شناسه خبر: 4850 | منتشر شده در مورخ: 1393/1/22 | ساعت: 13:36 | گروه: فرهنگ و هنر |
سریالهای موفق تلویزیون در سال گذشته |
به گزارش شبکه خبری هزاره سوم البته در سالهای اخیر با حضور کارگردانهایی همچون: مهران مدیری، محمد حسین لطیفی و داوود میرباقری در شبکه نمایش خانگی، محصولاتی متفاوت در دسترس علاقهمندان به تماشای سریال فراهم شده است اما برای مخاطبی که دوست ندارد یا نمیتواند برای تماشای سریالهای تلویزیونی هزینه کند، تلویزیون بهترین و در دسترسترین وسیله برای تماشای چنین آثاری است.
به خصوص که در سالهای اخیر صدا و سیما برای مبارزه با ماهواره، اقدام به تولید حجم فراوانی از برنامههای نمایشی کرده که در اغلب ایام سال از چهار شبکه یک، دو ، سه و پنج هر شب پخش و از شبکههای دیگر تکرار میشود. سال 1392 در شرایطی به پایان رسیده که در این سال، حتی دست اندرکاران و بازیگران سریالهای تلویزیونی هم خطر ماهواره و لزوم مقابله با آن را گوشزد کردند و حتی برخی به صراحت از تماشای سریالهای ماهوارهای سخن گفتند.
نمونه مشخص این هنرمندان مرضیه برومند بود که در مراسم تقدیر از برنامههای نوروزی تلویزیون، به صراحت به رییس سازمان صدا و سیما گفت: ما باید این واقعیت را بپذیریم که کلا بینندهمان را از دست دادهایم و عدهای هستند که دیگر تلویزیون ایران ندارند اما این صداها زمانی به گوش مسئولان تلویزیون رسید که کفگیر مالی این سازمان عریض و طویل به ته دیگ خورده بود و حتی پروژههای در دست تولیدی همچون: معمای شاه، دولت مخفی، کیمیا، نون خامهای و... که برای سال آینده تولید میشوند با مشکلات عجیب و غریب مالی مواجه شدهاند. در طول یک سال سریالهای تلویزیونی مختلفی نمایش داده شد که تنها تعداد اندکی از آنها آثار موفق و قابل اعتنایی بودند.
آثاری همچون: بالهای خیس، بچههای نسبتا بد، زمانی برای عاشقی، سیگنالهای وارونه، اتاقی روی تپه، ماتادور، هفت سین، همه فرزندان من، خروس، نخستین انتخاب و... را میتوان جزو آثار ضعیف پخش شده در سال گذشته دستهبندی کرد. در مطلبی که میخوانید به چند سریال تلویزیونی که با اقبال بیشتری از سوی مخاطبان مواجه شد پرداخته شده است.
دو سال قبل شبکه سه سیما سریال مسیر انحرافی را برای ایام نوروز ساخت اما این سریال را در روزهای پس از عید پخش کرد و همین مساله سبب شد استقبال فراوانی از این اثر صورت گیرد. «پژمان» ساخته سروش صحت نیز با بهرهگیری از همین فرمول، هم به سریالی محبوب و تماشایی و هم به یکی از پدیدههای سریالسازی تلویزیون تبدیل شد. چرا که یک بازیکن فوتبال را طی مدتی کمتر از یک ماه به چهرهای محبوب و دوستداشتنی تبدیل کرد.
«پایتخت 2» سریال موفق نوروز 92
سال 1392 با پخش سه سریال تلویزیونی از سه شبکه مختلف آغاز شد. از میان این آثار تنها سریال پایتخت 2 و مجموعه عروسکی کلاهقرمزی موفق به جلب نظر مخاطبان شدند. پایتخت با شوخیها و نکات جذاب و تازه خود توانست مخاطبان فراوانی را در سری دوم خود همراه کند. آموزههای اخلاقی نیز از نکات جذابی بود که در این سریال مطرح و با پرداخت مناسب نمایشی مورد توجه مخاطبان واقع شد.
