اتفاقات در کسری از ثانیه درست مثل فیلمهای اکشن سینمایی پیش میرود. نگهبان شرکت به طرف مرد یورش میبرد، دستش را میپیچاند و خیلی حرفهای دستبند را از کمرش جدا میکند و به دستان مرد که از این حرکت شوکه شده است میبندد، بعد هم او را کشانکشان به سمت رادیاتور شوفاژ میبرد و او را به آنجا میبندد. و ماجرا تمام میشود
به گزارش شبکه خبری هزاره سوم به نقل از فرهیختگان: شرکت شلوغ است، هیچکدام از کارمندان برای جواب دادن سوالات حتی سرشان را بالا نمیآورند، جواب سلام نمیدهند، انگار من اربابرجوع مجبورشان کرده باشم آنجا بنشینند و خدمات ارائه کنند. آدمها خسته و عصبی روی صندلیهایشان جابهجا میشوند که این وقتکشی زجرآور زودتر تمام شود. به شمارههای توی دستمان نگاه میکنیم و انگار هیچکدام از شمارهها خوانده نمیشود. هر پنج دقیقه یکبار آدمها به ساعتهایشان نگاه میکنند و به نتیجه هم نمیرسند!
بعد انگار یک نفر از کوره در میرود. مردی میانسال با ظاهری موقر و کت و شلوار مرتبی که برتن دارد از جایش بلند میشود و با عصبانیت میگوید: «خستهام کردید، دو هفته است من را از این طرف به آن طرف میکشانید و هیچ اتفاقی هم نمیافتد. این چه وضعی است؟ تکلیف من را روشن کنید...» بقیه اتفاقات در کسری از ثانیه درست مثل فیلمهای اکشن سینمایی پیش میرود. نگهبان شرکت به طرف مرد یورش میبرد، دستش را میپیچاند و خیلی حرفهای دستبند را از کمرش جدا میکند و به دستان مرد که از این حرکت شوکه شده است میبندد، بعد هم او را کشانکشان به سمت رادیاتور شوفاژ میبرد و او را به آنجا میبندد. و ماجرا تمام میشود...
مردم همه هاجوواج نگاه میکنند، یکی از مراجعان به این شرکت پرطمطراق که از بد روزگار عضو تحریریه فرهیختگان است این صحنه را میبیند و به سمت مرد میرود. مرد برایش توضیح میدهد که استاد دانشگاه شریف است و دو هفته است که این بوروکراسیهای اداری را تحمل میکند و به خاطر اعتراضش با او مانند یک متهم به قتل رفتار میشود. آقای روزنامهنگار از نگهبان میخواهد دست او را باز کند و اگر لازم است پلیس را خبر کند، به آنها تاکید میکند که حق چنین رفتاری را ندارند. چند دقیقه بعد دستان استاد دانشگاه باز میشود و او را روی صندلی مینشانند و مسئولان شرکت سعی میکنند با یک لیوان آب پرتقال ماجرا را از ذهن مراجعان پاک کنند.
سوال این است: نگهبانها تا چهحد مجاز هستند که با متخلفان برخورد کنند؟ این نگهبانها از کجا میآیند و کدام سازمان عملکرد آنها را مورد بررسی قرار میدهد؟ آیا آنها مجاز به داشتن وسایلی مثل باتوم، دستبند یا شوکر هستند؟ از طرف دیگر با شأن استادی که صرفا اعتراض کرده و اینگونه زیرسوال رفته چه باید کرد؟
استفاده از وسایل حراستی فقط در شرایط خاص
محسن عظیمی، نگهبان یکی از شرکتهای بنام خدمات پس از فروش است. او درباره شرح وظایف نگهبانها و حراست شرکتها میگوید: «حراست و حفاظت فیزیکی با نگهبانی متفاوت است. مطابق اصول نگهبانی به روشهایی که موجب حفظ و حراست از اموال دولتی، اماکن، تاسیسات یا ایجاد مقررات انتظامی میشود اصول نگهبانی گویند. وظایف این افراد عبارت است از کنترل عبور و مرور در هر شرایط، ثبت و نگهداری آمار روزانه حضور و غیاب، تاخیر، اضافهکاری و تهیه گزارش دقیق روزانه و ارائه به مدیر پشتیبانی، انجام امور مربوط به نگهبانی و حراست از محوطه و سالنهای تولید و انبار و کنترل دقیق ورودی و خروجیهای مواد تجهیزات و... در زمان فعالیت شرکت و ثبت در دفاتر مربوطه، داشتن حس سلوک و رفتار معقول با مراجعان و پرسنل شرکت، همکاری با سایر واحدها به هنگام بروز حوادث و اتفاقات ناگوار، انجام سایر امور محوله از طرف معاونت پشتیبانی و...»
