در یک ماهی که کاخ را از بنیاد مستضعفان تحویل گرفتهایم، فقط آشغال جمع کردهایم، اگر اعتبار برای مرمت کاخ تخصیص یابد میتوانیم در عرض سه سال کاخ را مرمت کنیم، بودجهای 30 میلیارد تومانی.
به گزارش شبکه خبری هزاره سوم سالن انتظاری است با مبلهایی قدیمی با روکشهای مخمل قرمز. دور تا دور سالن با سه دیوار چیده شدهاند. ورودی کاخ است و تنها قرمزی مبلهاست که چشم را میگیرد. از دیوارها، فرش زیر مبلها، میزها و کاغذ دیواری چیزی به جا نمانده، شبیه بنایی سیل زده است که دیوارهایش پوسته پوسته شدهاند. از کلید برق و پریزها و دستگیرهها هم جز بقایایی چند تا در میان، چیزی نمانده. در این سالن، مهمانان در انتظار پذیرفته شدن، دقیقه و ساعت میگذراندند تا صاحبخانه آنها را به حضور بپذیرد. طبقه همکف است و کنار در ورودی. از پنجرههای قدی کنار سالن، حیاط و باغ قابل رویت است، حیاطی پر از کاج، صنوبر، بیدهای مجنون و درختهایی ضد آلرژی.
درهای کاخ بعد از 10 سال به روی مردم باز شده و همه با حیرت به بقایای ویرانه کاخ شمس نگاه میکنند و حسرت میخورند که چه بر سر اموال عمومی آمده است. رییس سازمان میراث فرهنگی درباره کاخ مروارید گفته بود 80 درصد تجهیزات و اموال کاخ مروارید نابود شده و قابل مرمت نیست.
کاخ مروارید کرج، همان کاخی است که خواهر بزرگ محمدرضا پهلوی، در خوش آب و هواترین منطقه کرج، جایی که کریدور بادی است، ساخته بود تا درمانی باشد بر بیماری تنفسی و آلرژیاش. اساس و بنیاد باغ و کاخ محصور در آن بر این اساس است، جلوی هرچه باعث تشدید آلرژی «شمس پهلوی» میشود را گرفتهاند مبادا آسیبی به وی وارد شود و حالش ناخوش. باغ سیب مهرشهر کرج هم در همان زمان ساخته شده برای بهتر کردن حال و هوای محله، اصلا نام مهرشهر هم از لقب «مهر» که رضاشاه به دختر مورد علاقهاش داده بود، گرفته شده. مجتمعی 240 هکتاری که شامل دریاچه، کاخ، باغ، پیست اسب سواری، زمین تنیس، باند فرودگاه و پد هلیکوپتر است. اسکلهیی هم دارد پشت کاخ که دریاچه را به فضای عقبی کاخ میرساند، فضایی دنج و رمانتیک برای قایق سواریهای عصرانه.
خواهر بزرگ محمدرضا پهلوی، برخلاف خواهر کوچکترش، فردی دور از سیاست بود و انزواطلب. عمده فعالیتهایش، فعالیتهای اجتماعی بود، فعالیتهایی چون ریاست کانون جامعه زنان. او که کاخ مروارید را محل اصلی زندگیاش انتخاب کرده بود، کاخ را با کمک «بنیاد رایت» که بنیادی امریکایی است، طراحی کرده و ساخته است، بنیادی معروف که اگر قرار بر ترمیم کاخ باشد باید از دانشآموختگان همین بنیاد برای مرمت کاخ استفاده کرد.
شمس مبتلا به بیماری آسم بود و بنیاد رایت، کاخ را به گونهای ساخته است که هیچ هوای آلودهای در کاخ باقی نماند و هر اتاقی که به نحوی به صاحبخانه مربوط میشد، مجهز به امکاناتی میشد که هوای آلوده را از اتاق بیرون براند. اتاق خواب شمس، اتاق حلزون نام دارد، اتاقی که در نگاه اول که واردش میشوید، تخت خواب صدف طلاییاش چشمگیرترین است، که صاحبخانه را در خود جا میدهد اما سقف اتاق حلزونی ساخته شده تا آنجا که هوای گرم و آلوده اتاق را به بالا براند و از دریچههای کوچه بالای خانه حلزون، به بیرون براند. از بیرون هم سقف اتاق شمس متمایز از دیگر اتاقهاست و شبیه کیکی چند طبقه است، اتاقی که تنها شمس، محمدرضا پهلوی و فرح اجازه ورود با کفش به آن را داشتند.
اما میزان تخریب کاخ در سالهای گذشته به قدری بوده که تصور میشود جز با ورود تیم اصلی که روی بنا کار کردند، مرمت درست آن میسر نباشد. سازه بتنی است، گنبد بزرگ و کوچک سازه شبیه مروارید است، نورگیرهای بنا فلکسی گلاس بوده و باعث میشد نور به درون سازه به خوبی نفوذ کند و سازه فلزی همچون خورشید پرنور باشد و تداعیکننده نام «شمس» باشد. وارد محوطه درونی کاخ که میشویم، با پله به طبقه دوم میرویم و بازدید از آنجا شروع میشود. پلههایی کوتاه با ارتفاع استاندارد شبیه پلههای تختجمشید که بالارفتن از آنها پاها را خسته نمیکند. پلهها تماما شیشهییاند و هنگام برگشت رمپی دور کاخ کشیدهاند که با شیبی نامحسوس به طبقه اول میرسد.