سریال پروانه، پدیده بهار 92
ساخت مجموعههایی با موضوع مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی، اتفاق تازهای در تلویزیون ایران نیست اما بخش عمدهای از سریالهای اینچنینی دیگر فراموش شدهاند و مخاطبان به سرعت نمیتوانند جزییات آنها را به خاطر بیاورند.
سریال پروانه ساخته جلیل سامان نیز با چنین نگاهی مقابل دوربین رفت. داستان این سریال به زندگی مبارزین علیه رژیم شاه در سالهای ?? و ?? میپرداخت و قرار بود برای ایام دهه فجر سال 1391 از شبکه سه نمایش داده شود اما کار در آن زمان به پخش نرسید و با نمایش آن در بهار سال 92 که معمولا از سریالهای مطرح و جذاب خالی است، با استقبال مواجه شد.
بخشهایی از این سریال به سازمان منافقین (مجاهدین سابق) و مبارزات آنها علیه رژیم پهلوی میپرداخت که به مرور دچار انحراف فکری میشوند. اشاره به ازدواجهای تشکیلاتی، نمایش اقدامات غیراخلاقی اعضا برای کسب اطلاعات و... در کنار یک داستان عاشقانه پرسوز و گداز، این سریال را به اثر محبوب اغلب تماشاگرانش تبدیل کرد؛ به ویژه آنکه انتخاب فضای پیش از انقلاب به واسطه حس نوستالژیک آن نیز فضای روایی داستان را تازه و جذاب کرده بود.
مادر «خانه سبز» در جبهه
سریال مادر ساخته بیژن بیرنگ نیز هرچند در زمان پخش خود از شبکه دو سیما، با اعتراضهای فراوانی درخصوص نحوه به تصویر کشیدن حضور زنان در جبهه مواجه شد اما اثری بود که نشان میداد سازندگانش با همه محدودیتها، برای خلق قصه خود زحمت کشیدهاند. این سریال تکرار حال و هوای سریال معروف و دوستداشتنی خانه سبز در جبهه جنگ بود. روایت یک راوی، حس و حال شاعرانه، شخصیتهای متفکر و... این سریال برای مخاطبان یادآور سریالهای موفق این کارگردان تلویزیونی بود. بیرنگ در سریال مادر جنگ را از دریچهای دیگر نشان داد که لطافتی خاص داشت.
قصه در جغرافیایی نامشخص رخ میداد که اشاره مستقیمی به بخش خاصی از جبهه گسترده جنگ ایران و عراق نداشت. اندکی هم طنز به فضای کلی کار اضافه شده بود و زنان حضوری پررنگ در قصه داشتند. قرارگاهی که بیرنگ در سریال خود به تصویر کشید حتی جنبهای نمادین هم داشت و میشد آن را نمونهای از یک موقعیت جغرافیایی در طول تاریخ دانست که در آن ایرانیها برای حفظ خاک خود در آن جنگیدهاند. سریال از لهجههای مختلفی بهره برده بود و برای بازسازی فضای سالهای دفاع مقدس، گاهی میان شخصیتها جوک نیز رد و بدل میشد.
«هوش سیاه» خلافکارهایی که باهوشتر از پلیس بودند
سریال هوش سیاه 2 نمونهای مثالزدنی و قابل قبول از یک اثر پلیسی موفق بود که مخاطبان زیادی را با خود همراه کرد. مخاطبان شبکه سه سیما در این سریال تلویزیونی با خلافکارهایی مواجه بودند که به ابزار و فناوری روز مجهز شده بودند. مساله خلافکارها دیگر مساله جابهجایی چند تن مواد مخدر یا یک قتل نبود بلکه آنها در فضای مجازی به دنبال طعمههای چرب و نرم خود بودند و حتی در داخل زندان نیز به اعمال مجرمانه خود ادامه میدادند و با سرهم کردن یک رایانه، حکم انتقال خود از زندان به بیرون را جعل میکردند و پس از خروج از زندان نیز انواع و اقسام جرایم را مرتکب میشدند و بورس را با خطر مواجه میکردند.