عظیمی در ادامه درباره وسایلی که حفاظتها در اختیار دارند میافزاید: «آنها تجهیزاتی را از طرف نیروی انتظامی در اختیار دارند و اگر این وسایل را نداشته باشند دیگر فرقی با نگهبان معمولی ندارند. وسایلی مثل باتوم یا شوکر که در مواقعی مثل دزدی، حرکتهای غیرقانونی یا ضرب و جرح از آن استفاده میکنند. اما یک مسئول حفاظت فیزیکی حق ندارد به خاطر اعتراض یک فرد از شوکر استفاده کند یا به او دستبند بزند. اگر فرد سلاح همراه داشت یا کسی را مورد ضرب و جرح قرار داد میتواند برای کنترل او از سلاحی که در اختیار دارد استفاده کند.»
کامبیز نوروزی، وکیل پایه یک دادگستری نیز درباره شرح وظایف مامورین حفاظتی شرکتها به فرهیختگان میگوید: «حفاظت فیزیکی مقررات خاصی دارد که نسبت به شرکتی که از ماموران حفاظت فیزیکی استفاده میکنند، تغییر میکند. برخی شرکتها مثل شرکت نفت و کل مجموعههای متصل به شرکت نفت مثل شرکت گاز و پتروشیمی یا هواپیمایی مقررات خاصی دارند و بهدلایل امنیتی قابل قبول اختیارات گستردهتری را هم دارند. اما در سایر موارد اختیاراتی افرادی که در حوزه حفاظت فیزیکی فعالیت میکنند بسیار محدود هستند و مسائلی مثل بازداشت و نگهداری فرد در حوزه صلاحیت آنها نیست. این افراد طی هماهنگی با نیروی انتظامی فعالیت میکنند و حوزه فعالیت آنها را نیروی انتظامی مشخص میکند.»
متاسفیم!
مدیریت شرکت مذکور مرد خوشرویی به نام آقای «خ» است و سعی میکند منطقی به سوالات ما جواب بدهد. او درباره اتفاقی که هفته پیش در شرکت خدمات پس از فروش وی افتاد، ضمن ابراز تاسف میگوید: «من از آن استاد دانشگاه محترم به خاطر اتفاقی که افتاد، معذرت میخواهم و سعی میکنم این ماجرا را به نحو احسن پیگیری کنم. اما بعد از بروز آن حادثه من فیلمهای دوربین مداربسته شرکت را چک کردم و با صحنههای عجیبی روبه رو شدم، این آقا از لحظه ورود شروع به فحاشی میکند و افراد را تشویق به شورش میکند، اما باز هم تاکید میکنم که این مساله کار نیروی ما را توجیه نمیکند. من بعد از وقوع حادثه رفتم تا کد کالای پذیرششده این فرد را از کارمندان بگیرم و مشخص شد ایشان هنوز پذیرش نشده بودند. مطابق فیلم دوربین مداربسته که موجود است این آقا از در وارد میشوند و به ما اتهام دزد بودن میزنند و بقیه را هم دعوت به شورش میکنند و برای همین مامور ما به ایشان دستبند میزند. من اینجا نشستهام که به مردم خدمات بدهم و نمیخواهم با مردم برخورد پلیسی کنم چرا که من پلیس نیستم.»
