پایگاه خبری نامه نیوز
کد خبر: 9936
خاطره ای از همسر شهید احمدی روشن
زد به خنده و شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره…

به گزارش شبکه خبری هزاره سوم عمار ذابحی در گوگل پلاس نوشت:
باران
سر قبر نشسته بودم …
باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن ….
از خواب پریدم.
مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم.
بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم.
زد به خنده و شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره…
ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم که :کی شهید می شی مصطفی؟ مکث نکرد، گفت : سی سالگی 
باران می بارید شبی که خاکش می کردیم …
همسر شهید احمدی روشن


Page Generated in 0/0217 sec