شبکه خبری هزاره سوم
printlogo


کد خبر: 5705تاریخ: 1393/2/9 11:50
جامعه شناسی رای 97 درصدی مردم به توزیع عادلانه ثروت
درباره بیدار شدن «روح جمعی ملت ایران»
جامعه شناسی رای 97 درصدی مردم به توزیع عادلانه ثروت
طی هفته های گذشته تقریبا همه ظرفیت های سیاسی و فرهنگی متضاد و در حال ستیز با یکدیگر، با کنار گذاشتن اختلافات برای کمک به دولت و در حمایت از انصراف مردم به میدان آمدند. با نگاهی به سایر ظرفیت های سیاسی کشور روشن می شود که تنها رهبر معظم انقلاب اسلامی و دکتر محمود احمدی نژاد از دعوت به انصراف از یارانه خودداری کرده و سکوت ورزیده اند. این مساله نشان دهنده شناخت دقیق آیت الله خامنه ای از لایه های اجتماعی مردم و علایق آنان است. معنای این اتفاق نیز این است که دیدگاه های اقتصادی آیت الله خامنه ای به عنوان اصلی ترین حامی محمود احمدی نژاد در اجرای فاز اول هدفمندی یارانه ها از چه پایگاه اجتماعی عظیمی برخوردار است.

به گزارش شبکه خبری هزاره سوم محمد حسین حیدری در دولت بهار نوشت: 1- در یازدهمین روز ثبت نام از مردم برای دریافت یارانه نقدی، یکی از خبرگزاری ها اعلام کرد که به آمار ثبت نام کنندگان دست یافته است. خبرگزاری مهر از ثبت نام بیش از 22 میلیون سرپرست خانوار در سامانه رفاهی خبرداد و تعداد کل سرپرستان خانوار را 24 میلیون اعلام کرد. پس از انفجار این بمب خبری لحظاتی بعد سازمان هدفمندسازی یارانه ها سخنگویش را روانه میدان کرد. نرگس نجفی آمار منتشر شده را کذب خواند. این حداکثر راه حلی بود که در واکنش به این شوک بزرگ به ذهن مردان دولت روحانی می رسید. سپس سکوت 4 روزه دولت آغاز شد. سرانجام محمد باقر نوبخت به حیاط پاستور آمد. خبرنگاران تا آن روز هرگز نوبخت را تا این اندازه عبوس و خشمگین ندیده بودند. نوبخت، آن روزها که برای تهدید و ترساندن مردم از ثبت نام، ماموریت یافته بود احتمالا تصور می کرد چهره ای با جذبه است یا لااقل آرزو می کرد اینگونه باشد. طبیعتا او تصور می کرد هنگامی که به مردم می گوید «اگر ثبت نام کنید دیگر به شما وام نمی دهیم» یا «در صورت بالا بودن آمار ثبت نام کنندگان، شیب افزایش قیمت حامل های انرژِی تند خواهد شد» مردم او را جدی خواهند گرفت. و چه کسی می تواند حال معاون رئیس جمهور و سخنگوی دولتی را که 73 میلیون نفر جدی اش نمی گیرند، درک کند؟ نوبخت در سخنانش از زمین و زمان گفت، حتی از بند 350 اوین و اینکه «حق نداریم هیچ اقدام خلاف قانونی علیه زندانیان انجام دهیم» اما از مردم تشکر نکرد. و بدین ترتیب عصبانیت انباشته اش از مردم را به طریق دیپلماتیک تخلیه کرد. زبان اعتراض می تواند دیپلماتیک یا غیر دیپلماتیک باشد؛ همچنان که زبان تهدید و ارعاب.

