شناسه خبر: 245 | منتشر شده در مورخ: 1392/11/2 | ساعت: 16:17 | گروه: صفحه نخست |
یادداشت کیهان
این مردم همان مردمند |
در حالی که به بهانه انتخابات اخیر ریاست جمهوری، عدهای از مسئولان دولتی از کنار گذاشتن همه تجارب تلخ سیاسی با کشورهایی که سال ها در حق مردم ما ظلم و ستم روا داشته اند سخن می گویند و در حالی که به بهانه تعامل با جهان عده ای حتی حاضرند از برخی مبانی و اصول خدشه ناپذیر انقلاب هم کوتاه بیایند! و بالاخره در حالی که به گفته رئیس جمهور هنرمند ارزشی و غیرارزشی نداریم و همه و هر چه هست خوب مطلق است، عده ای از مقامات دولتی- که به دشمنان این مردم از گل نازک تر نمی گویند- مردم را مورد توهین قرار داده و به جای وحدت آفرینی در داخل، سعی در ایجاد شکاف و انشقاق در صفوف مردم دارند! به مجلس می تازند و هر صدای منتقد و دلسوزی را با برچسب افراطی و خشونت طلب پاسخ می دهند و با حربه عدم درک پیام رأی مردم آنها را می نوازند!
این تعارض و دوگانگی از کجا ناشی می شود و چه ثمری در پی خواهد داشت؟! بالاخره مردم از دید این افراد چه هستند و در عمل برای آنها چه ارزشی قائلند؟ رأی و اندیشه مردم تا چه زمانی محترم و پسندیده است؟ تا آن هنگام که جناح سیاسی شما را پشتیبانی و انتخاب کند یا نه! مردم فارغ از این که شما یا دیگری را برگزینند، محترمند؟ سخنان مشاور ارشد رئیس جمهور پرده از بسیاری از حقایق برداشته و پاسخ روشنی به این دست پرسش ها می دهد منطق این افراد، دقیقا همان منطقی است که چند سال قبل رئیس جمهور آمریکا مطرح کرده بود و می گفت «هر که با ما نیست بر ماست»!
وقتی 49/5 درصد از مردم کشور به صراحت و بدون هیچ ابهام و ایهامی توسط نزدیک ترین فرد به رئیس جمهور مورد توهین قرار می گیرند و به بی قانونی و طرفداری از خشونت متهم می شوند، چه منطقی جز آنچه گفته شد را می توان برای آن تصور کرد؟! در این نگاه مردم وسیله اند تا جناح خاص سیاسی به قدرت برسد. پس اگر این وسیله! به وظیفه ای که جناح خاص برای آن تعریف کرده است عمل نکرد مستحق هر نوع توهین و تحقیر است!
فراموش نکنیم این سخن- و موارد مشابه که در مدت اخیر زیاد شنیده شده- از اردویی به گوش می رسد که پیش از این سال ها نظام را- و نه یک دولت خاص را- به تقسیم مردم به شهروند درجه یک و درجه دو متهم می کرد! سال ها از تبعیض های ناروا سخن می گفت و سال ها دم از مردم سالاری می زد و خود را یگانه گروه معتقد و متکی به مردم می دانست و حتی برای این کار به اردوکشی خیابانی و به کارگیری اراذل و اوباش به جای مردم و آتش زدن سطل زباله ها دست زد!
اکنون همان ها هر که را که به تفکر و نامزد خاصی رأی نداده بی قانون می دانند حتی اگر این «هر که» نیمی از مردم کشورمان باشند! به واقع اگر در گذشته چنین سخنی توسط یک مقام رده چندم دولتی گفته می شد، رسانه های زنجیره ای شما چه گلویی چاک می کردند و چه فریاد وا مردمی سر می دادند!؟ و امروز چه شده که قبیله گرایی سیاسی، آنها را از عمل و حتی تظاهر به پایبندی به شعارهای پیشین بازداشته است؟ آیا در عقیده تان راجع به مردم تجدید نظر کرده اید یا نه براساس مستنداتی واقعا نیمی از مردم را ضد قانون می دانید؟!
