شناسه خبر: 7731 | منتشر شده در مورخ: 1393/3/21 | ساعت: 11:41 | گروه: اجتماعی |
در حاشیه اولویتبندی نادرست واعظی؛
وزیر مخابرات یا ارتباطات؟! |
به گزارش شبکه خبری هزاره سوم حداکثریترین شکل تفکر نیز اختصاص به شخص وزیر ارتباطات دارد که در شکل یک پدیده بیبدیل ظاهر شده و پیشنهاد خرید پهنای باند از خارج کشور را در راس برنامههای خود قرار داده است! گویی ایشان هنوز از مشاوران دوره «پست و تلگراف و تلفن» بهره میبرند و گمان میبرند «پهنای باند» چیزی شبیه کابل مخابرات است!
در مقابل حامیان منافع ملی نیز به دو گروه تقسیم شدهاند. دغدغه برخی دوستان با وجود تکیه بر توجیهات صحیح در مقابل همان تفکر حداقلی درگیر «فیلتر کنیم یا نکنیم» باقیمانده است. در این میانه، بزرگترین اهداف پشتپرده درباره الزامات تبدیل ایران به یک ابرقدرت سایبری همهجانبه متاسفانه مغفول مانده است. شاید سوال اساسی برای مردم این باشد که اصلا چرا باید چنین هدفگذاریای داشته باشیم؟
زیرساخت ملی یا سرویس خارجی؟
سایبر، جدیدترین مرز بینالمللی است! مرزی که در حقیقت غیرواقعی است و درنوردیدن شخصیترین فضای شهروندان آن، از خوردن یک لیوان آب نیز سادهتر است. در میانه این کشورگشایی بیهیاهو با کمترین مقاومت؛ برتریهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی سایرینی که حتی ممکن است در عالم واقع صاحب قویترین ارتشهای نظامی یا نظامات سیاسی و اقتصادی نیز باشند به سادگی قابل مهندسی است. یعنی چه؟
با ملموسترین دغدغه سایبری بحث را آغاز میکنیم تا فضا برای خوانندگان گرامی شفاف شود: در حال حاضر اکثریت هموطنانمان، پرداختهای مالی خود را از طریق شبکه شتاب انجام میدهند. یعنی بیشترین جابهجاییهای مالی کشور بهصورت اعتباری «مجازی» و بدون اسکناس در حال انجام است. شبکه شتاب یک زیرساخت الکترونیکی بانکی است که طبیعتا اطلاعات حاصل از تراکنشهای مالیاش یک جایی ذخیره میشود تا امکان سرویسدهی در لحظه به مشتریان را فراهم سازد. در حال حاضر این شبکه به علت خلأهای امنیتی گوناگون ناشی از عدمتامین زیرساختهای ملی بسیار آسیبپذیر است. با یک حمله نهچندان پرهزینه سایبری، دشمنان میتوانند کل تراکنشهای مالی شهروندان مشتری خدمات بانکی را دچار مشکلات همهجانبه کنند!
این همان مسالهای است که در حال حاضر اخبار دزدیهای کوچک آن هر روز در جوامع پیشرفته منتشر میشود. مثلا میگویند «یک هکر، اطلاعات بانکی هزاران شهروند آمریکایی را دزدید!» پس مخاطرات عدم ورود دولت به حوزه سایبر با تامین زیرساختهای «شبکه ملی اطلاعات» چیزی بسیار فراتر از دغدغههای فیسبوکی و سرعت اینترنت و امثال اینهاست! اینجا صحبت از جنگهای سایبری خطرناک است که آینده جهانیان را هدف قرار داده است. به همین علت است که از اوکراین گرفته تا چین و روسیه و آلمان «شبکه ملی اطلاعات» خود را در دستور کار قرار دادهاند.
حمله سایبری؟!
شاید بپرسید اگر تا این اندازه زندگی سایبری ما ریسکپذیر است چرا تاکنون کشور با چنین حملاتی ساقط نشده است؟! برای پاسخ به این سوال بازمیگردیم به صفحه فیسبوک یک مدیر عالیرتبه آژانس امنیت ملی آمریکا؛ پس از حمله ویروس استاکسنت به زیرساختهای هستهای کشورمان، گری سیک، سیاستمدار کهنهکار آمریکایی گفت: «حملات به زیرساختهای هستهای ایران از طریق خرابکاری سایبری بدترین کاری بود که دولت اوباما میتوانست انجام دهد! شما باعث شدید ایرانیها به برنامهریزی و سرمایهگذاری در این حوزه ورود کنند. مخاطرات تبدیل شدن ایران به یک قدرت سایبری حتی از برنامه هستهای آنها نیز بیشتر است(!)».