2- از زمان اعلام رسمی آمار ثبت نام کنندگان تلاش برای تفسیر و معنا کردن ثبت نام 97 درصدی مردم آغاز شده است. دولتی ها هم هر چقدر در اعلام آمار تعلل کردند، در عوض برای تفسیر این خیزش عجول نشان دادند و البته بیش از پیش عیار خود را رو کردند. در این میان حداکثر چیزی که به ذهن محمد شریعتمداری، معاون اجرایی رئیس جمهور رسید این بود که تقصیر ها را بیاندازد گردن صداوسیما. او در گفت و گو با روزنامه آرمان اظهارکرد: «تلویزیون به گونه‌ای تبلیغ می‌کرد که مردم ثبت‌نام کنند ضمن اینکه دهک نهم و دهم جامعه در تبلیغ تلویزیون گم شده بودند و تلویزیون تلاش خود را برای ثبت‌نام مردم انجام داد. من دیروز بعد از ظهر در رادیو شنیدم که امروز روز آخر ثبت‌نام است از این رو مردم جا نمانند و ثبت‌نام کنند.» شریعتمداری در حد انتظار ظاهر شد، کسی هم از او انتظار درک و تحلیل دقیق این حادثه بزرگ را نداشت. هرچه باشد او معاون حسن روحانی است. همان کسی که گفته بود: «می دانید توافق ژنو یعنی چه؟ توافق ژنو یعنی زانو زدن شرق و غرب در برابر ایران.» اصولا این طور اظهارنظر کردن توسط اعضای کابینه تدبیر و امید مساله ای کاملا طبیعی است. غالب اعضای دولت یازدهم معتقدند واقعیت های عینی را می توان در روز روشن با یک جمله تغییر داد. اینکه صدا و سیما 12 روز در 18 شبکه به صورت دائم زیر نویس پخش می کند، در سریال هایش برای انصراف از یارانه تبلیغ می کند وهمه حیثیتش را برای کمک به دولت بکار می گیرد آنگونه که وزیر اقتصاد، وزیر کار و مشاوران رئیس جمهور در طول روزهای ثبت نام از همراهی این نهاد با دولت تقدیر می کنند، هیچکدام مهم نیست، مهم اعتماد به نفس معاون رئیس جمهور است که می پندارد با گفتن چند جمله به روزنامه آرمان واقعیت عینی تغییر می کند. تاکنون از دولت در تحلیل آمار ثبت نام کنندگان، هیچ خروجی به جز مواضع شریعتمداری مشاهده نشده است. وزیر اقتصاد ساکت است، ربیعی هم حرف نمی زند، از همه مهمتر اینکه هیچ خبری از رئیس دولت نیست.
 
اوضاع در خارج از دولت هم البته چنگی به دل نمی زند. هر چند به رسوایی تحلیل های اعدالیون نیست. غلامعلی حدادعادل در نشست جامعه اسلامی مهندسین گفته است: «آمار مربوط به انصراف دریافت یارانه‌ها آماری است که باید در ذهن ما سوال‌های جدی را ایجاد کند و شخصا از این نتیجه تعجب کردم و جای تفکر دارد. تجربه انصراف مردم از یارانه‌ها نشان داد که نمی‌شود اتفاقات را پیش‌بینی کنیم. رئیس‌جمهور، مراجع و ما در مجلس چقدر گفتیم که انصراف دهید. چند درصد شدند؟»

3- ثبت نام بیش از 97 درصد از مردم برای دریافت یارانه، خیزشی بزرگ و تصمیمی ملی است. تنها مورد مشابهی که مردم تا این اندازه در آن توافق داشته و برای تحقق آن به حرکت در آمده اند، رفراندوم جمهوری اسلامی است. باید بگوییم که روح جمعی ایرانیان بیدار شده است. این ادعا را تنها زمانی می توان مطرح کرد که «تک تک اجزاء یک ملت» در یک «زمان واحد» به «درک و تصمیمی واحد» برسند و برای تحقق آن به حرکت در آیند. و چه می شود که روح جمعی یک ملت 10 روز بی قرار می شود؟ محرک چه بود؟ و ایضا فرایند طراحی شده برای به حرکت در آوردنش؟ برخی ها در پاسخ به این پرسش در ادعایی که متضمن توهین به ملت است، تاکید کردند که ایرانیان به ضرب المثل «مفت باشد، کوفت باشد» علاقه و اعتقاد راسخ دارند. عده ای دیگر اما از شرایط سخت اقتصادی و نیازمندی مردم به دریافت یارانه ها سخن گفتند و این مساله را توجیه ثبت نام 97 درصدی مردم عنوان کردند. در پاسخ، از کسانی که نیاز مردم را عامل این خیزش می دانند، باید پرسید پس چرا 10 میلیون سرپرست خانوار که قطعا هیچ نیازی به مبلغ یارانه ها ندارند هم ثبت نام کردند؟ انگیره این 10 میلیون که عمدتا هم جزء رای دهندگان به رئیس دولت یازدهم هستند، چیست؟

