به گزارش شبکه خبری هزاره سوم، شهاب حسینی متولد ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ , همیشه هنرپیشهای علاقهمند به خانواده بوده او در این باره میگوید: «گاهی وقتها هنرمندان ناچار میشوند دور خود و خانوادهشان حصار یا گارد دفاعی بکشند. چون همواره افرادی هستند که قصد دارند وارد حریم خصوصی ان شوند و آرامش را از آنها بربایند.»
شهاب حسینی در ادامه حرفهای خود ضمن اشاره به این نکته که زندگی هنری هنرمندان با زندگی خانوادگی آنها از اساس با هم ناهمخوانیهایی دارند میگوید: «انتخاب راهی میانه برای اینکه هم زندگی خانوادگی و هم زندگی هنریات را حفظ کنی با وجود اینکه سختیهای بسیاری دارد غیر ممکن نیست. در حال حاضر به خاطر این شرایط دشوار من تصمیم گرفتم راه میانهای را انتخاب کنم که پیش از من هم بازیگرانی این راه پیمودهاند و موفق هم بودهاند مثل جناب مهدی هاشمی که همچنان با همسر محترمشان سرکار خانم گلاب آدینه زندگی بسیار خوبی دارند و در عین حال کارشان را هم هر روز بهتر از روز قبل انجام میدهند.
بازیگرانی که راه میانه را انتخاب نمیکنند دو دسته میشوند یک دسته بازیگرانی هستند که کارشان را بر هر چیزی مقدم میدانند و میخواهند به هر قیمتی که شده سیمرغ و خرس و تمشک و اسکار بگیرند و به نوعی بر این باور هستند که زن و فرزند جلوی دست و پای آنها را میگیرد و دوست دارند زودتر از دستشان خلاص شوند یک دسته از بازیگران هم هستند که میگویند حرفه دوست داشتنی من خداحافظ. چون خانواده را به هر چیزی ترجیح میدهند.»
داستان آشنایی شهاب حسینی و همسرش:
«۲۲ساله بودم که با بچههای تئاتر دانشگاه تهران کار میکردم؛ جوانی سرگشته از طبقه متوسط جامعه که به امکانات تفریحی متمولانه دسترسی نداشت. تا قبل از اینکه همسرم را ببینم، قصد ازدواج نداشتم تا اینکه روزگار ما را در برابر هم قرار داد. به او پیشنهاد آشنایی دادم اما همسرم هیچ اعتقادی به اینگونه دوستیها و آشناییها نداشت و گفت: اگر کسی واقعا عاشق است و تمایل قلبی برای رسیدن به دختر مورد علاقهاش دارد، باید در این راه صادقانه گام بردارد و بنابراین موضوع را با خانوادهام در میان گذاشتم و مصمم به ازدواج شدم. دیگر تکه دوم زندگیام را پیدا کرده بودم. بعد از صحبتهای اولیه و رسم و رسومی که در این رهگذر طی میشود، بعد از ۴-۳ ماه نامزدی، عقد کردیم اما شرایط برگزاری جشن عروسی را نداشتم، از طرفی مایل بودم استقلال در زندگی را با برگزاری جشن توسط خودم آغاز کنم؛ به همین دلیل ۳ سال طول کشید تا ما به جشن عروسی برسیم. ما هم مثل زن و شوهرهای دیگر در مواردی توافق نداشتیم؛ در گذرگاههایی به بنبست برخوردیم و در جاهایی به «مو» میرسیدیم اما در انتهای هر ماجرا وقتی میایستادیم و به همدیگر نگاه میکردیم، احساس میکردیم واقعا یکدیگر را دوست داریم.» امروز «شهاب حسینی» در کنار همسرش، در کافهای که در لواسان در اطراف تهران افتتاح کردهاند، زندگی آرام و لذتبخشی دارند.
* تولد همبازی محمد امین
فرزند اول شهاب حسینی به نام محمدامین در زمستان ۱۳۸۲ وفرزند دومشان به نام امیرعلی در تابستان ۱۳۹۰ به دنیا آمدند.
