تنها در سال 92، 155 هزار و 369 زوج که عمدتا در سنین 25-29 سال بودهاند از یکدیگر جدا شدهاند که عمر زندگی مشترک نصفی از این تعداد کمتر از 5 سال بوده است و بدین ترتیب بیش از 155 هزار زن و مرد به جمعیت بیهمسران بر اثر طلاق در این سال افزوده شده است.
به گزارش شبکه خبری هزاره سوم به نقل از شفقنا، رشد تفکرات ایدهآلیستی، آماده نبودن جامعه در برابر تغییرات فرهنگی و سبکهای جدید زندگی، شکاف نسلی، کمرنک شدن نقش خانوادهها در انتخاب همسر، بیتوجهی به نقش عوامل هویتی، پناه بردن به ازدواج برای گریز از مشکلات موجود خانوادگی و اجتماعی، ناهمگونیهای فرهنگی و اقتصادی در انتخاب همسر، داشتن روابط نامتعارف پیش و پس از ازدواج، کاهش آستانه تحمل جوانان، ریخته شدن قبح طلاق و فروپاشی کانون خانواده علیرغم تاثیرات درازمدت و عمیق آن، دو ساختی شدن جامعه، کمبود فضای گفتوگو در میان اعضای خانواده، فقدان مهارت حل مشکلات زندگی،ازدواج در سنین پایین، ازدواجهای اجباری و تحت فشار خانواده، عدم علاقه به یکدیگر، انتخابهای نسنجیده و بر اثر هوسهای زودگذر، کمرنگ شدن نقش ارزشهای اخلاقی در جامعه، سوءظن زوجین به یکدیگر، مشکلات جنسی زوجین، خیانت و بیاخلاقیهای پیش از ازدواج و ... دهها علتی هستند که چهره طلاق را در جامعه ما شکل دادهاند.
جالب آن که 14.1 درصد زوجین جدا شده در همین سال، زندگی مشترکشان به یک سال هم نرسیده است.
اما با بررسی آمار طلاق چند نکته برجستهتر میشود و بحرانیترین وضعیت در خور رسیدگی و توجه را پیش رو قرار میدهد. نخستین نکته «سن بیشترین طلاق زوجین» (25-29 سال) است، دیگری سن زندگی مشترک بیشترین زوجین طلاق گرفته (پنج سال اول زندگی) و نیز استانهای در معرض خطر طلاق بیشتر است که در سالهای مختلف با تغییراتی روبهرو بوده اما آمار سال 92 از استانهای خراسان رضوی، گیلان و کردستان به عنوان استانهای طلاقخیر کشور نام میبرد.
سرعت 1.5 برابری طلاق در برابر ازدواج
نکته مهم دیگری که درباره طلاق همواره باید مورد توجه قرار گیرد، رشد طلاق در کشور است. در سال 91 نسبت به سال 87 طی پنج سال، سرعت طلاق در برابر ازدواج،1.5 برابر بوده است.
یکایک آمار طلاق در دل خود فاجعهای دارند؛ به عبارتی با آمار طلاق، ما با تعداد بسیار زیادی از جوانانی مواجهیم که هنوز سن آنها به 30 سال نرسیده، سنگینترین شکست زندگی خود را تجربه کردهاند و دچار فشارهای روحی و عاطفی شدید شدهاند، شرایط اقتصادی و موقعیت اجتماعی بسیاری از آنها سخت و یا متزلزل شده است، آمال و آرزوهای خیلی از این افراد بر باد رفته و از همه مهمتر تعدادی از آنها در کنار خود، به جای یک خانواده، کودکانی را میبینند که با آینده پرچالش و دشواری مواجه خواهند شد.