در توضیح معنای ثبت نام 97 درصدی مردم می توان دوگزاره را مطرح کرد:
الف) ایرانیان معتقدند به اندازه ای که استحقاق آن را داشته اند بلکه حتی به اندازه ای که برای حاکمیت مقدور بوده است نیز از مواهب اقتصادی و مادی برخوردار نشده اند. در نظر مردم ایران یارانه 45 هزار تومانی نمادی از تلاش حاکمیت برای رساندن منافع به دست ملت بدون هیچ واسطه ای است. این مبلغ علاوه بر اینکه برای طبقات محروم کمکی حیاتی است، برای طبقات متوسط به بالا بیش از ارزش مادی از ارزش معنوی و نمادین برخوردار است. در حقیقت جمع کثیری از مردم با یارانه ها نسبتی از جنس «عاطفه» برقرار کرده اند تا «منفعت». به همین دلیل طبقات برخوردار نیز با وجود بی نیازی از مبلغ یارانه ها، حاضر به صرف نظر از آن نیستند. و در ضمن معتقدند که حاکمیت به اندازه کافی از امکانات لازم برای توسعه کشور برخوردار است و این حاکمیت است که باید بیشتر به مردم کمک کند، نه برعکس.

ب) ثبت نام 97 درصدی برای دریافت یارانه به معنای رای قاطع ملت به «توزیع عادلانه و بی واسطه ثروت» است. در شرایطی که اکثریت نزدیک به مطلق شخصیت های سیاسی، کارشناسان اقتصادی، رسانه ها و برخی از بزرگان با تحقیرآمیز ترین الفاظ ممکن از شیوه توزیع یارانه ها یاد کرده اند، این رای ملت بیش از پیش اهمیت می یابد. معنای این اتفاق این است که در نظر مردم «توزیع عادلانه و بی واسطه ثروت» به اندازه خود «جمهوری اسلامی ایران» (97=98) حائز اهمیت است. این مساله نشان می دهد که ورای دعواهای سطحی سیاسی و تحلیل های ایدئولوژی زده، دولت های نهم و دهم که دال مرکزی گفتمانشان را عدالت قرار داده بودند، به چه سطحی از موفقیت دست یافته اند. در حقیقت پس از طی 8 سال حاکمیت عدالتخواهان، ارزش «حاشیه ای» و «تزئینی» چون عدالت به یک «معرفت عمیق اجتماعی» تبدیل شده است.

4- مثلث «نهاد مرجعیت و روحانیت، نهاد دولت و صداوسیما به عنوان عصاره نهاد های فرهنگی - هنری حاکمیت» نتوانست مردم را به انصراف از دریافت یارانه متقاعد کند. آیت الله مکارم شیرازی، از مراجع محترم تقلید در این باره می گوید: «به ما می‌گویند که شما گفتید مردم اسم ننویسند و اسم نوشتند این در حالی است که از بقیه که اسم نوشتند، نیمی از آن‌ها نیازمند هستند و به حرف ما گوش دادند و اسم نوشتند و نیمی دیگر که بی نیاز بودند و اسم نوشتند، به حرف گوش ندادند و در اینجا برخی مغلطه می‌کنند که باید به آن دقت کرد.» برخی ها ثبت نام گسترده مردم را «نه» به مرجعیت تفسیر کرده اند که به نظر نمی رسد اظهارنظر دقیق و صحیحی باشد. با نگاهی به زندگی مردم روشن می شود که اتفاقا قاطبه مردم در حوزه احکام شرعی مقید به پیروی از مراجع تقلید هستند. با این وجود باید به این پرسش اندیشید که چرا شکافی به این بزرگی میان سطح پیروی مردم از توصیه زعمای دین در حوزه اجتماعیات (به طور مشخص دعوت به صرف نظر از دریافت یارانه)، با سطح پیروشان از آنان در حوزه فردیات (به طور مشخص احکام شرعی و عبادی) وجود دارد.

اما شرایط نهاد دولت و صداوسیما به عنوان عصاره نهاد های فرهنگی - هنری حاکمیت متفاوت است. حتی 10 میلیون سرپرست خانوار متمولی که متوان حدس زد غالب آن در 22 خرداد 88 به حسن روحانی رای داده اند نیز حاضر به اجابت درخواست رئیس دولت نبوده اند. «نه» 97 درصدی به سیاست های اقتصادی حسن روحانی در تاریخ نظام های سیاسی مردمسالار واقعه ای بی نظیر است. هیچ مورد مشابهی را نمی توان یافت که یک دولت برآمده از انتخابات دمکراتیک با چنین ناکامی بزرگی در یک رفراندوم روبرو شده باشد. و این در حالی است که سایت رفاهی به روی 3 تا 6 میلیون ایرانی مقیم خارج از کشور بسته شده بود.

