاده کنند و سهم خود را در بازار افزایش دهند. منطق کار این را میگوید و تا حدودی هم این اتفاق افتاده است؛ بهطوری که هم قاچاق و هم واردات از مبادی رسمی کاهش پیدا کرده و نیز کالای همراه مسافر کم شده است. اما آنطور که انتظار میرفت، این اتفاق نیفتاد، چون صنایع داخلی نتوانستند از این فرصت استفاده کنند و این خلاء بازار را با افزایش تولیدات خودشان جبران و پر کنند.
* چرا نتوانستند؟
دلایل متعددی دارد. اولا همزمان با اینکه نرخ ارز افزایش پیدا کرد، قیمت تمام شده کالاهای داخلی نیز به دلیل افزایش نرخ ارز و قیمت حاملهای انرژی و دستمزد افزایش یافت. یعنی کلا تمام اجزای قیمت تمام شده صنایع نساجی، همزمان با افزایش نرخ ارز افزایش پیدا کرد. در نتیجه همینطور که ارز گران شد، نرخ فروش کالاهای نساجی نیز متناسب با آن افزایش پیدا کرد.
موضوع دیگر این است که صنایع نساجی یکی دو سالی است که با کمبود نقدینگی مواجه هستند، یعنی نقدینگی لازم را ندارند که بتوانند با ظرفیت کامل کار کنند و مواد اولیهشان را تامین کنند. وقتی که یک واحد صنعتی با ظرفیت کامل کار نکند و تولید خود را به صورت کامل انجام ندهد، باعث افزایش قیمت تمام شده کالا میشود.
در عین حال، سیستم بانکی تحریم است. بخشی از نقدینگی قبلا از طریق اعتبارات بینالمللی مثل ریفاینانسها تامین میشد. وقتی هم که سیستم بانکی تحریم است، به کمبود کمک میکند.
* یعنی مذاکرات نتوانست تا حدودی این مشکل را حل کند؟
خیر، هنوز هیچ تغییری در سیستم بانکی ایجاد نشده است. وضعیت سیستم بانکی موکول شد به فاز دوم. از فاز دوم هم الان خبرهای خوبی نمیرسد، در نتیجه تحریم سیستم بانکی همچنان پابرجاست.
درست است، تحریم برخی از کالاهای اساسی و دارو برداشته است، مثل گندم و روغن، ولی برای سایر صنایع تحریم سیستم بانکی هنوز لغو نشده است. تا زمانی که تحریم سیستم بانکی وجود دارد، امکان استفاده از اعتبارات بینالمللی و نقدینگی بینالمللی برای صنایع وجود ندارد. در نتیجه از این طریق نمیشود نقدینگی را تامین کرد. سیستم بانکی داخل کشور نیز توان پرداخت تسهیلات ندارد؛ با وجود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان معوقات بانکی.
برآوردها حاکی از آن است که صنایع کشور حدود ۱۵۰ هزار میلیارد تومان سرمایه در گردش نیاز دارند که قاعدتا سیستم بانکی کشور قادر به تامین آن نیست. وقتی هم نقدینگی تامین نشود، مواد اولیه را نمیتوان وارد کرد؛ در نتیجه تولید کاهش مییابد و در کنار آن، قیمت تمام شده افزایش مییابد.
از آن طرف، بازار با رکود مواجه است. رکود یعنی اینکه خرید و فروش صورت نمیگیرد، یا رونق وجود ندارد. صنایع کالا را تولید میکنند، اما در انبارها حبس میشود. حبس کالا در انبار یعنی حبس نقدینگی. یعنی شما پول را تبدیل به کالا کردید، اما فروش نرفته که دوباره تبدیل به پول شود. به این ترتیب کالا در انبار حبس شده است.
مجموعه عوامل رکود، کمبود نقدینگی، تحریم سیستم بانکی و افزایش قیمت تمام شده باعث شده که صنایع نساجی نتوانند از این فرصتی که کاهش واردات کالا و کاهاش قاچاق ایجاد کرده، استفاده کنند.
* به طور معمول در دوره دو ماه پایانی سال، خرید محصولات نساجی افزایش پیدا میکند. آیا برآوردی دارید از اینکه به دلیل رکود در بازار، چقدر کاهش فروش محصولات نساجی را نسبت به سالهای قبل داشتهاید؟
در بازار داخل؟
* بله.