از ابتدای طبقه دوم پنجرههایی باریک و دراز تعبیه شده تا به استخر اصلی که در طبقه پایین است دید داشته باشد. استخر، پیانو، چند مبل راحتی زرد رنگ و ماکت کاخهای شمس در اسپانیا و امریکا اجزای اصلی سالن پایین هستند. اتاق همسر شمس، مهرداد پهلبد، اتاق کناری است که هر کس نداند گمان میکند تخت خواب همسر شمس زیر آوار زلزله مانده بود، پردههای اتاقها به قدری کثیف و چرکمردهاند که رنگشان به سختی قابل تشخیص است و نشان از سعی طراح در طلایی کردن همه پردهها نمیدهد. احمدنژاد، کارشناس باستانشناسی در توضیح مشکلات ایجاد شده برای کاخ گفت: «سقف وسط کاخ، باید با رزین پوشیده میشد که تحت تاثیر آب باران و برف از بین نرود که به حال خود رها شد. برف و باران زمستان 82، باعث شد سقف از بین برود و فلکسی گلاسها بشکنند. در 26 فروردین با حکم دادستان فرهادی، مجموعه کاخ در اختیار میراث قرار گرفت و از 240 هکتار کل مجموعه، 30 هکتار آنکه شامل کاخ، دریاچه و فضای اطراف آن بود، زیرمجموعه سازمان شد.»
دریاچه اطراف کاخ به شکل سفره ماهی طراحی شده، سفره ماهی که دو مروارید را در بر گرفته، احمدنژاد میگوید: «در این یک ماهی که کاخ به میراث فرهنگی واگذار شده، با شاگردان ایرانی رایت که طراح ساختمان بودند رایزنیهایی کردیم، قرار شده آقای نظام عامری و کمال کمونه با همکار دیگرشان خسروی که شرکتی به همین نامها دارند و نماینده بنیاد رایت در ایران هستند، برای بازدید از کاخ و تصمیم بر مرمت آن وارد عمل شوند. تزیینات کاخ همه ایتالیایی است، رنگ موکتها در اتاقها تفکیک شده است، قرمز، نارنجی و سبز. هر کدام معنا و مفهوم حریم خصوصی و عمومی دارد.»
اتاق خواب شمس و همسرش، اتاق ناهارخوری، اتاق نشیمن، اتاق بار و یک سرویس بهداشتی خارج از اتاقها در طبقه بالا هستند. ورودی طبقه پایین با اتاق ناهارخوری تشریفاتی شروع میشود، اتاقی آکوستیک مخصوص گپ و گفتهای دیپلماتیک به شکلی که صدا به بیرون درز نکند. آخرین اتاق هم اتاق کار شمس است با مبلهای آجری و موکت قرمز که میگویند هر روز، صبح زود شخصا از افسرنگهبان گزارش روز را میگرفت. بالای سقف اتاق کار، نورگیرهای مروارید شکلی است که نور آفتاب را به درون اتاق میآورد.
اما آنچه به وفور در کاخ دیده میشود حوض، حوضچه و جویبار است و استخر. میتوان تصور کرد همیشه صدای آب درون کاخ میپیچید، راهنما میگوید قرار بوده این کاخ ترکیبی باشد از آب و نور. عبیدی رییس اداره میراث فرهنگی البرز میگوید: «در یک ماهی که کاخ را از بنیاد مستضعفان تحویل گرفتهایم، فقط آشغال جمع کردهایم، اگر اعتبار برای مرمت کاخ تخصیص یابد میتوانیم در عرض سه سال کاخ را مرمت کنیم، بودجهای 30 میلیارد تومانی. همچنین درصدد جمعآوری کردن اسناد و عکسهای کاخ از مرکز اسناد کشور، مجلس و ریاستجمهوری هستیم.»
بنایی دیگر در میانه باغ دیده میشود، بنایی زشت و بد ترکیب که کاخ پسر شمس بوده که امروز به ساختمان مدیریت تغییر نام داده است. یا بنیادیها خیلی بدسلیقه بودند و کاخ را شبیه خوابگاه کردهاند با کشیدن موکتهای طوسی ارزان یا کاخ به خودی خود زشت ساخته شده بود که احتمال دوم کمتر است. دیوارها به طرز بدی تخریب شدهاند، از سرویس بهداشتی جز وانی درون زمین چیزی باقی نمانده، کمدهایی به شکل فایلهای سربازخانه در اتاق خوابهایی که همه درهای شیشهیی بزرگ و تراسی دلباز به باغ باز میشدند ساخته شده که مرمت را سخت و سختتر میکند. حس و حال اوایل انقلاب با منطق نگهداری از کاخها و بناهای ارزشمند تاریخی دو ماجرای متفاوت است، انگار مالک بنا همچنان در حس و حال انقلابی مانده بود و با تخریب کاخ سعی در انتقامگیری داشت، کسی چه میداند.