یکی از مهمترین امتیازهای سریال هوش سیاه 2 پخش هر شبی آن بود. مسالهای که سبب شد تا مخاطبان به صورت مداوم پیگیر اثر شوند و آن را تماشا کنند. این سریال از معدود آثاری بود که نمیشد به سادگی روند داستان را حدس زد.
مادرانه و دودکش سریالهای قابل اعتنای ماه رمضان
در سال گذشته همزمانی ماه مبارک رمضان با ایام تابستان امکان برنامهریزی مناسبی را برای مسوولان سیما فراهم کرد تا آثاری متناسب با این فصل و این ایام را عرضه کنند. شبکه سه با سریال «مادرانه» میهمان مخاطبان سیما بود. سریالی با قصهای اجتماعی و اندکی تلخ که با حضور «مهدی سلطانی» در نقش اصلی آن، فضایی فراهم شد تا کارگردانهای دیگر نیز با تواناییهای وی آشنا شده و پیشنهادهایی را برای بازی در سینما به وی ارائه کنند. «داریوش مهرجویی» یکی از این کارگردانها بود.
آنچه مخاطب در این سریال ملودرام مشاهده میکرد، پیشتر در سریالهای دیگر شبکه سه سیما نیز افتاق افتاده بود. اشاره به مشکلات نسل جوان با والدین خود، به تصویر کشیدن یک زندگی خانوادگی از هم پاشیده، اشاره به تاثیر لقمه حرام در زندگی و... برخی پیامهای اخلاقی فیلم بود که در قالب داستانی با چند وجه عاشقانه به تصویر کشیده شد.
دودکش ساخته محمد حسین لطیفی در ایام ماه مبارک رمضان، به عنوان موفقترین سریال شناخته شد. در سریال دودکش لطیفی نوعی کمدی را دستمایه کار خود قرار داده بود که پیشتر با سریال پایتخت پاسخ مناسبی از مخاطبان گرفته بود. این کمدی با اندکی اغراق نیز آمیخته شده بود که نمونه بارز آن در شخصیت هومن برق نورد دیده میشد. سریال با تکیه کلامهای خوب به سادگی توانست میان مخاطبان جا باز کند.
«مهرآباد» تلخکامی ممنوع
یک سریال خوب میتواند با یک زمان پخش نامناسب مورد بیتوجهی قرار گیرد! نمونه مثالزدنی این اتفاق، سریال مهرآباد ساخته فرید سجادی حسینی بود که در ادامه سریال «تهران پلاک یک» شبکه پنج سیما با هدف نمایش مشکلات زندگی در شهر تهران ساخته و در روزهای منتهی به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری نمایش داده شد اما با حداقلی از مخاطب مواجه شد.
یکی از امتیازهای مهم سریال انتخاب «زاویه دید مناسب» در روایت قصه بود. این زاویه دید مناسب، شخصیتی به نام «کیا مقدم» بود که پس از ?? سال دوری از ایران و شکست در زندگی شخصی، برای پیگیری برخی فعالیتهایش به ایران برمیگردد.
داستان با انتخاب شخصیتی در خارج از این جامعه و وارد کردن آن به چارچوب مناسبات اجتماعی جامعهای مانند تهران، این امکان را فراهم میکرد که از نگاه شخصی که با چنین مناسباتی آشنایی ندارد، وقایع این جامعه شهری مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. «بهرهگیری از زبان طنز در روایت اتفاقها و قصههای تلخ» نیز دیگر ویژگی مهم سریال مهرآباد بود.
«خنده بازار» تکرار موفقیتهای طنز آیتمی
«طنز آیتمی» در سالهای گذشته جزو برنامههای ثابت و مورد علاقه تلویزیون بود و نمونههای مختلفی از آن در شبکه سه سیما ساخته شد. بعدها این برنامهها با اندکی تغییر ماهیت، به طنزهای سریالی و 90 شبی تبدیل شد که کارگردانهایی مانند «مهران مدیری» در شبکه سه آن را دنبال کردند اما تقریبا از هفت سال قبل و بعد از پخش سریالهایی مانند شبهای برره و باغ مظفر، این نوع برنامهسازی و کلا پرداختن به طنز در تلویزیون به یک
بنبست رسید که همین مساله نیز سبب شد تا ساخت سریالهای ملودرام رواج پیدا کند و این نوع سریالها حتی جای آثار طنز هرشبی را هم گرفتند. سریال خنده بازار که در سال 1392 آخرین سری آن پخش شد، نمونهای موفق از آثار اینچنینی بود.
