شناسه خبر: 6196 | منتشر شده در مورخ: 1393/2/19 | ساعت: 23:50 | گروه: صفحه نخست |
سفرنامه
در جستجوی یاران (قسمت سی و ششم) |
بازدید از کشتی 65000 هزار تنی ساینا
بعد از اقامه نماز حسین آقا دو پیشنهاد برای پر نمودن وقت باقی مانده ارائه دادند اول اینکه برای صرف نهار و استراحت خود را آماده نماییم تا برای ادامه راه آمادگی بیشتری داشته باشیم.
منتظر پیشنهاد دوم وی بودم که اعلام نمود نهار را با تاخیر میل نماییم و از وقت استراحت نیز صرف نظر کنیم اما فرصتی را برای بازدید از کشتی باری ساینا در نظر بگیریم .
البته که پیشنهادی بسیارغیرمترقبه وهیجانانگیز برای من و همراهم آقا مهدی بود! حسین آقا محمدی با تماسهای مکرر با کاپیتان کشتی وی را مجاب کرد تا از تمام نقاط کشتی گزارشی تحقیقی مرتبط با سفرمان تهیه نماییم. فرصتی رویایی که در تلاش بودیم تا حداکثر بهره را از آن ببریم.
کشتی 65000 هزار تنی ساینا برای من که اولین بار در بنادر شمال از نزدیک یک کشتی نسبتاً بزرگ را بررسی میکردم بسیار جذاب بود.
قبل از تهیه گزارش تصور میکردم کشتیهایی که در دریای خزر تردد میکنند باید کوچک و سبک وزن باشند! اما با اولین بازدید، متوجه اشتباه خودم گردیدم.
حسین محمدی و علی قربان پور، عرشه ساینا، بیست وسوم اردیبهشت 1391
با توضیحات حسین آقا محمدی پا در عرشه کشتی ساینا نهادیم تا از تمام زوایای عرشه کشتی بازدید داشته باشیم، جرثقالهای بسیار بزرگ مداوم در حال کار بودند با هر بار گردش جرثقال بر روی عرشه بیش ازچند کامیون بار داخل مخزن ویژه تخلیه میشد!
درب یکی از مخازن باز بود ما نیز به دقت حجم و اندازهها را در ذهن ترسیم میکردیم نحوه بارگیری، لنگر انداختن، توقف در حاشیه بندر، ارتفاع کشتی، میزان فرو رفت کشتی در حالت تخلیه و بارگیری کامل، حداکثر سرعت کشتی، مقصد کشتی و سئوالات متعدد دیگری که بخشی را حسین آقا پاسخگو بودند و بخشی نیز به کمک کاپیتان کشتی، مستر ویلیام اکراینی پاسخ داده شد.
کشتی دارای چند مخزن بارگیری بود که دریچههای متحرکی بعد از بارگیری آن را کامل میپوشاند. بیش از یک ساعت بر روی عرشه به کنجکاوی و سئوال و جواب سپری شد.
سپس برای بازدید از طبقات پایین، از عرشه پایین رفتیم. اتاق خوابهای مجهزی که شبیه سویتی کوچک اما دارای امکانات بسیاری بود توجه مرا به خود جلب نموده بود از آشپزخانه کوچک و مجهز کشتی نیز دیدن نمودیم.
زیبا ترین روز سفر به مازندران
بازدید از کشتی ساینا برای من و هم سفرم لحطاتی رویایی را رقم زده بود. خدمهای بسیار منظم و مودب که لحظاتی هم صحبتی با آنها برایم شیرین و جذاب بود. چون اولین بار بود که موفق شده بودم از تمام نقاط کشتی باری ساینا دیدن کنم سئوالات زیادی مطرح شد.
خدمه کشتی و آقای محمدی با حوصله به آنها پاسخ دادند در آخرین مرحله برای بازدید از اتاق کنترل به عرشه بازگشتیم.
اهتزاز پرچم مقدس جمهوری اسلامی بر بلندترین نقطه کشتی احساس غرور را در من برانگیخته بود، اتاق کنترل بسیار مجهز و تمیز بود.
