وقتی احساس میکنیم متغیری حساس و تاثیرگذار است نباید خیلی بی پروا از آن حرف بزنیم صحبتی که آقای نوبخت تقریبا ده روز پیش گفته بود ما فعلا تصمیمی روی بنزین نداریم که این هم برای بازار بد بود وزیر اقتصاد چیز دیگری را میگوید و بعد رییس سازمان و مدیریت حرف دیگری میزند. معاون اول رییس جمهوری نظر دیگری میدهد یعنی مصداق بدتر از وضع موجود همین صحبتهای چندگانه مدیریان ارشد است .
به گزارش شبکه خبری هزاره سوم، در ابتدای دوره ریاست جمهوری یازدهم،رییس جمهور در گزارش صد روزه از مردم خواست تا برای توسعه اقتصادی کشور و کمک به دولت دراین امر سرمایههای خود را به طرف بورس سوق دهند همین موضوع باعث شد تا جمعیت زیادی به طرف بورس که سالهای باثباتی را پشت سر گذاشته بود بروند اما مدتی باعث با تعویض ریاست بورس از سوی دولت موج بی ثباتی در این عرصه حساس اقتصادی شکل گرفت موجی که در روزهای اخیر به طور جدی نوسات غیرقابل انتظاری را رقم زد؛ در همین رابطه خبرنگار پایگاه 598 با دکتر سعید صمدی مدیرگروه اقتصادی دانشگاه اصفهان و مدیر سابق بورس منطقه اصفهان گفتوگویی داشته است تا که علل این اتفاق را بیشتر جویا شویم.
همان طور که میدانید نوسان در بورس امر طبیعی است و افت و خیزهای زیادی در آن همیشه وجود دارد اما نکته قابل تامل این است که طی دوسال اخیر در کشورما عمدتا شاهد افت سهام در بورس هستیم یعنی به نوعی بیشتر حرکتی یک طرفه است پیشبینی و چشمانداز شما از شرایط موجود در بورس کشور چیست؟
اصولا پیشبینی کار بسیار دشواری است به خصوص اگر مقطع زمانی زیادی هم باشد کارمشکل تر است؛ متاسفانه بورس اینقدر دارای ابهام و عدم شفافیت است و به طور کلی فضای غیر اقتصادی دارد که حتی برای یک هفته آینده آن هم نمیتوان پیشبینی کرد که چگونه خواهد بود، لذا بهتر است به جای پیش بینی بگوییم پیشگویی زیرا مستندات همه کم است و باید براساس مستندات نظر علمی داد اما قبل ازاین که وارد مقوله پیشبینی یا پیشگویی بشویم لازم است با توجه به شرایط کنونی تحلیلی داشته باشیم که چرا بورس کشورما این شرایط را دارد و ابهام در آن زیاد است.
در فضای سرمایهگذاری نیاز اساسی به شفاف سازی و اطلاع رسانی است تا سرمایهگذار با طیبخاطر فعالیت داشته باشد اما برعکس در بورس کشور ما عدم شفافیت و مشخص نبودن تکلیف کار بسیار زیاد است در حالیکه حدود 20 تا 40 درصد بورس ما به صنعت نفت و پتروشیمی ما برمیگردد نرخ سهام مشخص نیست. وزیر اقتصاد یک حرفی میزند، مدیران شرکتهای بروس حرف دیگری میزنند خوب اینها باعث میشود تا سرمایهگذاری اعتماد نداشته نباشد که این خود بدترین آفت در فضای بازار اقتصادی و بورس است؛ یعنی عدم شفافیت و تصمیم گیریهای غیرمنطقی و همچنین شنیدن مکرر اخبار متفاوت از کانالهای متفاومت برای سهامدار خیلی خوب نیست .
چرا وقتی به بیانیه لوزان رسیدیم و بحث توافقات هستهای به میان آمد به شدت روی بورس ما اثر گذاشت یعنی ما بدون مذاکرات نباید چرخه اقتصادی بورسمان بچرخد و اینقدر تحت تاثیر قرار دارد؟
متاسفانه این مسئلهای است که باعث شده بورس ما تحت تاثیر قرار بگیرد و این بیش از آن چیزی است که بورس ما ظرفیت دارد، لذا در این حد نباید باشد و بورس را وابسته کنیم البته تفکر شرکتهای بورسی را به راحتی نمیتوان عوض کرد از سویی دولت به عنوان متصدی اصلی اقتصادی نباید همه تخممرغها را در یک سبد بگذارد که خطرات و ریسک بالایی به دنبال داشته باشد شاید نگاه بیش از اندازه خوشبینانه به مسئله باعث این امر شده است تا چنین اقدامی داشته باشند درهرحال ما از سال 83 درگیر مذاکرات بودهایم اما تاثیر آن روی سهام و بورس کم بود ولی این روزها خیلی بیشتر شده است شما اگر 14 یا 15 فروروین امسال را رصد کنید میبینید که شاخص بورس حدود 25 درصد افزایش داشت که اصلا این خبر خوبی نبود زیرا هیچ اتفاق خاصی نیفتاده بود و حبابی بالا رفت.
