«چرخنده» به کدامین سو؟!
«جو زدگی بیش از حد با نیت خالصانه» و بزرگنمایی یک رویداد گاهی اوقات وضعیت را به کلی متفاوت از آنچه که در نظر داشته ایم شکل می دهد .
|
به گزارش شبکه خبری هزاره سوم ه نقل از فارس، از اتفاقاتی که در ۱۰ روز اخیر باعث شکل گیری اظهارنظرهای گوناگون در شبکه های مجازی شده است، سخنان خانم « الهام چرخنده» بازیگر سینما وتلویزیون و نوع برخوردی است که از سوی دو نوع طرز تفکر موجود در جامعه رخ داد. لحظاتی پس از تحویل سال نو بود که چرخنده در شبکه چهارم سیما، عید نوروز و آغاز سال نو را به محضر رهبر معظم انقلاب تبریک گفت. این تبریک به خودی خود اگرچه کاملاً طبیعی، منطقی و پسندیده بود اما مورد حمله شدید و ناجوانمردانه گروهی از اپوزیسیون تندرو خارج از کشور قرار گرفت و همچون همیشه با فاصله ای کوتاه توسط برخی کاربران داخلی شبکه های مجازی دنبال شد.
شکل گیری این فضا، ماهیت کج اندیشان فرهنگی و حامیان آن را مشخص کرد. تفکری که با پوسته ای زیبا و جذاب و با شعارهای دلربای مبتنی برآزادی بیان باطن دیکتاتورگونه و خودخواهانه خود را پوشانده بود. تکاپوی افرادی که به زعم خود هنرمند بودن، سینمایی بودن و به طورکلی مشهور بودن را معادل داشتن رویه ای مخالف و در خوش بینانه ترین حالت بیطرفانه نسبت به شخصیت های انقلابی و سیاسی کشور می پندارند.کسانی که با ادعای روشنفکری و هنردوستی نتوانستند یک تبریک ساده نورزی خطاب به مقام رهبری را تحمل کنند و با چماق فرهنگی به تخریب شخصیت خانم چرخنده پرداختند. البته این موج خیلی زود در شبکه های مجازی هم فروکش کرد و چون جز کینه و بغض پشتوانه ای نداشت مورد توجه جدی کاربران قرار نگرفت.
چوب خوردن به جرم عاشقی
اما آنچه باردیگر به این موضوع رنگی دگر بخشید، برنامه تقدیر از الهام چرخنده در مراسم جشن فرهنگ وهنر انقلاب بود که در شب میلاد حضرت امیرالمومنین علی(ع) در دانشگاه تهران برگزار شد. چرخنده در این مراسم از حملات ناجوانمردانه ای گفت که پس از ماجرای تبریک سال نو از جانب شبکه های ماهواره ای صورت گرفت. فرایندی که حتی به حمله فیزیکی و شکستن شیشه خودرو او نیز منجر شد. بازیگر فیلم سینمایی «شب یلدا» در این زمینه گفت: «همان جا خطاب به حضرت علی (ع) گفتم یا علی(ع) حواس شما هست؟ من متوجه میشوم که غربت شیعه چقدر سخت بوده است. در همان زمان تنها یک جمله (واعتصموا بحبل الله جمیعا) به ذهنم آمد و احساس کردم بچه مسلمانان و عاشقان مولا هستند و مرا تنها نمیگذارند. همان روز به لباس سنتی ایران ملبس شدم که به انگلیسی روی آن نوشته بودم همه جانم فدای امیرالمومنین، رهبرم، خاکم، تمام مسلمین. در نتیجه حال آن هایی که از من بد بود، بدتر شد. الآن که اینجا ایستادم کمرم درد میکند چون دیشب دوباره به جرم عاشقی مرا با چوب زدند».
چرخنده همچنین عنوان کرد که از جانب برخی از اهالی سینما به او رسانده اند که سینمای ایران دیگر جای او نیست. در پایان نیز جمله ای را به رسم هدیه فرهنگی خطاب به حضار بیان کرد: «تولد آقا امیرالمومنین را به حضرت آقا، رهبر عظیم الشأن کشورمان تبریک می گویم و به ایشان می گویم ان شاالله سایه شما مستدام باشد و روز پدر هم برشما مبارک.»
سخنان کوتاه الهام چرخنده که برای تأثیرپذیری هرچه بیشتر با بیانی هنری و با استفاده متناوب از لحن احساسی و حماسی بیان می شد با تشویق حضار همراه شده و پس از آن تعدادی از چهرهای سینمایی نظیر جمال شورجه، فرج الله سلحشور و جهانگیر الماسی از وی تقدیر به عمل آوردند.
شروع دوباره حملات مجازی
این مراسم بهانه جدیدی برای حمله مخالفان به چرخنده در شبکه های اجتماعی مجازی شد. گروهی همچنان با فحاشی و به اشتراک گذاشتن تصاویری از او که چندان با معیارهای ارزشی مخاطبان و همراهانش در جلسه تقدیر همخوانی نداشت، وی را با القابی نظیر«ریاکار»، «فرصت طلب»، «چاپلوس» و… نواختند. عده ای نیز با طرفداری پرشور از مواضعش، حرکت او را اقدامی شجاعانه و دشمن شکن معرفی کردند. مخالفان، حضور او به عنوان مجری و تهیه کننده در شبکه های ماهواره ای را عموماً با بیانی دور از ادب به رخ کشیدند و موافقان، با واژگانی حماسی همچون شیرزن متعهد، مدافع ارکان انقلاب، کننده درخیبر رسانه های بیگانه!، فدایی ولایت، ژاندارک ایران و…. چهره ای دیگر از الهام چرخنده خلق کردند.
