پایگاه خبری نامه نیوز
کد خبر: 9167
موانع ازدواج جوانان؛ سنت های احمقانه یا موانع اقتصادی؟
به دلتان بد راه ندهید این تازه اول راه است. بعد از این که دختر مورد علاقه خود را پیدا کردید و دست گل به دست مراحل اولیه خواستگاری و بردین مهریه را با موفقیت پشت سر گذاشتید، به قول معروف تازه خرتان به سر پل رسیده است.

به گزارش شبکه خبری هزاره سوم به نقل از شفاف، به دلتان بد راه ندهید این تازه اول راه است. بعد از این که دختر مورد علاقه خود را پیدا کردید و دست گل به دست مراحل اولیه خواستگاری و بردین مهریه را با موفقیت پشت سر گذاشتید، به قول معروف تازه خرتان به سر پل رسیده است. پلی که از یک طرف هر لحظه امکان فرو ریختنش بسیار است و از طرف دیگر، بارِ روی دوش آنقدر سنگین است که با هر لغزشی امکان سرنگونی و به مقصد نرسیدنش بسیار است. 

ازدواج هایی که کمر می شکنند 

ازدواج در ایران مراحل و مراسم‌های زیادی دارد که گاهی کمر داماد در راه برگزاریش می‌شکند. مراسم عروسی نیز یکی از کمرشکن‌ترین این مراسم هاست. مراسمی که اگر روزی به شادی و سرور معطوف می‌شد این روزها جای خودش را به چیزهای دیگری داده است چرا که اگر امروز هم شادی مبنای اصلی این مراسم بود، هزاران راه برای شادی و شاد بودن یافت می‌شد. البته اگرچه که شادی هنوز هم در پس این مراسم دیده می‌شود اما گویی امروز همین شادی به یک رسم و رسومی با ارتقاع ژنتیکی مبدل شده که کم و کاستی در آن آبروی هر خانواده‌ای را می‌برد. 

مراسم ازدواج به سبک و سیاق فیلم های بچگی 

روزهایی بود که اصل اساسی ازدواج در فیلم ها و سریال‌های بچگی‌هایمان بر پایه سادگی و صمیمیت بنا بود. یکی حیاط خانه را آب و جارو می‌کرد، یکی سبد میوه را به درون حوض می‌ریخت و بقیه برای شستن میوه‌ها به کمکش می‌شتافتند، یکی گلدان‌های شمعدانی را دور حوض می‌گذاشت. جایی دیگر پسر همسایه روی نردبان در حال چراغانی بود، آن طرف‌تر یکی میز و صندلی‌ها را دور حیاط می چید و ... و همه دست به دست هم می‌دادند تا همه چیز به خوبی و خوشی به سرانجام برسد.

اما این روزها انگار همه چیز حال و هوای دیگر دارد. برگزاری مراسم ازدواج برای جوانان غول بی‌شاخ و دمی است که جنگیدن با آن دل شیر می‌خواهد و کمتر کسی می‌تواند در مصاف با آن پیروز شود. امروز دیگر کسی دلش نمی‌خواهد در حیاط خانه پدریش مراسم عروسی خود را برگزار کند. 

 هفت خوان ازدواج و شیر مردانی که از آن فراری اند

هتل‌های آنچنانی، باغ تالار‌ها و سالن‌های شیک و مدرن عروسی، آتش بازی و رقص نور، فیلم برداری وعکاسی و موزیک و ... انگار همه اش آنقدر زرق و برق دارد که جای سادگی و صمیمیت همان مراسم‌های عروسی خانه پدری را گرفته است. آنقدر که شب عروسی برای داماد بیشتر به کابوسی تبدیل شده تا شبی برای خوشحالی و آسایش.

شبی که قرار است بعد از تحمل استرس‌ها و فشارهای چند روزه، با خوشحالی و شادمانی به پایان برسد؛ حالا به شبی ترسناک مبدل شده که کسی مایل نیست که قدم در آن بگذارد. و اگر شیرمردی پیدا شود که پا در این خوان دشوار بگذارد با فشارهایی از سوی اطرافیان روبرو می‌شود که اگر او را از کارش منصرف نکند بالاخره کمرش را زیر این همه بار خم می‌کند. بارهایی که اگر خود پسر و دختر، یعنی این دوپای ماجرا، از آن ها صرف نظر هم کنند، این مادر و پدر هستند که اصرار در برگزاری بهترین مراسم دارند. 

