عاشورا،نماد شجاعت
|
عاشورا،نماد شجاعت وغیرت مردان وزنانی شد که تاریخ اعتقادی جهان شیعه را رقم زدند؛مردانی که حتی
دردنیای خارج ازمرزهای اسلامی واعتقادی ،مظهر غیرت ورشادت خود شدند.
آنها عشق را باابعاد یکرنگی ودرقالب ارادت به مولی،مرشد،رسول ،ولی ودین وباورهای خود معنا کردند و
نامی از خود به یادگار گذاشتند.
نبرد ظاهری مسلمانان با خود،که پنداری گردهم آمده اند تا آخرین کافر ازنسل پیامبرشان را ریشه کن سازند
بسیار مخاطره آمیزمی نمود؛حال آنکه همه متصل،همه آگاهانه ،تادندان مسلح ؛گویی رسالتشان را درگرو نابودی
این تعداداندک،تشنه وگرسنه وخسته،با زنان وفرزندان می دیدند.خطر،نه در برق شمشـیرها که در تیزی زبان و
نگاهشان بود. وگاهی تیر زبان اززبان حلق چه کشنده تر می نمایاند!
آنگاه که عمیق ترین نگاهت را روانه هیاهوی نبردکربلا می کنی؛همان نبرد دشمنان بی شماردرمقابل سکوت
هفتادوچندنفری زنان ومردان سیده عشق،نابرابری پنجه ها کلافه ات می کندوبستن آب به روی کودکان دیوانه ات!
اینان حتی به قانون جنگ وفادارنیستند.قوانین خاص ونایاب خودشان رابه جلو می رانند ؛چون مردجنگ های
تن به تن نیستند وتو آنها را هیچ ، نمی بینی ونمی دانی!
این همه رجز،مشتی نامردمی واین موج بی تعصب در برابر اوج شرافت دینی بزرگان آزاده است که شعور
تاریخ را به شعاع حضور ننگین کفر، متأثر می کند!
وچه خنده دار است ؛این حضورگریه دارمسلمان کافر ،بانام اسلام در برابر اسلام!
وقتی ازکربلا ورشادتهای بی امان بزرگان شیعه ،سخن به میان می آید درنگاه عوام،رشادت یعنی زوربازوی
ابوالفضل «ع»وبرق شمشیر حسین «ع»وحملات برق آسای قاسم «ع»و....
براستی این حق مطلب را ادا می کند؟! این نبرد،نبردی اعتقادی است نه رزمی واستراتژیکی؛ســرداران شیعه
به نوبت وارد میدان می شوند.یک نفر درمقابله با چندهزار نفر!این نه رزم است ،نه تاکتیک ونه استراتژیک...
وقتی به روایت راویان ،گوش فرا می دهی؛ابوالفضل«ع» را از پشت سر وپهلو زخم می زنند وحسین«ع» را
با تیر ونیزه از پای در می آورند؛خوب که دقت می کنی، حضور مستقیم نمی بینی!
حسین«ع» حمله می کند.به هر گروه که هجوم می برد با فرار آنها مواجه می شود.برق نگاهش برای هیچ کس
قابل تحمل نیست.این توان جسمی وشرایط فیزیکی او نیست که جمعیت کفار را فراری می دهد.اوهم انسان است.
خستگی وتشنگی اورا نیزدربر گرفته که دشمن به آن واقف است.
این دشمنان دون ازچه می گریزند؟ ازشرم پیامـبرشان،شرم ازامامی که پسرش را درمحاصره نامردمی شان
گرفته اند؟!
حسین«ع» آینه تمام نمای پیامبر است وابوالفضل«ع»یادآور رشادت ومردانگی علی بن ابی طالب؛ شاید به این
دلیل است که هیچ کس نمی خواهد قاتل حسین باشد،نمی خواهد مسئولیت سنگین جنگ با اورا به گردن بگیرد...
پس چرا کسی نیست که از این جماعت باطل بپرسد؛ چرا آمده اید؟ ! که شرمگین باشید؟! مگر رسم مردانگی
را ازپدرش نیاموخته اید؟چرا آموخته هایتان را به درستی بازپس نمی دهید؟ باننگ و نفرین روزگار چه خواهید
کرد؟یک عمر لعن را به چه قیمت می خرید؟
بسیار در شگفتم از«شمر» که در صفین دررکاب علی«ع» تا مرز شهادت پیش می رود ودر کربلا ،درمقابل
حسین«ع»تا مرزشقاوت می راند! خداوند تا چه حد اورا به حال خود واگذارده که حضورپیامبر راهنگام بریدن
سر پسرش حس نمی کند؟ مگر نشنیده بود که فرموده:« حسین از من است و من از حسین»شایــــد به این دلیل
است که خداوند می گوید: اگر تمام انسان های روی زمـین را ببخشم،قاتل حسین را هرگز نخواهم بخشید!
لینک مطلب: | http://h3nn.ir/News/11577.html |