به گزارش شبکه خبری هزاره سوم به نقل از المانیتور؛ چند ماه اخیر "قاسم سلیمانی"، فرمانده نظامی ایران از یک فرد در سایه که هرگز در محافل عمومی ظاهر نمیشد، به فردی تبدیل شد که عکسها و ویدئوهای وی در شبکههای مختلف منتشر میشود. این واقعه پس از هر پیروزی علیه داعش در عراق رخ میداد.
پایگاه خبری المانیتور نوشت: سلیمانی اکنون دیگر یک فرمانده در سایه نیست، همان لقبی که "دسکتر فیلکینز"، مقالهنویس نیویورکر در مقاله خود در سال 2013 به وی داد.
قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران حضور خود در انظار عمومی را از زمانی آغاز کرد که موصل در ماه ژوئن به دست داعش افتاد.
اطلاعات به دست آمده از منابع سیاسی عراق نشان میدهد که سلیمانی در تصمیمگیریهای سیاسی و نظامی عراق در ارتباط به مبارزه ارتش این کشور علیه داعش، به طور غیرقابل انکاری نقش دارد.
نخستین عکس از وی پس از آن منتشر شد که ارتش عراق محاصره شهر آمرلی را شکست و گزارشها نشان میداد که این عکس در آن شهر گرفته شده است. تصاویر دیگر مربوط به شهرهای جرفالصخر، الدالویه و دیگر مناطق آزادشده عراق از دست داعش است.
در این تصاویر، سلیمانی معمولا یک لباس نظامی بر تن دارد و بدون سلاح یا تجهیزات نظامی دیده میشود و معمولا در میان افرادی نشسته یا ایستاده است که از میان مبارزان شیعی و یا رهبران گروههایی مانند رهبر سازمان بدر هستند. سلیمانی معمولا در این تصاویر لبخندی بر لب دارد. به نظر نمیرسد که او در این تصاویر در میان نیروهای ایرانی باشد. هیچ یک از تصاویر وی را با نیروها و یا فرماندهان ارتش عراق نشان نمیدهد. احتمالا توضیح این مسئله این است که ارتش عراق که از عناصر مختلفی تشکیل شده است، قابل اعتماد نیست، به ویژه اینکه این ارتش در چند جبهه از جمله موصل از داعش شکست خورده است.
ظهور سلیمانی، معانی مختلفی دارد و پیامهای گوناگونی را به ذهن متبادر میکند. تصاویر و اخبار مربوط به پیروزهای نظامیان تحت راهنماییهای وی در عراق، در وبسایتهای ایرانی منتشر میشود تا اعتبار و موفقیت سیاست کلی جمهوری اسلامی را نشان دهد.
در واقع ایران از سلیمانی برای اثبات این مسئله به متحدان خود استفاده میکند که ایران کشوری است که آنان میتوانند به آن اعتماد کنند. برای مثال ایران به حمایت از فلسطین ادامه میدهد. سلیمانی در نامه سرگشادهای در دوران جنگ غزه، بر موضع ایران مبنی بر حمایت از مقاومت و کمک به پیروزی آن علیه صهیونیسم تاکید کرد.
پیام ایران به منطقه مبتنی بر اطمینان این کشور درباره پیروزی بر رقبای منطقهای است. روابط ایران و آمریکا نیز مهمترین بعد پیامی است که ایران از طریق سلیمانی ارائه میدهد. ایران میخواهد غرب این کشور را به عنوان یک قدرت منطقهای که مواضع آن باید در تمامی موضوعات بااهمیت شناخته شود، در نظر بگیرد. نقشی که در دوران انقلاب غرب از پذیرش آن امتناع کرده است.
در بخش پایانی این گزارش آمده است: به نظر میرسد ایران اکنون در حال برداشت محصول از تلاشهای خود در سه دهه گذشته برای پیشبرد اهداف منطقهایش است. آمریکا انعطافپذیری خود در قبال ایران و نقشی را که این کشور در منطقه ایفا میکند، آغاز کرده است. دلیل این ادعا عدم تمایل دولت اوباما برای بازگشت به منطقه، خلاء ایجادشده در پی گسترش گروههای افراطی در منطقه و از سوی دیگر ناتوانی دیگر قدرتهای منطقه به ویژه عربستان سعودی و ترکیه برای پر کردن این خلاء است.
هم ریاض و هم آنکارا متهم به کمک به ایجاد گروههای افراطی در منطقه هستند، بنابراین ابعاد نفوذ آنان در منطقه تا حد زیادی کاهش یافته و محدود شده است.