شناسه خبر: 73904 | منتشر شده در مورخ: 1401/10/16 | ساعت: 00:15 | گروه: صفحه نخست |
زمین بازی را اشتباه تعریف نکنید! |
به گزارش شبکه خبری هزاره سوم به نقل از الف؛
1- باید بپذیریم بحرانها وضعیت خاصی را تحمیل میکنند و این پنداشتی است آرمانی و دور از واقعیت که اعمال محدودیتها در شرایط بغرنج، اقدامی نامعقول تلقی گردد.
2- صحبت از محدودیتهایی است که بر اینترنت حاکم شده؛ گسترده و فراگیر، عمیق و البته طولانیمدت که در نوع خود بیسابقه است.
3- با پیشفرضی که در بند نخست عرض آن رفت، میفهمیم و میپذیریم که حکمران در مواقع بحرانی راهی جز محدودیت ندارد؛ چون هم واقعیتهای موجود شرایطی را بر او تحمیل میکند و هم اینکه جعبهابزارش برای مواجهه با مسئله محدود است و ضمناً در بهرهگیری از تمام قابلیتهای این ابزارهای محدود هم تبحر چندانی ندارد، بنابراین به دمدستترین راه موجود روی میآورد اما با خروج از بحران و یا فاصلهگرفتن از آن، شرایط باید تغییر کند.
4- این محدودیتها، روشی کارآمد و دائمی برای مواجهه با مصائب و چالشها نبوده و اساساً حوزهای که بر آن قفل و زنجیر زده شده، محدودیتپذیر نیست. ماهیت اینترنت تحولپذیر و مبتنی بر تکنولوژی است که دائماً در حال تغییرات شگرف است و چه بسا این محدودیتهایی که امروز از آن صحبت میکنیم، در آینده فاقد معنا شوند!
5- نکته مهم دیگر اینکه در همین چهارچوب و نظم کنونی، راهبردی که برای مواجهه با اینترنت و شبکههای اجتماعی انتخاب شده و بر روی اجرای آن تاکید میگردد گرهای از کار باز نخواهد کرد و به نوعی پاک کردن صورت مسئله است.
6- به اظهارات اخیر وزیر کشور درباره زمان رفع محدودیت شبکههای اجتماعی بنگریم:«باید ببینیم کسانی که میخواهند در این فضا فعال باشند آیا حاضرند به سیاستهای جمهوری اسلامی تمکین کنند یا خیر. اگر بخواهند دوباره همچنان با استفاده از هدایت جریانات اغتشاشگر ادامه دهند، ما هم موضع قبلی را خواهیم داشت. در این باره مسؤولین ذی ربط باید تصمیم گیری کنند.»
7- صحبتهای وزیر کشور ناظر بر این مسئله است که شبکههای اجتماعی دخیل در وقایع خیابانی امسال که بستر ترویج خشونت بودند، تا زمانی که به قواعد ایران پایبند نباشند، از داخل کشور امکان دسترسی به آنها وجود ندارد و این مصداق عینی پاک کردن صورت مسئله است.
بدون تعارف باید بپذیریم که هیچ پلتفرمی حاضر به فعالیت رسمی در ایران و یا همکاریهای گسترده نیست و این دلایلی دارد که خود سیاههای مجزا را میطلبد، اما واقعیتی است که باید پذیرفت و طبق آن حرکت و رفتار کرد. حال چرا باید به این دلیل خود را در موقعیتی قرار دهیم که نه نفع و رضایت عمومی را به دنبال دارد و نه امکان و میدان جدیدی برای ما میگشاید؟
این نوع سیاستورزی، دوری از واقعیت و افتادن به ورطهای است که فرجام زیبندهای ندارد و به نظر میرسد در این حوزه نگاه صحیحی وجود نداشته و اساساً زمین بازی و فعالیت، به غلط تعریف و در حال بنا شدن است.
همین پلتفرمها و شبکههایی که از بازتاب خشونتآمیزترین اقدامات در وقایع اخیر مضایقه نکردند، میتوانند فرصتی برای مقابله نرم با افراد و جریاناتی باشند که بدون رقیب در حال تاختوتاز و حمله به هر امری هستند که به ایران و جمهوریاسلامی مربوط میشود.
پس چرا باید با نگاه غلط و کجسلیقگی، میدانی که میتواند فرصتی برای کشور باشد را خالی کرد؟ آیا این راهبرد، اشتباه تعریف کردن زمین بازی نیست؟