ویلیام، کمک کاپیتان کشتی منتظر ما بود. وی فردی آرام و بسیار مودب و خوش برخورد بود. هر دو برای سهولت فهم مطالب، به زبان انگلیسی به صحبت پرداختیم.
ابتدای ورود اعضای تیم رکابزنی وی از ما سئوال نمود قهوه یا چای؟ تا برای نوشیدن سفارش دهد،
ما طبق عادت ایرانی تعارف نموده و از وی تشکر کردیم او نیز اصراری برای سفارش نوشیدنی نکرد!
حسین آقا که متوجه تعجب من شده بود گفت: اینها اهل تعارف نیستند! سئوالات متعددی از مستر ویلیام نمودم که با حوصله و آرامش به تکتک آنها پاسخ داد. از وی اجازه گرفتم تا چند عکس یادگاری داشته باشیم که با گشاده رویی پذیرفت.
ویلیام کمک کاپیتان اکراینی کشتی ساینا در حال توضیح به سئوالات علی قربانپور شنبه 23/2/1391
مجدداً به عرشه برگشتیم، لحظاتی را به تماشای بارگیری پرداختیم، محموله کشتی نوعی پودر سنگ بود که به مقصد کشور روسیه بارگیری میشد. آقای حسین محمدی برای ما توضیح دادند که بر اساس عرف بینالمللی هر کشتی که در بندر کشوری دیگر پهلو بگیرد ناگزیر است پرچم کشور میزبان را بر فراز کشتی به اهتزاز در آورند و هنگام سوخت گیری نیز پرچم قرمز را بر افراشته میکنند.
با راهنمایی حسین آقا از تمام طبقات و زوایای کشتی بازدید کردیم حسین به تمام سئوالات ما با حوصله پاسخ داد.
بازدید بدون محدودیت کشتی ساینا برای من ومهدی بسیار لذت بخش بود
مهدی نیز سئوالات متعددی در مورد کشتی پرسید و حسین متناسب با هر سئوال بخشی از نقاط کشتی را نشان می داد. نحوه بارگیری برای من بسیار جالب بود از این که اطلاعات ذی قیمتی در مورد کشتیرانی به دست آورده بودم احساس خوبی داشتم.
برای خداحافظی به رسم ادب به کابین کشتی بازگشتیم تا ضمن تشکر از ویلیام اکراینی به خاطر توضیحات کامل وی آخرین سئوالات مطرح شده را نیز جواب بگیریم.
گرچه دل کندن از زیباییهای پیشرو برای ما کمی مشکل بود اما به خاطر مراعات حال حسین آقا دقایقی روی عرشه کشتی به قدم زدن پرداختیم و برای آخرین بار از طبیعت زیبای خزر از روی عرشه پیرامون را نظاره کردیم.
نمای بیرونی کشتی ساینا
ساعت سه و نیم بعد از ظهر عرشه کشتی باربری ساینا را برای صرف نهار ترک کردیم.
نهار را در کنار تعدادی از کاپیتانهای کشتیهای بارگیری در رستوران بندر صرف نمودیم، برای نهار باز هم اکبر جوجه نصیب ما شد!
این سومین وعده غذایی دلپذیر جوجه بود که پی در پی صرف میکردیم.
اتاق کنترل کشتی ساینا ویلیام اکراینی، مهدی خانزاده، علی قربانپور، اردیبهشت 1391
آقای محمد صفری از آزادگان اصفهان تماس داشتند گپی دوستانه نیز با وی داشتیم حرکت تیم میثاق با شهدا برای وی نیز بسیار جالب بود از این رو مایل بود تا سری به اصفهان بزنیم اما در برنامه سفر اصفهان پیشبینی نشده بود لذا از دوستان اصفهانی عذرخواهی کردیم.
ساعت 5 بعد از ظهر بندر امیرآباد را به قصد بابلسر ترک کردیم از مجموعه دوستان که اسباب پذیرایی ما را فراهم نموده بودند خداحافظی کردیم،
در جستجوی یاران علی قربان پور(علی فاروج)
|
|||||||||
سلام حاج علی خدا قوت و به امید دیدار
|