آقای «خ» درباره نحوه استخدام نیروهای حفاظتی خود میافزاید: «شرکتهای حفاظتی زیاد هستند و اجازه استفاده از وسایلی مثل باتوم و شوکر را هم دارند. مامور حفاظت ما کاملا مورد توبیخ قرار گرفت و از وی خواسته شد دستورالعملهای شرکتش را فراموش کند و در صورت نیاز وسایلش را هم به شرکت مزبور تحویل بدهد. در هر صورت ما از این اتفاق متاسفیم و نمیخواستیم این خاطره را برای مشتریان خود رقم بزنیم...»
فرهاد عبداللهیشیرودی، مدیرعامل شرکت حفاظتی نظام یاور ایرانیان در گفتوگو با فرهیختگان درباره نیروهای حفاظتی شرکتها میگوید: «عموما افرادی که مورد توهین غیرعادی ماموران حفاظت قرار میگیرند در ابتدا شکایت خود را به شرکت مذکور اطلاع میدهند و اگر نتیجه نگرفتند با رعایت سلسله مراتب باید سراغ پلیس پیگیری تهران بزرگ بروند و بعد از آن نوبت به پلیس پیشگیری ناجا میرسد. پلیس پیشگیری ناجا و اداره بازرسی مامور را میخواهد و او را مورد سوال قرار میدهد. افراد شرکتهای حفاظتی مطابق مصوبه مجاز به داشتن وسایلی مانند باتوم یا تونفا، اسپری اشکآور، شوکر در موارد محدود و یک تا دو دستبند هستند. این افراد آموزش دیده هستند و نحوه به کارگیری این سلاحها به آنها یاد داده شده و همانطور که یک پلیس حق ندارد تحت هر شرایطی از اسلحه خود استفاده کند، این افراد هم فقط در شرایط خاص ملزم به استفاده از این وسایل هستند. اما بهطور کلی این ماموران اکثرا از وسایلشان استفاده نمیکنند و تنها آن را حمل میکنند، حتی شرکتهای مربوطه هم همین را از آنها میخواهد.»
استفاده از تجهیزات حراست «شرایط» خاص دارد
ستوان یکم مرادی، پلیس پیشگیری در گفتوگو با فرهیختگان درباره وظایف حفاظت فیزیکی میگوید: «پیشبینی و پیشگیری از تحرکات ضدامنیتی ازقبیل تجمع، تحصن، اعتصاب، اغتشاش و تظاهرات، طبقهبندی حفاظتی اماکن و تاسیسات تحت پوشش دستگاه با هماهنگی مراجع ذیربط و حفاظت از آنها و سیستمهای سختافزاری IT، تهیه طرحهای حفاظتی و صدور دستورالعملهای لازم و نظارت بر اجرای آنها جزء وظایف ماموران حفاظت فیزیکی است. افرادی که در حوزه حراست فعالیت میکنند وظیفه اصلیشان حفاظت از اهداف سازمان ذیربط تعریف شده است و توسط نیروهای ماهر هم آموزش دیدهاند، اما حق استفاده از تجهیزات را در هر شرایطی ندارند و فقط در صورت ضرورت که به آنها این ضرورتها یادآوری شده، مجاز به استفاده از این وسایل هستند. در غیر اینصورت برخورد مقتضی با آنها و شرکت مربوطه صورت میگیرد.»
دنیای عجیبی است. در همسایگی ما، مردی قاچاقچی به همراه فرزندانش زندگی آرامی دارد و پلیس اعلام میکند مدرک مستدلی برای دستگیری آنها ندارد. اما در شرکتها مسئولان حفاظت فیزیکی با دستبند آدمها را به شوفاژ میبندند.