ولی این افت بالای بورس باعث نگرانی خیلی از سهامداران و کارگزاران بورس و سهامداران شده است.
بله دقیقا زیرا شرایط کنونی بیش از حد انتظار در بازار است از طرفی متغیر لوزان روی بورس اثر زیادی گذاشته است. درست است بورس باید افت و خیز داشته باشد اما اینکه اقتصاد را کاملا وابسته به توافقات هستهای بکنیم مطلوب نظر نیست و باید این ارتباط و وابستگی را کاهش داد تا اعتماد سرمایهگذار جلب شود؛ متاسفانه تصمیمهای لحظهای هم کم بیاثر نبوده است مثلا همین قیمت بنزین ظرف دوسه روز اعلام میشود که تک نرخی شده است خیلی از شرکتهای ما به این متغیر نفت و فراورده های نفتی و بنزینی واکنش نشان میدهند؛ وقتی احساس میکنیم متغیری حساس و تاثیرگذار است نباید خیلی بی پروا از آن حرف بزنیم صحبتی که نوبخت تقریبا ده روز پیش گفته بود ما فعلا تصمیمی روی بنزین نداریم که این هم برای بازار بد بود وزیر اقتصاد چیز دیگری را میگوید و بعد رییس سازمان و مدیریت حرف دیگری میزند. معاون اول رییس جمهوری نظر دیگری میدهد یعنی مصداق بدتر از وضع موجود همین صحبتهای چندگانه مدیریان ارشد است که هرکدام یک حرفی میزنند این یک اصل است وقتی صحبتی از چند کانال صحبت میشود بازار آشفته میگردد و شایعات داغ میشود.
یعنی اینقدر ارائه اطلاعات مشکل است که نمیتوان صریح و شفاف برای مردم گفت تا احساس نگرانی نداشته باشند؟
این همان مشکلی است که فضای بورس را متاثر کرده است هرکدام یک حرفی میزنند که همه اینها به تدریج باعث عدم اطمینان سرمایهگذاران میشود اگر میخواهیم اقتصاد و بازاری پررونق داشته باشیم نیاز به ثبات و ساحل امن است تا اعتماد بالا برود ولی اگر مدام به بازار شوک وارد شود همین اوضاع را داریم، که به جای نوسان عمدتا شاهد حرکت یک طرف یعنی افت بورس هستیم. به نظر من اصل مهم اعتمادسازی است اگر از دست برود بهراحتی و با سرعت برنمیگردد. یک اصطلاحی فعالان مالی دارند و آن هم است که اگر در زمینی ده کبوتر نشسته بودند و با دست آنها را ترساندیم و رفتند دوباره برنمیگردند باید به فضا مطمئن شوند و این هم نیاز به زمان دارد. چیزی که درحال حاضر در فضای بورس ایجاد شده این است که اگر اعتماد را از مردم بگیری خیلی سخت است تا دوباره اعتمادسازی عمومی در این حوزه اقتصادی داشته باشیم.
دولت مدعی است که از بورس حمایت میکنیم ولی عملا به نوعی بانکها رقیب بازار بورس شدهاند و با قدرت فعالیت اقتصادی دارند شما به عنوان کارشناس اقتصادی که مدتها متصدی بورس هم بودهاید این تناقض در حرف و عمل را چگونه تعبیر میکنید آیا همین باعث ضربه زدن به بورس نیست؟
بله. وزیراقتصاد یکسال پیش گفته بود بانکها نباید بههیچ عنوان وارد بحث سهامداری و سرمایهگذاری بشوند و آنچه دارند بفروشند و شرکت داری کنند خلاف قانون است، اما چند روز پیش جلسه میگذارند و از بانکها میخواهند تا بیایند و از فضای اقتصادی حمایت کنند این تناقض خوب نیست از طرفی برخی بانکها بدون توجه به صحبت وزیر همچنان فعالانه کار میکنند این ضد و نقیضها باعث سلب اعتماد در بازار میشود اگر بخواهیم آنالیزی داشته باشیم همین عدم اعتماد باعث میشود تا سهامداران هم رفتار روزمره و تودهای به نوعی رمهوار داشته باشند و این دو علت و معلول هم هستند کاهش اعتماد رفتار تودهای ایجاد میکند و رفتار تودهای هم منجر میشود سهمی بیدلیل بالا و پایین برود و این سیکل بیمار است که هردو را تقویت میکند.