اکنون عیار صداوسیما نیز بیش از پیش روشن شده است. درست است که سرعت اینترنت در ایران از کره شمالی و افغانستان هم کمتر است اما ساختار اجتماعی جامعه ایرانی بسیار پیشرفته و پیچیده است و شعور سیاسی ایرانیان در بالاترین تراز قرار دارد. پس باید دانست که دوره تبلیغات کمونیستی به سبک تلویزیون اتحاد جماهیر شوروی و دعوت مردم به مشارکت توده وار و گله ای مدت هاست که به پایان رسیده است.

5- طی هفته های گذشته تقریبا همه ظرفیت های سیاسی و فرهنگی متضاد و در حال ستیز با یکدیگر، با کنار گذاشتن اختلافات برای کمک به دولت و در حمایت از انصراف مردم به میدان آمدند. حتی فراکسیون اصولگرایان و اعضای جبهه پایداری به عنوان مخالفان رادیکال و عصبی دولت نیز برای دعوت مردم به انصراف بیانیه دادند. با این وجود بیش از 97 درصد مردم تصمیمی مخالف گرفتند. با نگاهی به سایر ظرفیت های سیاسی کشور روشن می شود که تنها رهبر معظم انقلاب اسلامی و دکتر محمود احمدی نژاد از دعوت به انصراف از یارانه خودداری کرده و سکوت ورزیده اند. این مساله نشان دهنده شناخت دقیق آیت الله خامنه ای از لایه های اجتماعی مردم و علایق آنان است. معنای این اتفاق این است که دیدگاه های اقتصادی آیت الله خامنه ای به عنوان اصلی ترین حامی محمود احمدی نژاد در اجرای فاز اول هدفمندی یارانه ها از چه پایگاه اجتماعی عظیمی برخوردار است. نباید از نظر دور داشت که رهبر معظم انقلاب با وجود حمایت های فراوان از اجرای فاز اول هدفمندی یارانه ها و سپس تقدیرهای فراوان از دولت وقت برای اجرای مناسب این قانون، تاکنون حتی یک کلمه درباره فاز دوم هدفمندی یارانه ها سخن نگفته اند.

6- رای 97 درصدی مردم به توزیع عادلانه و بی واسطه ثروت ملی را باید یک نقطه عطف نامید؛ نقطه عطفی که زمان را به پیش و پس از خود تبدیل می کند. این آغاز یک تحول اساسی است. اصولا روح جمعی ملت ها به این آسانی ها بیدار نمی شود و اگر بشود تا تحولی بنیادین را موجب نشود، آرام و قرار نمی گیرد. ملتی که تصمیمات و محاسبات اجزایش (ولو اینکه جنس محاسبات و چرتکه انداختن ها مادی و اقتصادی باشد) تا این اندازه به یکدیگر شبیه و بر هم منطبق است هرگز قابل استثمار و استعمار نیست.

در کنار این فرصت بزرگ، اما تهدید هایی قابل توجه نیز وجود دارد. دولت یازدهم از ابتدا با پایگاه اجتماعی ضعیف و عاریتی آغاز به کار کرد. همین مساله موجبات تشکیل امنیتی ترین کابینه تاریخ جمهوری اسلامی و بروز رفتارهای وابسته گرایانه دولت در قبال جریانات سیاسی داخلی و منابع خارجی قدرت را فراهم آورد. طبیعتا دولتی که در نهمین ماه فعالیتش با «نه» 97 درصدی مردم روبرو می شود، بیش از گذشته ناگزیر از تکیه به قدرت های خارجی و رعایت ملاحظات منابع داخلی قدرت است. تهدید استقلال و فراهم آمدن زمینه برای فساد و دلالی سیاسی و اقتصادی از جمله تبعات خطرناک این پدیده است. همچنین احتمال تشدید رفتارهای پلیسی در فضای سیاسی از سوی دولت وجود دارد. به نظر می رسد بی انگیزگی و سستی از جمله آثار روانی این حادثه بر هیات دولت باشد. طی روزهای اخیر شنیده شده که آیت الله هاشمی رفسنجانی از اتخاذ یک تصمیم و واکنش احساسی و شتاب زده توسط دولت جلوگیری کرده است. این اقدام هاشمی رفسنجانی از آنجایی که به نفع ثبات سیاسی کشور بوده است، اقدامی ارزشمند به حساب می آید. با این وجود هاشمی رفسنجانی بعنوان پدر معنوی دولت با مشاهده مخالفت 97 درصدی مردم، بعید است چون گذشته علاقه ای به تکرار روایت ثبت نامش در انتخابات داشته باشد.


لینک مطلب: http://h3nn.ir/News/5705.html

Page Generated in 0/0102 sec