فیلم نگار از «نامههایی از یک اسب» رونمایی میکند؛ نامههایی که به زبان اسبی! خطاب به آدمیان سرکش و توسن نگاشته شده است
محمدحسن شاهنگی: «نگار» فیلمی برآمده از رویکرد تنوعطلب ذهن کارگردان خود در حوزه ژانر است. رامبد جوان را چه در سینما و چه در تلویزیون عموماً با آثار طنز و کمدی میشناسیم اما «نگار» در این پیشینه ذهنی ما از این کارگردان جایی ندارد.
کسانی که به دیدن این فیلم به سینما میروند به اعتبار برنامه خندوانه آماده تماشای فیلمی از رامبد جوان میشوند؛ غافل از اینکه خود را مهیای خندوانهای البته از نوع خونیناش میکنند! و نه تنها خندهای بر لبشان نمینشیند که اخم و ترس بر صورت آنها حین دیدن فیلم جا خوش میکند.
«نگار» فیلمی عاشقانه است که در ژانر نوآر ساخته شده است. در این فیلم درعینحال که از «گردهافشانیهای گلخانهای» صحبت به میان میآید، از تاریکیهای جادههای خلوت، مکانهای مرموز و ترسناک نیز بهعنوان لوکیشنهای اصلی فراوان استفاده شده است.
کاراکتر پدر خانواده در این فیلم (فرامرز با بازی علیرضا شجاع نوری) شخصیتی عاشقپیشه، جسور و البته بیکله است که در دل حوادث فرو میرود.کاراکتر دختر خانواده(نگار با بازی نگار جواهریان) شخصیتی است متوهم، یاغی و ساختارشکن که گانگستربازیهای او در خلال فیلم غوغا میکند؛ او از روی سقف ماشین میپرد، فنون رزمی را در مبارزه با مردان به کار میبرد و البته بر آنها چیره میشود، گوشه لبش سیگاری میکارد و با پکهای عمیقش به زندگی کمسطح پیش روی خود مینگرد.
«نگار» 4 سال خواستگار عاشق پیشهاش را بلاتکلیف میگذارد اما وقتی متوجه میشود عاشق او (پیمان) همچنان دل به عشق او دارد، دلباخته او میشود غافل از اینکه عاشق در این قصه عاشقانه، موجودی متظاهر و ریاکار است و در انتها نیز به معشوق خیانت میکند.
در این فیلم شخصیت اصلی «نگار» هفتتیرکشی عاشقکش است! او در مقام قهرمان فیلم مجبور است تک و تنها همه مسائل و گرفتاریهای خود و خانوادهاش را حلوفصل کند.
30 اسب ترکمن شخصیتهای فرعی و در سایه فیلم نگار هستند که معامله شخصیتهای اصلی روی آنها قصه فیلم را به پیش میبرد؛ معاملهای که آلوده به مسائل مختلفی میشود و اسرار معاملهگران خطاکار را در معرض افشا قرار میدهد. «نگار» حکایتکننده دعوای یک عده آدم وحشی بر سر تصاحب یک چک هفت میلیاردی است؛ آدمهایی که همدیگر را میدرند و در باور آنها مفهومی بهنام عشق و انسانیت مفهومی غریب و دور از ذهن است.
دنیای بیرحم پولزده، دنیایی است که سازندگان «نگار» سعی در نقد و به چالش کشاندن آن دارند. فیلم در این مسیر در برخی فرازها الکن است اما در برخی فرازها به موفقیت نسبی دست مییابد. فیلم نگار از «نامههایی از یک اسب» رونمایی میکند؛ نامههایی که به زبان اسبی! خطاب به آدمیان سرکش و توسن نگاشته شده است؛ آدمهایی که توحش وجودشان را تسخیر کرده است و طبیعت اهلی را پریشان کردهاند. این نامهها در قالب یک کتاب در دست «نگار» یک به یک در جریان فیلم خوانده میشوند و در حقیقت مانیفستی هستند که رفتارهای خاص «نگار» را در فراز و فرودهای فیلم توجیه کرده و سمت و سو میدهند.مظلومترین شخصیت فیلم نگار، اسبی بهنام رعناست که قربانی خصومتهای شخصی آدمهای وحشی میشود و جانش در مخاطره قرار میگیرد.
رعنا در میان کشمکش مروت و ناجوانمردی بدمنها و گودمنهای فیلم قربانی میشود و شاید یکی از پیامهای زیر پوستی فیلم همین باشد که خشک و تر در میدان جدال و درگیری با هم میسوزند.