مؤمنان پاستوریزه بی خطر / برای آنان که فرار، بهترین راه حل شان در زندگی است
«مؤمن پاستوریزه» از حادثه بی خبر است و آدم بی خبر، بی خطر است. با همه کنار می آید. با هیچ چیز مرزی ندارد. دایره بایدها و نبایدهایش ژله ای است، می لرزد، جابجا می شود. حتی اگر لازم باشد علیه حق، تبدیل به اپوزیسیون می شود.
|
مؤمن انقلابی خانه اش را بر دامنه آتشفشان بنا می کند. از خطر، حذر نمی کند. از واقعه نمی گریزد. به مسأله پشت نمی کند. او در متن حادثه است. حاشیه نمی گزیند و به محافظه کاری تن نمی دهد.
بعضی همیشه به «فرار» فکر می کنند. برایشان همیشه «فرار» بهترین راه حل زندگی است. آدم ها همه مختارند. اما بعضی تنها هنرشان اختیارِ فرار است. گریختن از موقعیت های بحرانی، مهم ترین توانایی آن هاست.
«مؤمن پاستوریزه» از حادثه بی خبر است و آدم بی خبر، بی خطر است. با همه کنار می آید. با هیچ چیز مرزی ندارد. دایره بایدها و نبایدهایش ژله ای است، می لرزد، جابجا می شود. حتی اگر لازم باشد علیه حق، تبدیل به اپوزیسیون می شود. او همیشه در حال گریختن است. گرچه فرار کردن چیز بدی نیست. اصلا خدای عزیز نیز فرمان فرار صادر کرده است و حتی توبیخ کرده است که چرا فرار نمی کنید:
«یا أَیُّها الَّذین آمَنوا ما لَکُم إِذا قیلَ لَکُمُ انفِروا فی سَبیلِ اللَّه اثَّاقَلتُم إِلَى الْأَرضِ أَرَضیتُم بِالْحَیاه الدُّنیا مِنَ الآخِرَه» (توبه – 38) ای مؤمنین! شما را چه می شود وقتی به شما گفته می شود در راه خدا با شتاب حرکت کنید، زمین گیر می شوید. آیا به جای زندگی آخرت، به زندگی دنیا رضایت داده اید؟
پس باید به سمت خدا گریخت. برای انجام دستور او شتاب کرد. سر از پا نشناخت. سر داد و جان داد.
مؤمن انقلابی محاسبه می کند، اما در بند محاسبه گرفتار نمی شود. تدبیر می کند، اما نمی ترسد. دشمن را می شناسد اما از مکر او بیمناک نمی شود. خود را نمی بازد. پشت نمی کند. سر در لاک فرو نمی کند. غر نمی زند. طفره نمی رود. کم نمی آورد. تسلیم نمی شود. ذلیل نمی شود.
هرجا که مؤمنان کم آوردند، کوتاه آمدند، بی تفاوت شدند، آن وقت بود که حق تنها ماند. امام شهید شد: علی (ع) در محراب کوفه، حسن (ع) با زهر جعده، حسین سر بر نیزه. کربلا برای همه است. کوفه تکرار می شود. تکلیف ماست که بفهمیم اهل فراریم یا ماندن. گاهی چراغ های خیمه را هم کم نور می کنند، تا اگر کسی خواست به عاشورا نرسد، سر به بیابان بگذارد؛ اما بداند که با رفتنش، حسین (ع) تنها می ماند.
انقلاب، مؤمنانی می خواهد که اهل خطر کردن باشند. فرار را حرام بدانند. شب و روز نداشته باشند. با آبرو و مال و جانشان به میدان انقلاب بشتابند. پیر که می شوند ترسو نشوند. مصلحت زمین گیرشان نکند. انگیزه هایشان ته نشین نشود. یاد دنیا نیفتند. که اگر اینچنین شد، انقلاب تنها می ماند و اگر انقلاب تنها ماند، خورشید، به نیزه می شود.
لینک مطلب: | http://h3nn.ir/News/22408.html |