شناسه خبر: 11435 | منتشر شده در مورخ: 1393/11/20 | ساعت: 11:47 | گروه: فرهنگ و هنر |
یادداشت منتقد سینما درباره جشنواره فیلم فجر؛
ضیافت تازهنفسها |
به گزارش شبکه خبری هزاره سوم به نقل از ارتباطات و اطلاع رسانی سی و سومین جشنواره فیلم فجر، رضا کاظمی در یادداشت خود آورده است: به عنوان یک منتقد فیلم، تجربهی حضور در پردیس کیان برای من که در طول سال فیلمها را در سینماهای نقاط دیگری از تهران میبینم بسیار مغتنم است. در وهله نخست، امکانات این پردیس و کیفیت عالی صدا و تصویرش برایم بسیار جالب بود. مدیریت سینما فضای دلپذیری را برای تماشای فیلم فراهم کرده و دسترسی مکانی سینما هم بسیار آسان است و گمان میکنم مردم بخشهای دیگر تهران هم اگر از کیفیت این پردیس باخبر باشند گاهی برای دیدن فیلمها به این پردیس خواهند آمد.
تجربهام در این دوره از جشنواره حاکی از این است که به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و طیف مخاطبان، سانسهای اول معمولاً تماشاگر چندانی نداشتند اما سانسهای دوم و سوم با استقبال خوبی روبهرو میشدند. درست است که میزان استقبال در این پردیس نسبت به بعضی از سینماهای مردمی جشنواره، کمتر بوده اما نباید از یاد برد که پردیس کیان نسبتاً نوپاست و وظیفهی مهم فرهنگسازی را در این مقطع زمانی و این محدودهی شهری بر عهده دارد. گمانم این است که بذری که امروز کاشته میشود در سالهای آینده به بار خواهد نشست و شمار علاقهمندان سینما و فرهنگِ این منطقه در آیندهای نزدیک بسیار بیش از امروز خواهد بود.
از نکات مثبت گفتم، بگذارید یک درددل هم داشته باشم. سینمادوستان در پردیس کیان مانند همهی تماشاگران سینماهای مردمی بهحق انتظار داشتند که با سینماگران دیدار و گفتوگو داشته باشند و شور و حال جشنواره را به شکلی مضاعف تجربه کنند اما به هر دلیلی، عوامل فیلمها در اغلب سانسها این امکان را از تماشاگران محجوب این سینما دریغ کردند. البته مواردی هم بود که سازندگان فیلمها با حضورشان به جلسات معرفی فیلمها رونق و گرمی بخشیدند. فارغ از حضور یا عدم حضور عوامل، بنده در جایگاه یک منتقد، بی کم و کاست به وظیفهی خودم در باب معرفی فیلمها و کارگردانها عمل کردم تا تجربهی تماشای فیلم در جشنواره را دستکم اندکی برای تماشاگران دلپذیرتر کنم؛ تا تفاوت فیلم دیدن در جشنواره را با ایام عادی سال احساس کنند.
خوشبختانه در پایان هر سانس و فاصلهی میان نمایش فیلمها گروهی از تماشاگران نظر بنده را به عنوان منتقد جویا میشدند و گپ و گفتی صمیمانه میانمان شکل میگرفت و من هم در حد بضاعتم تلاش میکردم برداشتم از فیلمها را با این تماشاگران فهیم سهیم شوم. درک بالای این تماشاگران (که اغلب جوان بودند) از سینما و جدیت و پی گیریشان در دنبال کردن سینمای ایران برایم بسیار جالب و فراتر از انتظار بود. گاهی نظرات این عزیزان برای خود من هم آموزنده بود.
برای جبران کاستی ناشی از عدم حضور عوامل، در اغلب سانسها تلاش کردم برنامههای جزئی اما خارج از چارچوب معمول وظایفه محوله را در دستور کار قرار دهم تا شاید اندکی جبران مافات شود؛ از جمله اختصاص بخشی از وقت به پرسش و پاسخ با تماشاگران دربارهی فیلمهای روزهای پیشتر یا مرور و جمعبندی نقد فیلمها برای به دست دادن تصویری کلی از کمیت و کیفیت جشنواره و البته برگزاری مسابقه دربارهی معلومات سینمایی تماشاگران و اهدای جایزهی فرهنگی ناقابل به برندگان. ویژگی نقد و مرور فیلمها (که امری جدا از معرفی آنهاست) این بود که نقد در روزهای پس از نمایش فیلم صورت میگرفت تا نظر منتقد هیچ اثر مثبت یا منفی بر آراء مردمی نداشته باشد به بیان دیگر، رأیگیری مردمی پیشتر انجام شده بود و کار از کار گذشته بود.
و اما خود جشنواره: از لحاظ کیفی ارزیابیام از فیلمهای این دوره از جشنواره مثبت است اما اگر بخواهم قضاوتی واقعبینانه داشته باشم باید دو مقولهی اجرا (کارگردانی، فیلمبرداری، تدوین، بازیگری و...) و فیلمنامه را از یکدیگر تفکیک کنم. سینمای ایران در زمینهی اجرا دستاوردهای بسیار خوبی داشته است. کارگردانها بهخصوص جوانها تسلط چشمگیری را بر ابزار کارشان نشان میدهند و کیفیت اجرای فیلمها دستکمی از بخش عمدة سینمای روز جهان ندارد. اما به روال همهی این سالها کاستی اساسی سینمای ایران در مقولهی فیلمنامه است. با اینکه چند فیلمنامهی کمنقص و نسبتاً کامل در این دوره داشتهایم اما در بیشتر فیلمها توجه اصلی فیلمسازان به جذابیت ایدهی مرکزی قصه بوده و اغلب از پرداخت دقیق و درست شخصیتها و جزئیات قصه غافل ماندهاند البته اگر قصهای به معنای واقعی در کار بوده باشد.
در مجموع، چشمانداز جشنواره با حضور قابلتوجه فیلمسازان جوان و باانگیزه و فیلمهای خوشساخت آنها برای من مثبت است هرچند برای رفع معضل فیلمنامه، خود فیلمسازان باید همتی کنند و دست از خودبسندگی بردارند و سراغی از فیلمنامهنویسهای حرفهای و کارکشته بگیرند. گمان میکنم دورانی پربار در انتظار سینمای ایران است. آینده بیتردید از آنِ تازهنفسهاست. ایدون باد.