سریالی که پخش آن حتی باعث شد مجموعه «شوخی کردم» ساخته مهران مدیری هم حرف چندانی برای گفتن نداشته باشد. فرید شب خیز با انتخاب بازیگران مناسب، گریمهای جذاب، آیتمهای نزدیک به زندگی روزانه و گاهی هم کنایههای سیاسی، لحظات مفرحی را برای مخاطبان خود فراهم آورد.
«داوران» یک داستان عامهپسند
در کشورمان «کارآگاه خصوصی» معادل واقعی ندارد و به همین دلیل در اغلب سریالهای پلیسی، وکلا مسوولیت و ماموریت کارآگاهان خصوصی را به دوش میکشند. «داوران» ساخته علیرضا امینی که سال گذشته در سیما فیلم تولید و از شبکه سه سیما پخش شد، نمونهای مثالزدنی از این کاراکترها بود. سریالی که در هر دو قسمت از آن، مسعود رایگان، پریوش نظریه و ایوب آقاخانی در مقام سه وکیل دادگستری هر بار با پروندهای قضایی درگیر شده و ضمن حل و فصل این پرونده، داستانی جذاب را طی دو شب متوالی برای مخاطبان تعریف میکردند.
عنوانبندی جالب توجه سریال، سبک و سیاق خاص تصویربرداری، نحوه حضور بازیگران غیرچهره در این اثر و بهرهگیری درست سازندگان سریال از آن و روایت جزیینگر هر قسمت از این سریال، از ویژگیهای بارز این اثر تلویزیونی بود که آن را نسبت به دیگر آثار مشابه متمایز میساخت. حال و هوای کلی سریال داوران بهشدت یادآور مجموعه «جستوجوگران» بود که دو سال قبل به کارگردانی محمدعلی سجادی و با حضور «مسعود رایگان» در نقش اصلی آن تولید شد.
در آن سریال، تلاشهای یکی از بازرسان سازمان بازرسی کل کشور برای کشف و شناسایی پروندههای مسالهدار، محور سریال بود و حالا در سریال داوران، مسعود رایگان در نقش «جلال داوران» مقابل دوربین رفته و اینبار در نقش وکیلی جستوجوگر و ریزبین ظاهر شده بود. برخی داستانهای این مجموعه توسط «احمد امینی» و برخی دیگر توسط «بیژن میرباقری» کارگردانی شده بود.
«پژمان» فوتبالیستی که در تلویزیون پدیده شد
دو سال قبل شبکه سه سیما سریال مسیر انحرافی را برای ایام نوروز ساخت اما این سریال را در روزهای پس از عید پخش کرد و همین مساله سبب شد استقبال فراوانی از این اثر صورت گیرد. «پژمان» ساخته سروش صحت نیز با بهرهگیری از همین فرمول، هم به سریالی محبوب و تماشایی و هم به یکی از پدیدههای سریالسازی تلویزیون تبدیل شد، چرا که یک بازیکن فوتبال را طی مدتی کمتر از یک ماه به چهرهای محبوب و دوستداشتنی تبدیل کرد. «قهرمانپردازی» فرمولی رایج در فیلمنامهنویسی برای سینما و تلویزیون است. آثار مختلفی بر این مبنا که «چگونه یک فرد عادی به قهرمانی بزرگ تبدیل میشود» ساخته شدهاند.
رویارویی شخصیتها با موقعیتهای مخاطرهآمیز و سربلندی در مقابل آزمونها و مشکلات همواره سوژه جذاب و هیجانانگیزی برای ساخت یک اثر نمایشی است و چنین سوژههایی همیشه «همذاتپنداری» مخاطب را نیز به دنبال دارند اما سریال «پژمان» دقیقا مسیر معکوس چنین فرمولی را در پیش گرفت و به جای روایت چگونگی تبدیل شدن یک فرد به قهرمان یک رشته ورزشی، چگونگی سقوط و انحطاط یک قهرمان را به تصویر کشید. همین مساله پژمان را به اثری موفق تبدیل کرد.
