یک کارشناس مشاوره گفت:اگر دولت می خواهد هزینه زندان های خودش را کم کند باید هزینه آموزش و پرورش را افزایش دهد و در این میان نگاه جدی به بهداشت روان معلمان و دانش آموزان داشته باشد.
هر سال همزمان با روزجهانی بهداشت روان(10 اکتبر) شاهد هفته سلامت روان در کشور هستیم و براین اساس وزارت آموزشوپرورش از 18 الی 24 مهرماه. امسال را هفته سلامت روان اعلام کرد.
سالهاست که هفته سلامت روان به آرامی و بدون داشتن برنامهای خاص در آموزشوپرورش برگزار میشود و شاید ترجیح مسئولان این است که راجع به وضعیت سلامت روان دانشآموزان و معلمان صحبت چندانی نشود.
طبق تحقیقی که در شهر مشهد صورت گرفته است، توجه بیشتر به فضای روانی مدارس و ایجاد محیطی سالم و ایمن توسط اولیای مدرسه نیاز است و این مسئله میتواند هشداری برای مسئولان آموزش و پرورش، معلمان و والدین باشد تا توجه بیشتری به وضعیت سلامت روان و رشد هیجانی و اجتماعی کودکان داشته باشند.
در رابطه با وضعیت سلامت روان دانشآموزان و معلمان، میزان توجه به این مقوله در مدارس کشور و مولفههای موثر در بهداشت روان دانشآموزان با عباس فرجی کارشناس مشاوره به گفتوگو پرداختیم.
عباس فرجی در رابطه با وضعیت سلامت روان به تسنیم گفت: ابتدا دوست دارم تعریفی از سلامت روانی داشته باشم و بعد از آن وارد موضوعات دیگر این حوزه شوم، معتقدم مادامی که تعریفی نداشته باشیم نمیتوانیم در مسیر درستی حرکت کنیم چرا که گستره سلامت روانی میتواند وسیع باشد.از دیدگاه روانشناسی، سلامت روان میتواند شامل توانایی فرد برای لذت بردن از زندگی و ایجاد تعادل بین فعالیتهای زندگی و تلاش برای دستیابی به انعطاف پذیری روحی باشد.
وی افزود:طبق نظر سازمان بهداشت جهانی (WHO)، سلامت روانی شامل "آرامش ذهنی، خودمختاری، شایستگی،استقلال فکری و احساسی" یک فرد است. سازمان بهداشت جهانی همچنین می گوید آرامش فکری در تحقق توانایی های فرد، مقابله با تنش های طبیعی زندگی، کار مولد و کمک به جامعه نقش مهمی دارد .
این را نیز اضافه کرده است که تفاوت های فرهنگی را باید در این تعریف لحاظ کرد گرچه این ملاحظه تاثیر زیادی بر کلیت تعریفی که ارائه شده نمی گذارد.
این کارشناس مشاوره درآموزش و پرورش گفت:با این تعریف می توان وارد بحث شد و تبین کرد که چرا سلامت روانی اهمیت دارد و چرا جوامع از جمله ایران این موضوع را باید جدی بگیرند.
فرجی ادامه داد: در واقع وقتی اختلالی در سلامت روانی یک جامعه بوجود می آید می تواند آسیب های جبران ناپذیری در حوزه های مختلف بوجود بیاورد مثلا همانطور که در تعریفی که پیشتر ارائه کردم اگر یک جامعه از سلامت روانی مناسبی برخوردار نباشد نمی تواند در حوزه کاری مولد باشد یا نمی تواند نقش های اجتماعی خود را به خوبی ایفا کند اینجاست که متوجه میشویم سلامت روان می تواند با اقتصاد یا فرهنگ یک کشور رابطه تنگاتنگی داشته باشد.
وی افزود: با این اوصاف اگر به آماری که جسته و گریخته از مجاری رسمی و غیر رسمی کشور به گوش می رسد نگاهی بیندازیم باید بگویم وضعیت روانی جامعه حال و روز خوشی ندارد.طبق گفته معاون دفتر سلامت روان، وزارت بهداشت آمار کل اختلالات روانپزشکی بر اساس پیمایش ملی سال 90 حدود 23.6 درصد است. آمار افسردگی نیز به صورت اختصاصی حدود 12.6 درصد و اختلالات اضطرابی نیز 14.5 درصد است.گرچه این آمار برای سال 90 است و در حال حاضر من به آمار جدیدتری بر نخورده ام اما اگر همین آمار را هم مرجع قرار دهیم متوجه می شویم که وضعیت روانی کشور باید در دستور جدی مسئولین قرار بگیرد.
این کارشناس مشاوره در آموزش و پرورش تصریح کرد: این آمار بسیار واضح به ما می گوید از هر چهار نفر یک نفر دچار اختلالات روانپزشکی هستند و نیاز به درمانگر یا روانپزشک دارند به تعبیری در هر خانواده یک نفر احتمالا از وضعیت روانی سالمی برخوردار نیست.
وی مطرح کرد: در صدر اختلالات روانپزشکی کشور همانطور که ملاحظه می کنید افسردگی و اختلالات اضطرابی قرار دارند که به نوعی بیشترین مراجعات به روانشناسان, مشاوران و روانپزشکان را شامل می شوند.
فرجی گفت: البته این آمار با آمارهای جهانی فاصله چندانی ندارد این را باید اضافه کنم بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی (WHO) افسردگی چهارمین بیماری کل دنیا محسوب میشود که تا سال 2020 این بیماری رتبه دوم را کسب خواهد کرد همین سازمان اضافه می کند که بیش از 40 درصد از کشورهای دنیا هیچ سیاست بهداشتی و روانی ندارند و بیش از 30درصد از کشورهای دنیا حتی برنامه ای هم برای این موضوع در نظر نگرفته اند.