وقتی که یک شب هزار شب می شود

از دیرباز تا کنون ضرب المثل‌هایی در میان ما ایرانی‌ها رواج دارد که گاهی سرلوحه بسیاری از کارهای ما می‌شوند. ازدواج هم یکی از آن کارهایی است که خیلی از ضرب المثل‌ها سر لوحه آن هستند. سر بریدن مهریه که می‌شود همه توصیه می‌کنند: "که بابا کی داده و کی گرفته". وقت برگزاری مراسم عروسی هم که می‌شود همه یک ضرب المثل را تکرار می‌کنند که: "ای آقا یک شب که هزار شب نمی شه".

بله یک شب گاهی هزاران شب نمی‌شود اگر مبنای تفسیر این جمله را لذتی در نظر بگیرید که از آن شب برده اید اما در این گونه موارد یک شب برای تمام عمرتان کافی است تا شب‌های دیگر را هم تلخ کند وقتی که هزار قسط و چک پاس نشده برای برگزاری یک شب، برای شب‌هایی دیگر باقی می‌ماند. آن موقع است که حتی هدیه‌هایی که از روز عروسی هم نصیبتان شده جوابگوی این درد نخواهند بود. 

آرزوی دختران ایرانی؛ جشن عروسی در قصر الماس

دخترانی که فکر می‌کنند؛ گرفتن بهترین مراسم‌ عروسی با هزار نوع غذا و بهترین امکانات، خوشبختی را برایشان رقم می‌زند کاملاً در اشتباهند چرا که همین فشارها نه تنها خوشبختی را از آنها دریغ می‌کند بلکه همسرشان را هم از آنها می‌گیرد بخصوص در سال‌های اول زندگی، زمانی که یک زوج باید برای پا گرفتن یک زندگی مشترک سختی‌های بیشماری را بکشند؛ افزودن فشار و سختی‌های بیشتر چیزی غیر از جدایی عاطفی را برایشان به همراه ندارد.

حتی اگر هر دوی آنها کار کنند تا قسط‌ ها و چک‌هایشان را صاف کنند انتهای روز فقط خستگی برایشان می‌ماند چه برسد به زوج‌هایی که تنها مرد باید بار سنگین قرض‌ها را بر دوش بکشد.

تنها چیزی که می‌تواند یک زندگی را آرامش ببخشید قناعت ورزی و سادگی است. برگزاری یک مراسم ساده و آبرومند به مراتب هزاران بار بهتر از برگزاری مراسمی است که انتهای آن جدایی و طلاق باشد. 

ازدواج آسان؛ نسخه ای برای همه، حتی برای دولت مردان 

ازدواج آسان همان چیزی است که در فرهنگ اسلامی ایرانی ما بارها به آن اشاره شده و بر آن تأکید شده است که نمونه آن را می‌توان در ازدواج دانشجویی یافت. البته که ازدواج دانشجویی نیز گاهی مورد خدشه واقع می‌شود و زوج‌هایی که این گونه با هم ازدواج می‌کنند مدتی بعد مراسم‌های آنچنانی می‌گیرند.

اما شاید کسانی که این مطلب را بخوانند با خود بگویند "این نسخه ای را برای ما می‌پیچی برای آنهایی بپیچ که در مقام و منصب دولتی مجلل‌ترین مراسم‌ها را می‌گیرند."

حرفتان کاملاً حقیقت دارد و ما نیز همین را می‌گوییم؛ همان طور که حدیث معروف هم می‌گوید «الناس علی دین ملوکهم» یعنی، مردم از رفتار و کردار رهبران و مسئولین تبعیت می کنند. به همین دلیل انگشت اشاره ما هم به سوی همین اشخاص است چرا که این مسئولین یک جامعه هستند که الگوی مردم یک جامعه را شکل می‌دهند.

خانم یا آقای بازیگر یا فلان مقام دولتی، زمانی که مراسم و جشن‌های آنچنانی را برگزار می‌کند، الگویی خواهد بود برای کسانی که در این جامعه زندگی می‌کنند و همین ها مهر تأییدی می شود تا چنین مراسم و رسوماتی نظیر ازدواج با چنین تجمل گرایی در جامعه پایه گذاری شود و حتی توجیهی برای این باشد که چنین مراسمی خوب و درست نیز تلقی شود. 

در آخر تنها حرفی که برای زدن باقی می‌ماند این است که زندگی را هر چه سخت تر بگیری سخت تر هم می‌گذرد. حال انتخاب با شما است که کدام یک را انتخاب کنید، زندگی سخت یا زندگی آسان ؟! یک مراسم پر هزینه و یا یک مراسم ساده و آبرومند؟ قطعاً هر آنچه که تصمیم بگیرید نتیجه ای مشابه خواهد داشت. تشکیل زندگی با حداقل هزینه‌ها هم امکان پذیر است.

والدین محترم ، عروس و داماداهای ایرانی، می توانید بهترین زندگی را با کمترین هزینه بسازید. 

حداقل هزینه برای برگزاری یک مراسم عروسی


Page Generated in 0/0203 sec