واقعیت این است که هیچ اتفاق تازه ای نیفتاده است! این سخن هم حرف نویی نیست و این اردوگاه از این گونه سخنان فراوان دارد! در دوره اصلاحات همین افراد مردم را با وقاحت و بی پروایی «لشکر قابلمه به دست» معرفی کردند و در توهینی آشکار مدعی شدند که اگر «مرگ موش» هم توزیع بشود مردم در صف می ایستند! آنها که تا دیروز برای حفظ شأن مجلس- که البته والا و بالاست و باید حفظ شود- به دروغ اشک تمساح می ریختند و فریاد می زدند و گلایه می کردند که دولت نسبت به مجلس بی مهری می کند و مجلس را در رأس نمی داند امروز، عصاره فضائل ملت در نظرشان آنقدر بی ارزش و بی مقدار است که سودای تغییر قانون و امکان انحلال مجلس منتخب مردم توسط رئیس جمهور را دارند!
آنها که دیروز عده ای از نمایندگان مردم را وکیل الدوله! می نامیدند و نماینده آزاد و مردمی را کسی می دانستند که دائم در حال درگیری و نزاع با دولت باشد، امروز از چند سؤال به حق نمایندگان و هشدار درباره چند تخلف آشکار و انحراف خطرناک آنها به تنگ آمده اند و برای نمایندگان خط و نشان می کشند و از حالا برای انتخابات آینده برنامه ریزی می کنند و نقشه می کشند تا مجلسی همسو با دولت- و به تعبیر دیروز خودشان وکیل الدوله- تشکیل دهند! اینها گوشه ای از اعتقاد و باور این جناح نسبت به مردم است که هنوز در ذهن و خاطر مردم باقی است و بالاترین سند دروغگویی مدعیان حمایت از مردم، فتنه 88 بود که رأی تاریخی و بی نظیر مردم را برنتافتند و به خوش رقصی برای آمریکا و اسرائیل پرداختند و امروز هم بی شرمانه و با رأی همان مردم به رئیس جمهور محترم، رنگ عوض کرده و در پوستینی جدید خود را حامی رئیس جمهور جا زده و دوباره بر مناصب دست پیدا کرده و به جای قدرشناسی از ولی نعمت های خود، توهین به آنها را پیشه خود کرده اند!
همین تفکر بود که تا دیروز حضور مردم در سفرهای استانی را علامت گرسنگی مردم می دانست و آن را به «رقص دلفین ها» برای کسی که برایشان غذا می انداخت تشبیه می کرد و هر حرکتی که مردم در آن حضور داشتند و از ایمان و عشق مردم شور و نشاط می گرفت «پوپولیستی»، سازمان دهی شده و خالی از عقلانیت می دانست و حضور در جمع مردم را بی ثمر و عوامفریبی! همان ها که تا دیروز معتقد بودند به جای رفتن به این شهر و آن شهر، می توان در مرکز با نخبگان نشست و مسائل را حل کرد، امروز سفر استانی دولت را- که کاری خوب و پسندیده و ضروری است- از منظر دیگری تفسیر می کنند و همه حرف های دیروزشان را به طاق نسیان و فراموشی کوفته اند! امروز هر کاری خوب است و استقبال ها «خودجوش» و مردمی!
اما چه خوب است صاحبان این تفکر- که در اصل تفکری نیست جز موج سواری سیاسی- یک بار برای همیشه تکلیف خود را با واژه «مردم» روشن کنند و بگویند مردم تا کجا و تا چه اندازه برای آنها اهمیت دارند؟ آستانه تحمل رفتار مردم برای آنها تا کجاست چه وقت مردم ارزشمندند و چه وقت بی ارزش؟ از نظر آنها این مردم همان مردمی اند که امام راحل رأی آنها را میزان می دانستند یا نه رأیشان وقتی میزان است که آنها را بر مسند بنشاند!؟ اصلا نسبت شما با رئیس جمهوری که با رأی مردم انتخاب شده و خود را خدمتگزار مردم می داند چیست؟! شما در لوای کسی جمع شده اید که بالاترین توفیق خود را انتخاب توسط مردم و بالاترین فخرش را برآمدن از عهده امانت مردم می داند پس چگونه این همه تضاد در دیدگاه و مشرب شماست؟! یقیناً این همه دورویی و پنهان کردن نیات درونی و تظاهر به رفتار و عقیده ای دیگر از نگاه تیزبین مردم پنهان نمی ماند.