در این میان عمدتا سهامداران خرد و بدون پشتوانه آسیب میبینند و نگران هستند زیرا آنها که از رانتهای دولتی استفاده میکنند ازاین فضا به نفع خود بهره میبرند نظر شما چیست؟
درست است و این تنها یک عزم جدی و بنیادین میخواهد تا فضا بدون تبعیض و نگرانی برای همه باز باشد و سرمایهدار با آرامش خاطر فعالیت کند از طرفی خود مسئولان دولتی باید در ابتدا به توافق و تفاهمی برسند بعد از آن بیایند و یک مطلب را رسانهای کنند نه اینکه هر بار یکی از آنها حرفی بزند. مثلا نرخ سود بانکی و برخورد با موسسات غیرمجاز از جمله مسائلی است که تاکنون چندین بار از چند کانال از آن صحبت شده است وقتی نرخ دو درصد شد برخی بانکها زیر بار نرفتند و قبول نکردند اینجا نیاز به تحکم قانونی است تا همه بانکها تابع باشند به نظر من عکس العمل قوی می خواهد که متاسفانه دئولت خیلی ضعیف عمل میکند و در حوره اقتصاد به خوبی وارد نشده است همین باعث نگرانی سرمایهدارن ضعیف و خرد شده زیرا اعتمادی در بازار نیست چرا باید مسئول بانک مرکزی در برنامه تلویزیونی بیاد و بگوید من موسسات مجاز را اعلام میکنم شما دنبال موسسات غیرمجاز بروید ایا این حرف منطقی و درست است. نمیدانند برای رفع مشکلات چه برنامهای داشته باشند حرفهای دوگانه و چندگانه در فضای اقتصادی اصلا خوب نیست .
رییس جمهور در گزارش صد روزه خود از مردم خواست تا وارد فعالیتهای بورس و سهام بشوند که به دنبال آن خیلیها برای حمایت، سرمایهگذاری کردند و فعال شدند اما عملا بعد از گذشت دو سال دولت زیر پای آنها را خالی کرد و به حال خود رها نمود آیا این مسئله خود باعث سلب اعتماد مردم در فعالیتهای اقتصادی نشده است؟
بله متاسفانه حرفهای بدون پشتوانه همین عواقب را هم به دنبال دارد وقتی رییس جمهور بالاترین مسئول دولتی این را گفت و نتایج اش چنین شد مردم به دولت او کارت زرد میدهند زیرا مردم آگاه هستند و تعارف ندارند میگویند رییس جمهور تشویق کرد و گفت ما هم وارد شدیم و خریدیم حالا ضرر کردیم. به اعتقاد من باید صحبتها را حساب شده و هماهنگ تر بگویند حداقل تیم اقتصادی دولت که چهار تا پنج نفر هم نیستند زمانی که به اجماع نظر رسیدند و موضعشان یکی شد حرفی را بزنند بهتر است قبل ازآن دور هم جمع بشوند صورت جلسه کنند و بعد براساس آن برای مردم صحبت کنند و تصمیم گیری داشته باشند مردم سیگنالهای اشتباه را میگیرند و حواسشان جمع است و این را تعبیر میکنند که خودشان هم نمیدانند در فضای اقتصادی چه کار میکنند و همین یعنی ریزش اعتماد و اطمینان که در فضای اقتصادی مطلوب نیست.
علت سقوط بورس در تاریخ 22/10/92 چه بود که باعث شد شاخص بورس به یکباره از حدود 90هزار واحد به 60 تا 62هزار واحد افت کند؟
استارت این افت را نمایندگان مجلس زدند؛ یعنی گفتند نرخ خوراک پتروشیمی از حدود 2سنت و 3سنت باید برسد به 15سنت که این نقطه شروع بود؛ البته بازار اقتصادی هم آمادگی آن را داشت تا این ریزش شدید را بپذیرد، زیرا تا قبل از آن قیمتها حبابی بالا رفته بودند و بازار منتظر و آبستن یک خبر تازه بود مجلس به ناشیانهترین شکل ممکن وارد عمل شد که بهنظر من به اسم مجلس هم تمام گردید ولی باز هم اگر این اتفاق نمی افتاد شاید خبر دیگری آن را باعث می شد زیرا اقتصاد بیمار هر آن منتظر خبری است تا تخت تاثیر قرار بگیرد.