این کارشناس مشاوره در آموزش و پرورش ادامه داد: اگر این آمار را کنار آمارهای کشور قرار دهیم می توانیم تا حدی امیدوار باشیم ولی این امیدواری در سایه مدیریت مناسب می تواند بار این مسئله را کمتر کند.به هر حال می دانیم حوزه بهداشت جزء حوزه هایی است که در دستور هر دولتی قرار می گیرد و البته بودجه سنگینی را نیز به خود اختصاص می دهد اما هم در ایران و هم در سایر کشورها از این بودجه کمترین سهم به حوزه سلامت روان می رسد که در این زمینه باید تجدید نظر کرد.
وی بیان کرد:به عنوان مثال در حال حاضر، بیش از 33 درصد از کشورها، کمتر از 1 درصد از کل بودجه بهداشتی خود را به سلامت روان اختصاص می دهند در همین زمینه این را اضافه کنم که طیف وسیعی از داروهایی که برای درمان بیماری هایی همچون اسکیزوفرنی،افسردگی و وسواس به کار می رود تحت پوشش بیمه ها قرار نمی گیرد در بیش از نیمی از کشورهای جهان یک روانپزشک برای یکصد هزار نفر باید خدمات بدهد.
وی بیان کرد: ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و این نشان می دهد که ما نیز در این حوزه کم توجهی داشته ایم مثلا بنا به گفته رییس سازمان نظام روانشناسی کشور بودجه سلامت روان از کل بودجه وزارت بهداشت کمتر از 3 درصد است و این مبلغ اصلا نمی تواند جوابگوی نیاز مشکلات روانی کشور باشد.
فرجی خاطرنشان کرد: در خصوص داروهای روانپزشکی هم مشکلات بیمه ای شرایط روحی بیماران را تشدید می کند همین طور هزینه های مشاوره ای که هیچ یک از بیمه ها حاضر به پرداخت آن نیستند و بخش زیادی از افرادی که با مشکلات روحی و روانی دست و پنجه نرم می کنند از پس هزینه های مشاوره ای بر نمی آیند و ای بسا با اندک جلسات مشاوره جلوی پیشروی مشکلات روحی و روانی جامعه گرفته شود.
این کارشناس مشاوره در آموزش و پرورش افزود: به نظر باید از یک جای کار شروع کرد دولت باید تصمیم جدی در خصوص بهداشت روانی جامعه بگیرید اینکه هر ساله ما بیاییم و یک هفته را به عنوان هفته بهداشت روانی در نظر بگیریم و یک سری کارهای نمایشی انجام دهیم چاره کار نیست.مدارس و مراکز آموزشی را باید درگیر کرد از حداکثر توان مشاوران مدارس در این خصوص باید استفاده کرد تا بتوان از بار سنگین بهداشت روانی که در سالهای آینده سنگین تر خواهد شد کاست.
فرجی خاطرنشان کرد: متاسفانه از این ظرفیت های حداقلی هم استفاده نمی شود مثلا می توانم به صورت مصداقی مثال بزنم ما نیروهایی در آموزش و پرورش داریم که همگی در رشته روان شناسی و مشاوره یا رشته های مرتبط تحصیلات دانشگاهی داشته اند که آنها را باید در امر آموزش و بهداشت روانی سامان دهی کنیم ولی در عمل اتفاقی که می افتد این است که بخش اعظم این نیروها در زمینه هدایت تحصیلی انجام وظیفه می کنند و جالب تر این که اداره کل شهر تهران نیز براین موضوع تاکید می کند و می گوید که در احکام این نیروها مشاوره تحصیلی درج شده است و آنها نباید مداخله ای در امر روانی دانش آموزان داشته باشند.
وی گفت: از نظر من این موارد همگی هزینه محسوب میشود هزینه ای که جامعه در قبال سوء تدبیر پرداخت می کند به عنوان مثال هزینه نگهداری یک زندانی بنا به گفته مسئولین برای هر سال 45 تا 50 میلیون تومان است در حالی که بنا به گفته آقای فانی وزیر پیشین آموزش و پرورش هزینه سالانه هر دانش آموز 2 میلیون تومان بوده است.
فرجی ادامه داد: این آمار گویا نشان می دهد, روشی که در کشور اتخاذ شده است نمی تواند از پس بحران روانی که به شدت در حال رشد است برآید.ما در حوزه سلامت روان آموزش و پرورش بسیار کم کار بوده ایم این کم کاری بخش های مختلفی از جمله آموزش معلمان,خانواده و دانش آموز را شامل میشود.
وی تصریح کرد: مراکز مشاوره مناطق آموزش و پرورش باید فعال تر عمل کنند و همین طور مشاوران مدارس را باید از بند و بست های غیر ضروری رها کنند تا آنها بتوانند بهتر به این حوزه بپردازند.امری که متاسفانه به درستی اتفاق نمی افتد و حتی گاهی شاهدیم که اندک مراکز مشاوره ای که زیر نظر آموزش و پرورش هستند به بهانه های بیهوده تعطیل یا غیر فعال میشود.
این کارشناس مشاوره در آموزش و پرورش بیان کرد:در هر حال معتقدم اگر دولت می خواهد هزینه زندان های خودش را کم کند بایست هزینه آموزش و پرورش را افزایش دهد و در این میان نگاه جدی به آموزش بهداشت روان معلمان و دانش آموزان داشته باشد.