مگر "آن مرد" نرفته بود؟!
«جنیان» معتدل و «بسمالله» احمدینژاد!
با اندک تأملی می توان اعتدالیون را در خوف از محمود احمدی نژاد محق دانست، چراکه علیرغم صحت اینکه «آن مرد رفته است»، اما می توان این جمله را اینگونه تکمیل نمود که: «آن مرد، "مردانه" رفته است» ...
|
«احمدینژادیها با "هما" میآیند؟» ؛ «حلقههای احمدینژادی در فیسبوک» ؛ «احمدینژادیها پشت چراغ قرمز» ؛ «آمادهسازی تیم 150 نفره احمدینژاد برای انتخابات مجلس» و ... ، تنها بخشی از تیترهای روزهای اخیر تیم های رسانه ای مشترک المنافع "اعتدالی- اصلاحاتی" است که از فرط بغض و کینه نسبت به دولت قبل، به سندرم شیزوفرنی "احمدینژاد" مبتلا شدهاند.
به گزارش شبکه خبری هزاره سوم خیبرآنلاین نوشت:ترس از آلترناتیوی به نام احمدی نژاد، در حالی روز به روز در ضمیر اعتدالیون بیم و امید تشدید می شود که پیش از این، محمدجواد ظریف – دشمن قابل احترام "هنری کسینجر"، مشاور ارشد امنیت ملی کاخ سفید – در صفحه فیسبوکش خطاب به دختر نانسی پلوسی (سیاستمدار آمریکایی) اطمینان خاطر داده بود که: «آن مرد [محمود احمدی نژاد] دیگر رفته است»!
حال، سوالی که در این بین خودنمایی می کند آن است که به واقع چه دلیلی برای این همه هراس حقوقدانان از نام «محمود» و نشان «احمدی نژاد» وجود دارد؟! مگر به زعم اعتدالیون، این دولتمردان سابق نبودند که اقتصاد را نابود کردند و فرهنگ را به قهقرا بردند و تحریم ها را کاغذپاره دانستند و هولوکاست را جعلی خواندند و کشور را منزوی ساختند و شرم را قورت دادند و حیا را قی کردند و کشور را کنفیکون نمودند؟! و مگر قدرت الله علیخانی (نماینده اصلاحطلب مجلس ششم و مشاور پارلمانی "حاج آقا خاطره") اخیراً نگفته است: «احمدینژاد به تاریخ پیوسته است و پایگاهی ندارد و هر کس بخواهد سرنوشتش را با او گره بزند، خود را بیچاره کرده است.»؟!
پس با این حساب دیگر چه جای نگرانی از جانب اَبر ترمیناتوری چون «احمدی نژاد» وجود خواهد داشت؟!
با اندک تأملی می توان اعتدالیون را در خوف از محمود احمدی نژاد محق دانست، چراکه علیرغم صحت اینکه «آن مرد رفته است»، اما می توان این جمله را اینگونه تکمیل نمود که: «آن مرد، "مردانه" رفته است»...
ایرانیان اگرچه در برخی مواقع "خوش استقبال و بد بدرقه" اند اما شاید تنها ملتی در جهان باشند که هرگز «مردانگی» را از یاد نمی برند. این احمدی نژاد بود که مرد و مردانه در برابر بورژوازی قیصری کارگزاران و بوروکراسی کسرایی اصلاح طلبان ایستاد و جمعی از جوانان تازه نفس و بی ادعا را جایگزین ایشان نمود.
او بود که از دوست و دشمن و اصولگرا و اصلاح طلب و راست و چپ و داخل و خارج، دشنام شنید اما سعه صدر به خرج داد و همگان را حلال نمود و چون حقوقدانان پرمدعا، منتقدانش را کم سواد و مواجب بگیر خطاب نکرد.
از همین روست که هادی صالحی اصفهانی، از تحلیلگران نزدیک به گروه بیم و امید، اینگونه لب به اعتراف می گشاید: «هنوز برای اینکه بدانیم پوپولیسم احمدینژاد از بین رفته، زود است.»
این جمله شاید در نگاه نخست ساده و طبیعی به نظر آید اما ناگفته پیداست که حتی برندگان خرداد 92 نیز بر محبوبیت کماکان احمدی نژاد در میان توده مردم اقرار دارند و محتاطانه در این باره اظهارنظر می کنند. احمدی نژاد، چه در تیر 84 و چه در خرداد 88، چنان ضرب شستی به ائتلاف فرتوتان سازندگی و رادیکالیست های دوم خردادی نشان داد که تا عمر دارند از یاد نخواهند برد.
کوتاه سخن آنکه در عین ملحوظ داشتن اشکالات و نقایص پرشمار محمود احمدی نژاد و پدر عروسش در سالهای پایانی دولت دهم، باید گفت که با توجه به دسته گل های خودخواسته ای مثل "انعقاد ژنوچای" و "توزیع سبد کالا" و "پیامک ها و مسافرت های 3 گانه عیدانه، رییس جمهور سابق به کابوس شب و روز اعتدالیون تبدیل شده است آنچنانکه «اجنه» از «بسم الله» در هراسند!
لینک مطلب: | http://h3nn.ir/News/4940.html |