شناسه خبر: 5215 | منتشر شده در مورخ: 1393/1/30 | ساعت: 12:26 | گروه: سیاسی |
اعتدال و اصلاحات دو خط موازی که زود به خط پایان رسیدند
چه کسانی اولین بار اعتدال را به چالش کشیدند؟ |
به گزارش شبکه خبری هزاره سوم هنوز یک سال از دولت حسن روحانی که با شعار اعتدال از مردم رای گرفت و با آرای 50.7 درصدی روی کار آمد، نگذشته است که چالش اصلاحطلبان و دولت به نقطه اوج خود نزدیک می شود؛ گرچه انتخابات ریاستجمهوری 92 فصل جدیدی در سپهر سیاسی ایران پس از انتخابات پرحاشیه 88 گشود اما اصلاحطلبانِ ناکام از اردوکشیهای خیابانی پس از پیروزی حسن روحانی سعی کردند با مصادره شعارهای وی، کاریکاتوری از بازگشت اصلاحات به عرصه سیاسی طراحی کنند.
یگانهسازی و این همانی انگاشتن «اعتدال» و «اصلاحات» از مقولاتی بود که خیلی زود از سوی اصلاحطلبان مطرح شد و آنها تلاش کردند با نزدیک شدن به دولت روحانی و به دست گرفتن پستهای کلیدی، قامت راست کنند.
* اعتدال برهه بلوغ گفتمان اصلاحات؟!
هرچند برخی از اصلاحطلبان از این هم فراتر رفته و ادعا کردند «اعتدال برهه بلوغ گفتمان اصلاحات» است؛ احمد پورنجاتی نماینده مجلس ششم در ماهنامه زنجیرهای کارگزاران ضمن بیان این مطلب گفته بود «ویژگی بنیادین اعتدال چسبندگیاش به گفتمان اصلاحطلبی است».
از سوی دیگر محمدرضا خاتمی دبیرکل حزب منحل شده مشارکت نیز با این ادعا که «در میان اصلاحطلبان چیزی به نام افراط و تفریط نداریم» گفته بود «این تلقی که با ورود جریانی به نام اعتدال دو قطبی موجود در فضای سیاسی کشور نفی میشود؛ به هیچ وجه درست نیست.»
این گزاره متناقض «اعتدال -اصلاحات» در حالی مطرح میشود که اصلاحات دوران بلوغ خود را به خوبی در جریان فتنه 88 نشان داد، از این رو نمیتوان چنین معادلهای را مطرح و تصور کرد که اصلاحطلبانی که سال 88 آتش فتنه را روشن کردند، در سال 92 به اعتدال روی آورده باشند؛ چراکه طبق یک اصل منطقی اجتماع ضدین امری محال است.
اما این اجتماع ضدین خیلی زودتر از آنچه تصور میشد دچار تنش و زاویه شد و به مشکل خوردند، روزنامه زنجیرهای اعتماد به عنوان نماد اصلاحات در گفتوگو با کرباسچی دبیرکل کارگزاران به عنوان نماینده و حامی دولت در مصاحبهای مناظرهگونه با وی نوشت «روحانی یک اصلاح طلب کامل نیست و نباید شکست او به معنای شکست اصلاحات باشد» این اظهارنظر نیز با واکنش جالب کرباسچی به عنوان یک تکنوکرات کارگزارانی مواجه شد که گفت «اگر از الان بخواهید فکر کنید کنار بایستیم تا در اشتباهات هزینه ندهیم، جوانمردانه نیست.»
*خط ونشان اصلاحطلبان برای دولت
این روزنامه اصلاحطلب همچنین با خط و نشان کشیدن برای کرباسچی میگوید «این هشدار از بدنه اصلاحطلبی شنیده میشود که وقتی ما در قدرت سهمی نداریم چرا باید در شکستهای احتمالی روحانی سهیم شویم و هزینه این شکست را در انتخابات مجلس بعد بپردازیم معتقدند وقتی در قدرت سهم نداریم در شکست نباید شریک باشیم.»
کرباسچی نیز در پاسخ به این فشارها میگوید: «اینطور نمیشود که فقط در برد شریک باشیم و در شکست ترکشان کنیم ... صحنه سیاسی هم برد دارد و هم باخت.»
البته اصلاحطلبان تندرو و افراطی که در ابتدای ماه عسل روحانی سعی در سرقت سیاسی داشتند و میخواستند اعتدال را به نام خود سند بزنند، اگر دچار آلزایمر سیاسی نشده باشند، میدانند ریشه این اختلاف به دوران دوم خرداد بازمی گردد و حتما به یاد میآورند که هجمه به شعار اعتدال برای اولین بار از سوی همین اصلاحطلبان اتفاق افتاد.