* ۱۵ سال وقف کار ۵ سال وقف همسر و فرزند و والدین
شهاب حسینی از نظر خودش ۱۵ سال را وقف کارش کرده و حالا تصمیم دارد حداقل ۵ سال از عمرش را وقف همسر و فرزندش کند. از سویی دیگر شهاب حسینی در همه این سال پدر و مادرش را میدیده اما متوجه نمیشده که چه تغییراتی کردهاند. خود او در این باره با لحنی توام با حسرتی گفته: «یک روز به خودم آمدم دیدم چقدر پیر شدند و به خودم گفتم شهاب اگر یک روز چشمانت را باز کنی و ببینی که آنها دیگر... چیکار میکنی؟ آن وقت جواب خودت را چی دهی؟ میخواستی مرغ و سیمرغ و خرس و پلنگ بگیری! به چه قیمتی؟! به قیمت اینکه فردا پسرم بیست سالش بشود و بگوید بابا من و ته به اندازه نوک سوزن همدیگر را نمیشناسیم نه من حرفهای شما را میفهمم و نه شما حرفهای مرا میفهمی. حالا من گنج قارون داشته باشم و خانه من پر شود از سیمرغ و پلنگهای طلایی و نقرهای فستیوالها و جشنوارههای گوناگون! چه ارزشی دارد؟ فرزندم پاره تن من است وقتی من نتوانم با او به اجماع برسم چطور میخواهم با مردم به اجماع برسم؟!»
* افراد خانواده دار پختهتر عمل میکنند.
شهاب حسینی همشیه نظرات جالبی درباره خانواده داشته از نظر او خانواده مانع همه تکرویهای فرد میشود. چون وقتی شما ملزم هستید که غیر از سرنوشت خودتان به سرنوشت دو نفر دیگر هم فکر کنید آهستهتر و پیوستهتر جلو میروید. فکر شدهتر عمل میکنید پختهتر تصیم میگیرید و وقتی همه اینها درست اتفاق بیفتد نتیجهای جز موفقیت نخواهد داشت. همه عدم موفقیتها به خاطر یک طرفه فکر کردنها و آنی تصمیم گرفتنها حاصل میشود.
شهاب حسینی همچنین از جمله بازیگران سینما بوده که منتقد یکنواختی در زندگی است. او در این باره میگوید: «ما دراینجا خیلی سریع تن به یکنواختی و روزمرگی میدهیم. موقعی که برای سریال مدار صفر درجه در لهستان بودم هنرورانی برای بازی در فیلم ما حضور داشتند که این کار شعل دوم و سوم همگیشان بود و شغل اصلیشان مهندسی راه و ساختمان و مهندسی کامپیوتر و... بود. نکته جالب این بود که هنروری که مهندس بود اگر در نقش یک گارسون بازی میکرد تصور میکردید که سی سال است گارسون است زیرا عاشقانه کارش را انجام میداد و تن به باری به هر جهت و روز مرگی نداده بود و به کارش و در اصل به خودش احترام میگذاشت.»
* تماشای مصائب کارگردان برای در آوردن نقش
جالب است بدانید که شهاب حسینی برای موفقیت در عرصه سینما بازیگر سخت کوشی بوده است. او برای بازی در فیلم «جدایی نادر از سیمین» و برای درست درآمدن نقشی که به او ایفا شده چند ماهی به بازار کفاشها رفته تا نقش کفاش فیلم را به خوبی ایفا کند. او همچنین چندین بار مستند «زیر صفر» درباره مشکلات کارگران را دیده. این مستند که شامل تصاویری از فعالیتهای کفاشان و مصاحبههایی شامل گلایهها و شکایتهای آنان از وضع جاری است گویا کمک خوبی برای شهاب حسینی برای رسیدن دقیق به شخصیت مورد نظرش در فیلم «جدایی نادر از سیمین» بوده است. البته همانطور که گفته شد اگرچه شهاب حسینی برای رسیدن به نقش مورد نظرش در فیلم «جدایی نادر از سیمین» چند ماهی را با کفاشها گذرانده است. اما از این مستند نیز در جهت اطلاع کامل از جزئیات رفتار و حرکات دست و صورت و نوع کار کردن بروی کفش و نوع حرف زند و موارد دیگر بهره برده است.