شناسه خبر: 42618 | منتشر شده در مورخ: 1396/11/20 | ساعت: 21:22 | گروه: فرهنگ و هنر |
به گزارش شبکه خبری هزاره سوم،جلیل شعبانی در پاسخ به این سوال که چه وجهی از فیلم باعث شد تا به همراه سازمان اوج روی این فیلم سرمایه گذاری کنند؛ گفت: به نظر میرسد که سازمان اوج علاوه بر فیلمهای جنگی روی فیلمهای اجتماعی و فلسفی هم سرمایه گذاری کند. بدیهیست که پیام این فیلم باعث شد تا روی آن سرمایه گذاری کنیم.
احمدرضا معتمدی گفت: اگر این تیم و همکاری نفس به نفس وجود نداشت و این فهم بالایی که اعضا از متن داشتند نبود؛ کار شکل نمیگرفت. من از همکاران عزیزم در تیم بازیگری تشکر دارم؛ به خصوص بازی ویژه خانم مریلا زارعی. فضای رسانهای در حال تصرف جهان واقعی است و فکر میکنم روزی برسد که دیگر اینجا فقط دوربین باشد و هیچ جهان واقعی نباشد. این چیزیست که در ایده ابتدایی این کار از ژان بودریار برداشت کردم . بازیهای پیچیدهای که بازیگران ما در سه وجه جنایی، طنز و عاشقانه داشتند؛ با توجه فوقالعاده بالا انجام شد. تشکر دارم از سرمایهگذارانی که اعتماد میکنند و در اندیشه ما دخالت نمیکنند.
احمدرضا معتمدی در ادامه گفت: راجع به واقعیت و خیال فیلمهای بسیاری ساخته شده است اما آنچه بودریار گفته؛ واقعیت و مجاز است.
مریلا زارعی در بخشی از این نشست گفت:: وقتی قصهای را میخوانم و تصمیم میگیرم در یک فیلم حضور پیدا کنم؛ چهار مشاور آن را مطالعه میکنند. یکی از آنها خواهرم است که منتقد خوبیست و خیلی باعث استمرار من در این کار شده است. بازی در این فیلم کاری بسیار پیچیده بود و فکر میکنم موفقیت ورای خطر کردن است. آقای معتمدی بیش از اینکه هنرمند باشد یک فیلسوف است. تمام جلسات فیلمبرداری برای من درس فلسفه بود. ایشان فلسفه تک تک پلانها را به ما میگفت و همه حرکات ما میلیمتری دربارهاش صحبت شده است. برای رسیدن به این نقش فشارهای روحی و ذهنی فراوانی وارد شده است و الان که روی پرده فیلم را میبینم خداراشکر میکنم که زحماتمان در فیلم اتفاق افتاده است. ما در سینما فضایی داریم که بهشدت به سمت واقع گرایی میرویم و طبعا وقتی چنین متنی به دستم میرسد، برایم جذاب میشود.
هانیه توسلی بازیگر فیلم در این نشست گفت: موضوع این فیلم چیزیست که ما امروز با آن مواجه هستیم. کاراکتر دختر هیچ اسمی نداشت و خیلی برایم جذاب بود. اندکی مرا یاد دورانی که برای بازیگر شدن تلاش میکردم؛ انداخت. این فیلم پشتصحنه فوقالعاده جذابی داشت.
نازنین مفخم درمورد تدوین این فیلم توضیح داد: ما در بخش اول فیلم برخلاف همیشه که دو پلان را به هم متصل می کردیم؛ سه پلان را به هم چسباندیم. این کار بسیار برای ما فوق العاده دشوار بود. در نتیجه روان بودن بخش اول برایمان فوق العاده سخت بود. یک سوم از فیلم سکانس پلان است که ما باید تلاش میکردیم ریتم متفاوتی با بقیه فیلم نداشته باشد. در تدوین دیالوگها ما روی شانه بازیگر جلو رفتیم. اگر هنرپیشههای این فیلم انقدر ماهر نبودند قطعا این کار به اینجا نمیرسید.
مهدی فخیمزاده گفت: من آخرین نفری بودم که به این گروه پیوستم. پانزده روز به پایان فیلمبرداری مانده بود با من صحبت شد. اولین چیزی که بعد از خواندن فیلمنامه توجهم را جلب کرد؛ این بود که با تمامی آثار امروز بسیار متفاوت است و درواقع شبیه فیلمنامههای متداول نیست. معتمدی قبل از اینکه درامنویس باشد؛ آدمیست که دغدغهاش فلسفه است. ما در تاتر از اشخاصی را داریم که دغدغهشان چیز دیگریست و تئاتر وسیله بیانشان است. من فکر میکنم آقای معتمدی دغدغهای فیلسوفانه دارد و سینما را وسیله قرار داده است تا به آن هدفش برسد. ما به ایشان اعتماد کردیم و مطابع آنچه میخواست پیش رفتیم.
پژمان جمشیدی ادامه داد: این فیلم پشت صحنهای فوقالعاده داشت. من فکر میکردم فقط در فیلمهای کمدی به آدم خوش میگذرد ولی به نظر میرسد در فیلمهای فلسفی هم میشود خوش گذراند.
کامبیز دیرباز هم در بخشی از این نشست گفت: خیلی لذتبخش است که آدم در جلسهای بنشیند که مدام از فیلمش تعریف شود. من مدتی بود که چنین تجربهای نداشتم. پاسخگو بودن آقای معتمدی و اینکه همیشه تحلیل داشتند به ما کمک میکرد که راکورد بازیمان را حفظ کنیم. علاوه بر آن بخشی از فیلم سکانس پلان بود که این مسئله هم به من کمک میکرد.
احمدرضا معتمدی گفت: ما تلاش کردیم تا این فیلم را در ژانر معمایی و عاشقانه بسازیم. در کنار حرفهایترین عوامل سینما، فکر میکنم ما امسال رقیب فیلمهای کمدی در فروش باشیم.