«یادآوری» غلبه بر محدودیت ها
یادآوری ساخته حجت قاسمزاده اصل، محصول شبکههای داخلی تلویزیون نبود در شبکه «آی فیلم» ساخته شد که در ساختار کلی سازمان صدا و سیما زیر مجموعه معاونت برون مرزی این سازمان محسوب میشود. این سریال سال گذشته به یکی از آثار موفق و جذاب تلویزیونی تبدیل شد و مخاطبان فراوانی را با خود همراه کرد.
این سریال با ترکیبی از بازیگران مختلف و متنوع، دیالوگ نویسی جذاب، داستانهایی پلیسی و معمایی را روایت میکرد که هر یک در نقطهای با دیگری تلاقی پیدا میکرد. در اغلب سریالهای ایرانی نمونه ماجراهای رخ داده شده در یادآوری کمابیش رخ میدهد. یعنی همیشه آدمها و شخصیتها دچار ماجراها و اتفاقهای خاص میشوند.
سالهاست شخصیتهای یک داستان عاشق هم میشوند، با هم ازدواج میکنند، بچهدار میشوند، حتی گرفتار دیو پلید اعتیاد شده و از هم جدا میشوند اما آنچه در یادآوری مشاهده میشود، نه این تصویر بهشدت تکراری و ملالانگیز بلکه تصویر همین روابط و ارتباطها از زاویهای تازه و جدید بود که اینبار درگیر خط قرمزها و محدودیتهای بیدلیل شبکههای داخلی نشده و بر همین اساس، توانست بسیاری از جذابیتهای دراماتیکی را که سالهاست در شبکههای مختلف تلویزیونی نادیده گرفته میشوند دستمایه کار خود قرار دهد.
«کلاه پهلوی» پایان پرحاشیهترین پروژه تاریخ تلویزیون ایران
نیاز نبود تا منتقدان سریال 54 قسمتی کلاه پهلوی منتظر پایان پخش آن باقی بمانند. بسیاری از آنها از همان ابتدا قلم به دست گرفتند و پنبه سریال را حسابی زدند. در طول مدت زمان 10 سالهای که اخبار مختلفی از ساخت این پروژه منتشر شده بود، آنقدر مطلب درباره دومین سریال سید ضیاءالدین دری وجود داشت که بتوان با استناد به آنها سریال را مورد نقد و بررسی قرار داد.
تقریبا هیچ سایت و رسانهای نبود که در طول 13 ماه پخش سریال به آن نپرداخته باشد. عدم کسب توفیق سریال کیف انگلیسی، نمایش خیانت زنان و شوهران به یکدیگر، نمایش استعمال تریاک و مصرف مشروبات الکلی و... برخی انتقادهای رایج درباره این سریال بود اما کلاه پهلوی در پایان پخش خود چند دستاورد مهم و جدی داشت. نخستین دستاورد این بود که چند بازیگر جوان را به سینمای ایران معرفی کرد که در جشنواره سی و دوم فیلم فجر حضوری پررنگ داشتند.
دیگر اینکه نشان داد در نظر گرفتن یک جامعه فرضی ـ شهر سامان ـ و روایت داستان در قالب این شهر چقدر تصمیم عاقلانهای است! چند ماه بعد که سریال سرزمین کهن به واسطه چند دیالوگ دچار مشکلی جدی شد، درست بودن این تصمیم بیش از پیش خود را نشان داد. سریال از میانه پخش و با تغییر سازنده موسیقی و اضافه شدن سالار عقیلی به عنوان خواننده عنوانبندی، حسی و حالی تازه گرفت و تا پایان پخش بحث تحریف یا عدم تحریف تاریخ در حول و حوش آن مطرح بود. البته در کلاه پهلوی یک کارگردانی ضعیف و کمانرژی وجود داشت که گاهی باعث خنثی شدن ظرفیتهای سریال میشد و مثلا کمتر شاهد به تصویر کشیدن سنتهای جاری در جامعه ایرانی در این اثر بودیم.