مقاله «فقر، مسکنت و اعتدال» عنوان یادداشتی بود که توسط اکبر گنجی منتشر شد و در این مقاله به صرف اینکه اعتدال از سوی هاشمیرفسنجانی مطرح شده بود آن را به چالش کشید و وی را متهم کرد که چرا در عین حال که «عالیجناب سرخپوش» است از اعتدال دم میزند.
گنجی در این مقاله که در واقع مستندات هجمه اصلاحطلبان به رویکرد اعتدال است، نوشته است «نظریه اعتدال معیاری پیشینی برای تمیز اعتدال از افراط و تفریط عرضه نمیدارد. از این رو هر فردی یا گروهی در عمل خود را مصداق اعتدال و مخالفان (دگراندیشان و دگرباشان) را افراطگرا (تندرو) یا تفریطگرا (محافظهکار) میخواند.»
«دیگران افراطی هستند چرا که با افکار و رفتار من مخالفند اما مشکل آن است که نظریه اعتدال هیچ معیار عینیای برای تشخیص این امور در اختیار نمینهند و لذا اثبات تندروی و کندروی یا چپروی و راستروی یا معتدل بودن بر مبنای این تئوری کاری غیرممکن است. هیچ معیار پیشینیای برای تشخیص تندروی افراطیگری و راستروی و چپروی وجود ندارد و در نهایت توسل به این مفاهیم به خودخواهی و خودشیفتگی منتهی خواهد شد چرا که هر فرد یا گروهی خود را قطب عالم سیاست فرض کرده و دیگران را به میزان فاصلهای که از او دارند یا میگیرند افراطی یا تفریطی میخواند.»
اما آنچه مسلم است اینکه اگر اصلاحطلبان واقعاً رویکرد اعتدال را از نظر فکری قبول داشتند، آن را به صرف اینکه از سوی هاشمیرفسنجانی مطرح شده زیر سوال نمیبردند؛ کما اینکه مواجهه سیاسی اصلاحطلبان تندرو همچون مشارکتیها با مشی اعتدال ادامه دارد اما امروز نیز از جبر روزگار با کلیددار اعتدال همصدا شدهاند.
این در حالی است که مشکل اصلاحطلبان با دولت در ابتدای کار و در ظاهر هم قابل پنهان کردن نبود و خط و نشان کشیدن افراطیهای اصلاحطلب برای روحانی و مستاجر 4 ساله خطاب کردن رئیس جمهور منتخب مردم موضوعی نبود که بتوان به سادگی از کنارش گذشت.
*ساعت شنی اصلاحطلبان در حمایت از دولت روحانی
اما اینک و با حدود گذشت 9 ماه از عمر دولت یازدهم، مساله عبور از روحانی توسط اصلاحطلبان، هر روز با صدای رساتری شنیده میشود و آنطور که از شواهد پیداست، تمام تلاش جریان اصلاحات سرمایهگذاری مقطعی روی روحانی برای عبور از بحران هویتی سیاسی است تا در انتخابات آینده با رو کردن برگ شانس خود، به مرزبندی شفاف با رییس جمهور یازدهم برسند.
با این توصیف شاید گلایههای تند عارف و خاتمی از دولت اعتدال در نیم سال اول عمر دولت چندان عجیب نباشد، چرا که آنها بیشترین هزینه سیاسی را با کمترین بهره برای روی کار آمدن روحانی پرداخت کردهاند.
وقتی که عارف به صراحت گفت «شاید انتظاری که داشتم این بود که با توجه به تجربه 30 سال مدیریتیام آقای روحانی در برخی امور بیشتر از من مشورت میگرفتند.»؛ یا این اظهار نظر محمد خاتمی در جمع برخی از اعضای مجمع روحانیون که گفته بود «من به روحانی هم گفتهام که اگر او نسبت به مسائل اجتماعی و اقتصادی کماهمیت باشد و نتواند پاسخ مطالبات مردم را بدهد، دولتش بیشتر از 4 سال دوام نخواهد آورد، تنها کسی که در این مدت در دولت خوب عمل کرد، توفیقی در وزارت علوم بوده است که کاملا تفکرات اصلاحطلب داشت، اما روحانی از او حمایت نکرد و او کنار رفت؛ باید امثال توفیقی در دولت زیاد باشند.»، موید این واقعیت است که حنای اعتدال هم نتواست چهره اصلاحات را بزک کند و مسیر راست مدرن از جریان چپ فاصله گرفت.