رییس جدید بورس اعلام کرد که از اوایل خرداد قرار است دامنه نوسان تغییر کند و حجم مبنا را کم کرد تا سریع به تعادل برسد به نظر شما این تصمیم آنی در آشفته بازاراقتصادی به نفع سهامداران است یا به ضرر آنها و اینکه چنین مسکنهایی میتواند اقتصاد بیمار ما را التیام بدهد؟
دربلند مدت به نفع بازار است ولی به قدری بازار بورس مشکلات عدیدهای دارد که این مسکنهای ضربالاجلی هم خیلی کمک نمیکنند به اعتقاد بنده بیشتر ازاین که به سازمان بورس تمرکز داشته باشیم میبایست سازوکار اقتصادی را اصلاح و درمان کنیم بعد از آن بورس خودش راهش را پیدا میکند همه اینها تاثیرات موقتی است تا وقتی امنیت واعتماد خاطرنباشد باید فضا ومحیط سرمایهگذاری سالم مثبت و درست بشود. هر خبری وهر اتفاقی از دید سهامدار حرکت خوبی است ولی وقتی محیط و بستر سرمایهداری متزلزل است وامنیت خاطری ندارد بهترین کارها هم که بشود احساس میکنم تاثیراتش در حد مانور یکی دو روزه است. شرکتهای بورس جلسات مختلفی میگذارند و تصمیمهای زیادی میگیرند اما در عمل جواب نمیدهد ما باید یک قدم بالاتر برویم و محیط سرمایهگذاری را امن کنیم البته حرکتها مدیریت جدید بورس فی نفسه خوب است دامنه نوسان را آزادتر کرد و حجم مبنا را زیاد نمود حتی جابجایی نیروها خوب بوده ولی مشکل جای دیگری است که باید برطرف شود. نیازبه شفافیت و اطلاعرسانی داریم بهخصوص برطرف کردن تبعیض و رانتخواری در بورس باید لحاظ شود. بورس همیشه تصویر شرایط موجود درجامعه است من به عنوان کسی که ناظر بازار اقتصادی هستم معتقدم باید ابتدای امر به این مسائل توجه کرد.
عملکرد رییس قبلی بورس را با رییس جدید چطور ارزیابی میکنید اغلب کارگزاران بورس از وضعیت جدید گلایه دارند به نظر شما آیا ریاست جدید بورس توانسته برمشکلات فائق بشود؟
منصفانه نیست این دو را در مقام مقایسه قرار بدهیم زیرا هنوز زود است. مدیریت قبلی هشت سال بر سرکار بود و امتحان خود را پس داد درحالی که مدیر فعلی هنوز چند ماهی بیشتر نیست و باید یکی دوسال بگذرد و بعد بیاییم عملکردشان را با هم مقایسه کنیم. تا الان سعی کرده به بدنه بورس مسکنهایی وارد کند تا شرایط آن را بهبود ببخشد ولی مهمتر ازهمه شفاف سازی و اعتمادسازی در بورس است مدیری موفق است که بتواند این دو اصل مهم را در بازار اقتصادی نهادینه کند و سرمایهگذار بااطمینان فعالیت داشته باشد. چیزی که اهمیت دارد این است که مسئولان ما همواره در شفاف نشان دادن شرایط با احتیاط عمل میکنند و همه واقعیات را به مردم نمیگویند این خیلی خطرناک است رابطه اعتماد بین مردم و دولت از بین رفته و روزبه روز هم در حال از دست رفتن است اگر مشکلی وجود دارد باید صادقانه و در قابل یک حرف نه با چندین تریبون متفاوت، بیایند و برای مردم بگویند تا مردم به آنها اعتماد کنند .
نقش رسانهها را دراین میان چگونه ارزیابی میکنید؟
رسانهها به عنوان چشم و گوش تیزبین جامعه باید وضعیت موجود را رصد کنند و از مسئولان مطالبه داشته باشند آنها نباید اجازه بدهند هرج ومرج اطلاعاتی و بازار شایعات داغ شود زیرا به ضرر اقتصاد کشوراست، بلکه باید با جدیت از مسئولان بابت حرفهایی که زدهاند جواب بخواهند برای مثال اینکه امروز نوبخت حرفی را زده بعد وزیر اقتصاد حرف دیگری را میزند و فلان مسئول هم چیز دیگری را میگوید درست نیست این به عهده رسانهها است که قضایا را دنبال کنند تا وقتی حرفی که زده میشود بدانند باید پاسخگویش هم باید باشند. در دولت قبلی احمدینژاد متوجه شده بود که باید در فضای اقتصادی تنها یک نفر حرف بزند آن هم خود حسینی وزیر اقتصاد ولی در این دولت هر کسی میآید و حرفی میزند و همین تناقضات و چندگانگی صحبتها بیشتر باعث نگرانی و بدی شرایط اقتصادی میشود لذا رسانهها هستند که هوشیارانه از مسئولان مطالبه کنند و دنبال خرفهایی که میزنند باشند.