تحقیقی از 10 هزار زوج جدا شده در کشور نشان داده است که 67 درصد آنها دارای فرزند بودهاند. اما گذشته از سرنوشت فرزندان طلاق که بحث بسیار مهمی در آسیبشناسی این موضوع است، علت وقوع طلاق در کشور ما مهمترین سرفصل آن به شمار میرود. همین تحقیق مورد اشاره حکایت از آن دارد که 80 درصد اختلافات زوجین بر اثر سوءتفاهم است. نکته مهم دیگری که این تحقیق پیش رو قرار میدهد آن است که خانواده 78 درصد زوجها و 91 درصد زوجهها قبل از ازدواج زوجین طلاق گرفته مورد بررسی از وصلت فرزندانشان رضایت داشتهاند.
چرا ازدواجها در مدتی کوتاه شکست میخورند؟
بد نیست بدانیم در کشور ما 127 مرکز کاهش طلاق فعالیت میکنند و 70 درصد آسیبهای اجتماعی کشور به خاطر وقوع طلاق است؛ بنابراین درک این که بدانیم چرا ازدواجها در مدتی چنین کوتاه شکست میخورند ما را به راه حل وضعیت بحرانی طلاق سوق خواهد داد.
به اعتقاد «گاتمن» ازدواج هنگامی که دچار تعارض میشود شکست نمیخورد بلکه زمانی شکست میخورد که فقدان راه حل تعارض وجود دارد. به عقیده وی اگر زوجین فاقد مهارتهای ارتباطی ضروری برای حل مشکلات خود باشند،حتی کوچکترین مشکل نیز حلنشدنی خواهد شد. به عقیده وی کیفیت تعامل بین زن و شوهرها، پیشگویی مهمی برای آشفتگی زناشویی یا طلاق است. زوجینی که ارتباط منفیتری با یکدیگر دارند دارای ازدواج نابسامان بوده یا آشفتگی زناشویی در آینده را میتوان به آنها نسبت داد.
«لانگ» هم بر این باور است که تصمیم به طلاق نتیجه فشار درونی بر همسران یا حداقل بر یکی از همسران است که ممکن است از طریق برآورده نشدن نیازها و اهداف ، شیوههای مقابلهای ضعیف، مدیریت حوادث زندگی، ناتوانی در انتقال احساسات به همسر باشد.
همان گونه که در ابتدای گزارش عنوان شد، طلاق علل مختلفی دارد که برخی از آن برجستهترین و به عبارتی علتالعلل هستند.
هیچ پدیده اجتماعی تکعلی نیست
دکتر امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس بر این باور است که هیچ پدیده اجتماعی تکعلی نیست و کوچکترین پدیده اجتماعی مهم تام و کامل است. یعنی همه پدیدههای اجتماعی بر اساس زمان، مکان و فضای زندگی وحیاتی که فرد در آن قرار دارد متفاوت هستند.
وی به خبرنگار شفقنا زندگی میگوید: هر فردی در زندگی در مواجهه با دو دسته نیرو قرار دارد : نیروهای محرک و نیروهای بازدارنده. در طلاق نیروهای محرک بر نیروهای بازدارنده برتری دارد.
«دوساختی شدن» جامعه و تاثیر آن بر طلاق
وی از بین عوامل متعدد طلاق در ایران، «دوساختی شدن» جامعه را بسیار مهم میداند؛ یعنی ساخت جدید با ارزشهای کهن جامعه نمیخواند؛ مثلا این که زن مطیع و کاملا فرمانبردار باشد مربوط به ساخت کهن جامعه است و ساخت جدید این را نمیپذیرد.
این جامعهشناس میگوید: مطالعات 36 ساله من درباره طلاق نشان میدهد که طلاق در طبقه متوسط جامعه بالاست و در طبقات پایین کمتر است چون زن وابستگی شدید اقتصادی به مرد دارد؛ و در طبقات بالا نیز باز کمتر است چون زن از امکانات مادی کافی برخوردار است.
به گفته وی البته در بین عوامل طلاق نمیتوان نقش عوامل اقتصادی و بیکاری را نادیده گرفت.
این جامعهشناس در توضیح دلایل افزایش طلاق در کشور به موضوع ازدواج بدون ادراک و غیرعقلانی نیز اشاره میکند که هیچ یک بر اساس شناخت طرفین نیست و والدین در آن دخالتی ندارند و بدون شناخت و مطالعه و طی شدن دوران نامزدی، با آشنایی اولیه ناچیز شکل میگیرد و با اندکی اختلافی هم فرومیپاشد.