اگرچه ماهیت و هدف جریانات فرهنگی مخالف با نظام تا حد زیادی مشخص است اما ورای این اظهار نظرها آنچه مطمع نظر قرار دارد لزوم هوشیاری هرچه بیشتر فعالان فرهنگی و رسانه ای برای نیفتادن در دام «جوزدگی بیش از حد و اغراق در دفاع و تحسین» است. دفاع از چرخنده و مواضع او حق مسلمی که ایشان و هر شخصیت هنری و فرهنگی برای ابراز ارادت به مسئولان عالی رتبه نظام دارند کاملاً قابل احترام و غیر قابل انکار است، اما بزرگنمایی بیش از حد و تاکید بر این امر که دست هایی مافیایی و پنهان درتلاش اند تا او را از چرخه سینمای ایران حذف کنند قابل تامل و بررسی است.
هول حلیم و افتادن در دیگ جوان نابغه
اواسط دی ماه سال ۱۳۷۶ بود که رسانه های کشور خبر از ظهور یک پدیده جوان در حوزه پزشکی و در تخصص حساس جراحی مغز و اعصاب دادند. «ابوالفضل بیات» جوانی خراسانی و حدوداً ۲۲ ساله بود که با وجود سن کم توانسته بود مدارج علمی را به سرعت پیموده و با داشتن مدارک علمی و پژوهشی خود را به عنوان جراحی متبحر و زبردست معرفی کند. جراحی که در حوزه ادبیات و فلسفه نیز مطالعات عمیق و معلوماتی قابل توجه داشت. با اعلام این خبر سیل عکس و مصاحبه و تحلیل و تحسین از جانب رسانه های مختلف آن دوره به راه افتاد. استاندار وقت خراسان و نهادهای فرهنگی و دانشگاهی و حتی مقامات مذهبی این استان دیدارهای متعددی با او داشته، تقدیر و تحبیبش کردند. تمام این جلسات با پوشش رسانه های محلی استان و در برخی موارد از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران پوشش داده شد.
اما هنوز دو سه روزی از این ماجرا نگذشته بود که اخبار عصرگاهی رادیو خراسان اعلام کرد که با تحقیقات انجام گرفته از سوی نهادهای مسئول مشخص شد که ادعاهای این به اصطلاح نابغه ملی به هیچ عنوان صحت ندارد. او نه تنها تخصصی در پزشکی نداشته بلکه تحصیلات دبیرستان راهم به سختی به پایان برده! گفته شد که نامبرده از اختلالات شدید شخصیتی و روحی رنج می برد و با جعل مدارک و گواهینامه های تحصیلی و پژوهشی و با تکیه بر هوش و قدرت بیان و اقناعی توانسته بود مسئولان و افکار عمومی را بازی دهد.
چنین رویدادهایی پیش از این نیز سابقه داشته و پس از این نیز اتفاق خواهد افتاد، اما آنچه مطمع نظر است نوعی «جوزدگی» میان اصحاب رسانه و برخی متولیان فرهنگی و سیاسی وقت است که البته نیتی جز معرفی یکی از افتخارات کشور و ارائه الگویی موفق از جوان مسلمان ایرانی نداشتند اما خود اسیر فریب جوانی خیالپرداز و جاه طلب شدند. اینان بیش وپیش از آنکه به بررسی سوابق این مدعی تازه از ره رسیده باشند، مجذوب محتوای صحبتهای دلنشین او شدند که از عشق و علاقه اش به میهن، شهدا وجانبازان،حضرت امام(ره)، رهبر انقلاب و جانبازان و ایثارگران می گفت و این که قصد دارد تمام تخصص و مهارتش را به صورت رایگان در مسیر سلامتی جانبازان جنگ بگذارد! سخنانی که باعث شد حتی مقدمات سفر بیات به تهران و سخنرانی در یک سمینار پزشکی هم فراهم شود که خوشبختانه با آشکار شدن ماهیت دروغین نابغه قلابی از بروز یک آبروریزی پردامنه جلوگیری شد.
هوشیاری و صبوری
امروز و پس از هفده سال با مرور این رویداد به ظاهر خنده دار اما قابل تأمل، می توان گفت« تعجیل و اغراق مخلصانه» بود که به شکل گیری این گاف بزرگ رسانه ای واجتماعی انجامید. نیک می دانم که قیاس نابغه قلابی با خانم چرخنده قیاسی مع الفارق بوده و به هیچ روی هدف نویسنده نیست. هدف از بیان این ماجرا پرهیز از همان جوزدگی بیش از حد با نیت خالصانه است که گاهی فضا را به کلی متفاوت از انچه که در نظر داشته ایم می سازد.
با نگاهی کلی تر این سئوال پیش می آید که آیا این شور و اشتیاق رسانه ای برای دفاع تمام قد از افراد وجریاناتی که پیشینه پررنگی ندارند، تکرار تجربه های شتاب زده و نه چندان مفید قبلی رادر پی نخواهد داشت؟ آیا هزینه کردن عبارت و مفاهیم ارزشی و وزین در یک مصداق خاص، ماهیت این مفاهیم را دچار خدشه نخواهد کرد؟ ضمن احترام به دست اندرکاران دلسوز فرهنگ و هنر بهتر آن است که جریان تقدیرها و تحسین ها را همین جا متوقف کرد تا جلو برخی سوء برداشت ها و نتایج معکوسی که از برجسته سازی غیرطبیعی جایگاه این چهره هنری کشورمان رخ می دهد گرفته شود. چراکه نگارنده بر این باور است که مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران مستحکم تر و شأن و جایگاه مقام ولایت بسیار والاتر از آن است که تقویت آن صرفاً به مواضع این چنینی(از هر دوطرف) وابسته باشد.
لینک مطلب: | http://h3nn.ir/News/6919.html |