معمولا رونق بازار محصولات نساجی ۶ ماه دوم سال است و بهترین فصل فروش صنایع نساجی، سه ماه پایانی سال است. یعنی رونق صنایع نساجی در دی، بهمن و اسفند تا شب عید است. من فکر میکنم در سه ماهه پایانی سال گذشته به نسبت سه ماه مشابه سال ۹۱ حداقل حدود ۵۰ درصد کاهش تجارت و معامله بازار در صنعت نساجی اتفاق افتاد.
* شما دلیل اصلی این کاهش معاملات را نمیتوانید کاهش قدرت خرید مردم بدانید؟
ببینید مردم به دو دلیل خرید نمیکنند. اینکه میگوییم بازار راکد است، یعنی مردم خرید نمیکنند. الان مردم به دو دلیل خرید نمیکنند؛ یکی اینکه قدرت خریدشان کم شده و بیشتر ترجیح میدهند مواد اولیه اساسی و مایحتاج ضروری زندگی خود تامین کنند. آن زمان اگر مازادی از درآمدشان باقی بماند، به سراغ لوازمخانگی و پوشاک میروند.
از سوی دیگر، مردم انتظار دارند که تورم کاهش یابد و این انتظاری است که دولت ایجاد کرده است. دولت دائم شعار میدهد که من میخواهم تورم ۴۰ درصد را به ۲۵ درصد برسانم. انتظار کاهش تورم باعث میشود که مردم دست نگه دارند و خرید نکنند. مردم هر روز منتظر هستند که ارزان شود. پس انتظار کاهش تورم و بهبود اوضاع که دولت شعار میدهد، یک دلیل عمده عدم خرید مردم و رکود بازار است.
* یکی از مشکلاتی که صنایع وابسته به محصولات پتروشیمی در ماههای گذشته داشتند، این بوده که در عرضه مواد اولیه و خوراک آنها توسط پتروشیمیها مشکلاتی وجود داشت و باعث شد برخی از صنایع تا مرز تعطیلی بروند. این مشکل همچنان پابرجاست؟
هنوز قضیه حل نشده است. در واقع صنایع پتروشیمی به طور کامل نیاز صنایع نساجی را از بابت مواد اولیه تامین نمیکنند و بیشتر این سیاست را در پیش دارند که بتوانند محصولات خود را صادر کنند. خب وقتی کالا صادر میشود، با قیمتهای بالاتری صادرات انجام میشود و هم اینکه ارز بهدست میشود؛ آن هم در شرایطی که ارز گران میشود. در نتیجه برای واحدهای پتروشیمی سودآوری بیشتر در صادرات است؛ تا اینکه محصولات خود را در بازار داخل بفروشند. این مساله باعث کاهش تولید صنایع نساجی شده است. خیلی خوب است که ما ابتدا صنایع تکمیلی و پاییندستی را تامین کنیم و مازاد بر نیاز را صادر کنیم.
* با توجه به این صحبتها، چه چشماندازی از صنایع نساجی، با وجود افزایش دوباره قیمت حاملهای انرژی و اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها دارید؟
ما اعتقاد داشتیم که قبل از اینکه اقتصاد از رکود خارج نشود، فاز دوم هدفمندی یارانهها اجرا نشود. یعنی ما باید اولویت را اول روی رونق بازار میگذاشتیم و بازار که رونق پیدا میکرد، بعد فاز دوم هدفمندی یارانهها را اجرا میکردیم. با این حال، دولت تصمیم گرفت فاز دوم هدفمندی یارانهها را اجرا کند و همین اجرای قانون به رکود دامن میزند و افزایش قیمت فروش را به دنبال دارد.
در هر صورت من فکر میکنم دولت باید تمام هم و غم خود را همزمان که روی کاهش نرخ تورم کار میکند، روی رونق بازار بگذارد و در واقع چرخ صنایع بچرخد و انبارها از کالا خالی شود و نقدینگی به سیستم تولید برگردد. تا آنجایی هم که میتوانیم، تلاش کنیم فاز دوم مذاکرات هستهای به نتیجه برسد و قفل سیستم بانکی برداشته شود. تا زمانی که تحریم سیستم بانکی پابرجاست، مشکلات تولیدی و اقتصادی کشور حل نخواهد شد.