سنتهایی مانند: ازدواج، به دنیا آمدن فرزند، برگزاری جشن ختنه سوران، ماه رمضان، شبهای قدر، سیزده به در و... که میتوانست دستمایه روایت قصههای مختلفی باشد البته به مراسمهایی همچون: عزاداری ماه محرم و همچنین عید نوروز به شکلی رقیق و کمرنگ اشاره شد. کلاه پهلوی محصول دورهای از سریالسازی در تلویزیون ایران بود که با ساخت کیف انگلیسی و تفنگ سرپر آغاز و با تولید سریالهای دیگری همچون: روزگار قریب، آشیانه سیمرغ، یوسف پیامبر، در چشم باد، مختارنامه و کلاه پهلوی به پایان رسید.
«آوای باران» پیروی از سریالهای ماهوارهای
حسین سهیلیزاده، کارگردان میانسال سیما پس از یک دهه مجموعهسازی در حوزههای مختلف نمایشی از طنز گرفته تا ماورایی و درام که به تولید12 مجموعه نمایشی رانتخوار کوچک، عشق گمشده، پیلههای پرواز، روزهای اعتراض، آخرین گناه، ترانه مادری، آخرین دعوت، دلنوازان، فاصلهها، گیلعاد، سراب و سه پنج دو منجر شده، برای پاییز و زمستان 92 بار دیگر در حوزه ملودرام یعنی حوزهای که بیشترین سوابق مجموعهسازیاش درآن بوده مجموعهای جدید با نام آوای باران را روانه آنتن شبکه سوم سیما کرد. سریالی که در زمستان سال گذشته حسابی گل کرد و مخاطبان فراوانی را شیفته شخصیت ترحمبرانگیز باران کرد.
پخش سریال آوای باران و استقبال از آن ثابت کرد همچنان کلیشههای رایج داستاننویسی که بارها در سینمای موسوم به «فیلمفارسی» به کار گرفته شده میتواند مخاطب داشته باشد؛ حتی اگر به این قیمت باشد که منطق داستان در بخشهای مختلف به فراموشی سپرده شود، گریم و پیر و جوان شدن شخصیتها فراموش شود و هوش اندکی برای شخصیتها فرض شود تا هر اتفاقی درباره آنها قابل باور گردد. ساخت این سریال نشان داد پر کردن آنتن یک شبکه تلویزیونی کار چندان سختی نیست اما چگونه پر کردن آن بیتردید بسیار سخت خواهد بود. این سریال نیز از جمله آثار یکبار مصرفی بود که پس از نمایش از شبکه سه سیما، به سرعت از خاطرهها رفت و جا را برای سریالی دیگر در ذهن مخاطبان باز کرد.
«سرزمین کهن» شاید وقتی دیگر!
کمال تبریزی» کارگردان 54 ساله سینما و تلویزیون در طول دو دهه اخیر به کارگردانی مشهور بوده که در ساختههایش، محدودیتهای کلیشهای مورد بیاعتنایی واقع شده و او توانسته با ظرافت به خطوط قرمز نزدیک شود. سریال «دوران سرکشی» ساخته او در تلویزیون نیز از نخستین آثاری بود که به مساله دختران ناهنجار توجه کرد. البته او در سریال «شهریار» مسیری متفاوت را در پیش گرفت و بر جنبههای عاشقانه این داستان تاکید بیشتری کرد اما سریال «سرزمین کهن» که بر اساس فیلمنامه «علیرضا طالب زاده» مقابل دوربین رفت، به جهت پرداختن به مقطعی حساس و خاص از تاریخ معاصر کشورمان فضایی متفاوت داشت که البته بیش از چهار قسمت طول نکشید!
سریال از ویژگیهای مختلفی برخوردار بود. عنوانبندی بدیع و جذاب، حس و حال عاشقانه اثر، بازیگران شناخته شده و... تنها برخی از این ویژگیها بودند که البته تداوم پیدا نکردند. درباره این سریال باید در زمانی مناسبتر و بهتر سخن گفت. شنیده میشود سال پیش رو قرار است پخش سریال مجددا از سر گرفته شود.