وی در پاسخ به این سوال که عمده طلاقهای زوجین در بین سنین 25-29 سال است، آیا با افزایش سن ازدواج طلاق کاهش خواهد یافت، میگوید: از آن جا که ازدواجها آگاهانه نیست و هنوز شرایط جامعه به دختران و پسران اجازه آشنایی کافی با ویژگیهای یکدیگر را نمیدهد افزایش سن ازدواج نمیتواند میزان طلاق در کشور را کاهش دهد؛ازدواج در هر سنی که باشد باید پس از دوران نامزدی صورت گیرد که فرد به نتایج خوبی از آگاهی در مورد فرد مورد نظر رسانده باشد.
از هر چهار ازدواج در کشور یکی منجر به طلاق میشود
به اعتقاد وی هم اکنون از هر چهار ازدواج در کشور یکی منجر به طلاق میشود و آمار طلاق در آینده نیز افزایش خواهد یافت.
اشاره دکتر قرایی مقدم به «دوساختی شدن» جامعه به عنوان یکی از مهمترین علل طلاق در حالیست که نتایج تحقیق ذکر شده در این گزارش، ازسوءتفاهم به عنوان یک علت جدی اختلافات زوجین و درگیریهای منجر به طلاق آنها نام میبرد؛ با این حال افزایش طلاق با هر علتی که در جامعه ما رخ میدهد، نیازمند بازدارندههای قوی فرهنگی و اجتماعی است تا با رفتارسازی و مهارتآموزی به کمک بهبود روابط همسران بیاید، زیرا همانگونه که آمار نشان داده است بسیاری از اختلافات زوجین ناشی از سوءتفاهم و عدم درک متقابل یکدیگر است. از سویی دیگر جامعه نیازمند ابزاری است که به تقویت آرامش و عقلانیت در روابط زوجین کمک کند تا به خاطر تشدید خشونت و کاهش آستانه تحمل زوجین، به آسانی شاهد فروپاشی خانوادهها نباشیم.
نوع روابط زوجین در فیلمهای سینمایی پراکران
به اعتقاد کارشناسان، در این زمینه، رسانه ملی و نیز سینما با تولید فیلمهایی با محوریت خانواده، میتوانند روابط نیکوی انسانی زوجین را به نمایش گذاشته و الگوهایی به جامعه منطبق بر واقعیات موجود ارائه کنند اما با وجود این نیاز شدید در جامعه ، یک پژوهش در کشور نتایج جالبی درباره نوع روابط زوجین در فیلمهای سینمایی پراکران ارائه میکند.
این پژوهش با تاکید بر این که سینما از ابزارهای تولید یا بازنمایی فرهنگ است و تاثیری انکارناپذیر بر دوام رابطهی انسانی به ویژه همسران خواهد داشت، به این نتیجه رسیده است که به رغم این تاثیر شگرف و مهم سینما بر مخاطبان در پارهای از فیلمهای سینمایی خانوادگی که روابط همسران موضوع اصلی فیلمنامه است یا به این روابط اشاره اندکی شده یا این روابط بر طبق خشونت و نزاع و نداشتن تفاهم به نمایش درآمده است..
فیلمهای انتخاب شده در این تحقیق فیلمهای سینمایی -خانوادگی سالهای 1378 تا 1388 بودهاند که بیشترین اکران را داشتهاند و شامل 11 فیلم قرمز 1378، شوکران 1379،سگکشی 1380،شام آخر 1381، دنیا 1382، زهرعسل 1383، چهارشنبهسوری 1384، آتشبس 1385، توفیق اجباری 1386، همیشه پای یک زن در میان است1387 و خروس جنگی 1388 است.
طبق یافتههای به دست آمده از این تحقیق، از 1061 دقیقه مدت زمان کل فیلمها، 244 دقیقه به روابط رودررو و مستقیم همسران پرداخته شده است. به عبارتی فقط در 23 درصد یا یک چهارم از کل زمان فیلمهای خانوادگی بررسی شده، رابطه همسران به نمایش درآمده و این در حالی است که حدود 75 درصد از این زمان، به نزاع و درگیری و نداشتن تفاهم اختصاص یافته و فقط یک درصد از زمان کل روابط، به تفاهم و درک متقابل بین همسران گذشته است.
براساس نتایج این تحقیق از زمان کل روابط همسران، 10 درصد به روابط خشونتآمیز همسران اختصاص یافته که این مدت زمان برای فیلمهای خانوادگی بسیار زیاد است. مدت زمانی که روابط همسران عاری از هر بار معنایی بوده، حدود 33 دقیقه است. مانند مدت زمانی که همسران در مهمانی یا تولد یا جشن سالگرد ازدواج و ... حضور داشتهاند و امکان برخورد مستقیم باهم نداشتهاند. این زمان در مقولهی رابطه خنثی قرار داده شده و 14 درصد از زمان رابطه را شامل شده است.
طبق این نتایج، به روابط همسران از لحاظ کمیت زمانی، بسیار محدود (244 دقیقه از 1061 دقیقه کل زمان فیلمها) پرداخته شده، یعنی حدود یک چهارم کل زمان فیلمها به روابط همسران پرداخته و از این زمان 85 درصد به درگیری و نزاع و خشونت و نداشتن تفاهم اختصاص داشته است.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد: 85 درصد روابط همسران در فیلمهای بررسی شده، به مفاهیمی از نزاع و درگیری و خشونت و خیانت اختصاص داشته است و 14 درصد از زمان، به رابطه خنثی از لحاظ مفهومی و فقط یک درصد از کل زمان به تفاهم اختصاص داشته است.
این پژوهش که توسط فاطمه بدوی و همکاران وی انجام شده، همچنین به بررسی محتوای ارتباطی و مسائل و مشکلات همسران پرداخته است. طبق یافتههای این بخش تحقیق، تمام فیلمهای بررسی شده به ارائه و بیان مشکلات همسران پرداختهاند و به این ترتیب صددرصد فیلمها مشکلمدار و مشکلمحورند درحالیکه برای مشکلات راه حلی هم عنوان نشده و فقط یک فیلم آتش بس برای مشکلات زوجین راهحل ارائه داده است.
در 18 درصد فیلمها، خشونت جسمی یا روحی مرد علیه زن، علت و عنوان مشکل است که این مقوله جنبهی فردی و روانشناختی دارد. در 36 درصد موارد، خیانت و هوسرانی مرد علت و عنوان مشکلات همسران است که این نیز جنبهی فردی و روانشناختی دارد. در 46 درصد موارد نیز درگیری و نزاع همسران و نبود درک و شناخت متقابل علت مشکل معرفی شده که این مقوله نیز جنبه ارتباطی و اجتماعی دارد. در این باره نیز راهحلی برای مشکلات ارائه نشده است.
در اغلب این فیلمها این مشکلات در ذات روابط خانوادگی و ذات مردان و حل نشدنی عنوان شده و پولدوستی و خیانت و خشونت از صفات ذاتی مردان دانسته شده است.
پایان روابط همسران در فیلمها مفهوم رستگاری در هنر اسلامی را به ذهن متبادر نمیکنند
نتیجه بررسیها دربارهی پایان روابط همسران در فیلمهای بررسی شده نیز مفهوم رستگاری در هنر اسلامی را به ذهن متبادر نمیکنند.
طبق این تحقیق، بررسی سرنوشت شخصیتهای اصلی فیلمها، مخاطب را به این نتیجه میرساند که در 12 درصد موارد، همسران با شکنجه و قتل یکدیگر، نماد و نشانی از خشونت زیاد را به نمایش میگذارند.
بنابراین همان گونه که نتایج این تحقیق عنوان کرده است که جامعه ما در حوزه فرهنگسازی روابط درست و سازنده زوجین موفق عمل نکرده است.