تحریک به خودکفایی
منظور گریسیک چیست؟! ما حمله استاکسنتی آمریکا را با توسل به متخصصان کشورمان خنثی کردیم. ما توانستیم در حوزهای که هماکنون کشورهای پیشرفته «قانونگذاری» و «برنامهریزی» در آن را آغاز کردهاند یک حمله پیشدستانه را به صورت عملیاتی خنثی کنیم. پس بزرگترین خطر برنامه سایبری ایران این است که «زود» وارد بازی بزرگان شده است! اگر میخواهید بدانید نتیجه این ورود به موقع چیست باید به کشاکش سنگین و پرهزینه کشورمان در فضای بینالملل بر سر برنامه هستهای ایرانیان توجه کنید. ما دچار تحریمهای متنوع سیاسی و اقتصادی شدیم چون زمانی که باشگاه قدرتهای هستهای در حال عضوگیری بود، سیاستمداران رژیم شاه با کارتر یک قل دوقل بازی میکردند!۶۰سال دیرکرد در ورود به عرصه قدرت هستهای، این همه هزینه برای کشور ایجاد کرد.
بزرگترین متخصصان غربی پیشبینی میکنند بزودی پس از تدوین قوانین بینالمللی سایبری، تلاش سایرین برای ورود به این حوزه مهم، مثل فضای هستهای کنونی با تحریمهای اقتصادی و سیاسی محافظت خواهد شد. یعنی دیرکرد در تقویت زیرساختهای «ملی» سایبری همگام با کشورهایی مثل آلمان، روسیه، چین و فرانسه موجب خواهد شد هر تلاشی در آینده برای تبیین مولفههای تبدیل شدن به یک قدرت سایبری مستقل در جهان با هزینههای بسیاری همراه شود. علاوه بر آن وقتی زندگی بشر با پیشرفتهای این حوزه گرهخورد زمینهسازی برای بازپسگیری این فضا و محروم ساختن ملتها فراهم میشود.
تحریمهای اقتصادی- خدماتی سایبری
دور نیست روزی که آمریکا یا اروپا بگویند:«اجازه نمیدهیم از این خدمات سایبری استفاده کنید مگر اینکه چنین و چنان کنید!» آن زمان دیگر نمیشود به مردم گفت: «از اسکناس استفاده کنید! شبکه شتاب نداریم!» پس یا باید با اتلاف وقت و ترغیب مردم به استفاده از سرویسهای بیشمار «فعلا رایگان خارجی»، بدون تلاش برای بومیسازی و سرویسدهی به مردم از داخل، بازی را واگذار کنیم یا جریمه دیرکرد حاصل از تنبلی فکری امثال وزیر ارتباطات بازنشستهمان را همگی با هم در آینده نزدیک پرداخت کنیم!
فرهنگ سایبر!
سوال مهم بعدی جنبههای حضور سایبر در سایر عرصههای زندگی است. به طور مثال آیا فرهنگ ما نیز به واسطه دیرکرد در قانونگذاری در حوزه سایبر متاثر از جنگی استاکسنتی خواهد شد؟! پاسخ این است که «سایبر» فضای بازیهای آینده است. برخلاف آنچه برخی سیاستمداران غربی جلوه میدهند، قدرت اصلی جمهوری اسلامی نه در موشکهای کلاهک اتمی است و نه در بمب هستهای! قدرتی که ایرانیان را از ۸ سال جنگ تحمیلی با قدرتهای بزرگ جهانی پیروزمندانه بیرون آورد ناشی از فرهنگ ایرانی- اسلامی بود.
خطر بازمهندسی ملیت
یک راه مهم برهم زدن این موازنه قدرت «بازمهندسی جامعهایرانی» از طریق فضایی است که هیچ مرز مشخصی برای صیانت ندارد! سیاستگذاری و مدیریت فضای شبکههای اجتماعی، بازیهای گروهی اینترنتی و حتی کتابهای الکترونیکی و اخبار و اطلاعات فضای مجازی در حال حاضر از دست ما خارج است.
اینجا حتی بحث «ممیزی» و «ممنوعات اخلاقی» نیز حداقلی میشود چرا که وقتی با یک برنامهریزی و مدیریت کوتاهمدت میتوان «همدلی و وحدت» یک جامعه را خدشهدار کرد، دیگر امنیت اخلاقی به چه کار میآید؟! همینجاست که بحث ما با برخی اصولگرایان دلسوز نیز آغاز میشود. تلاش برای دغدغهسازی در حوزه سایبر با تقلیل انگیزشهای حاکمیتی برای تبیین قوانین اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ملی در حد کیفیت حضور زنان، یعنی کمک رساندن عمدی به کسانی که از دست رفتن تمامیت ارضی خاک ایران در فضای سایبر را دیکته میکنند و در مقابل گریبان برای کمپین زرد یک جوجهخبرنگار فراری چاک میدهند.
اگر محدوده حجاب و برخی ارزشهای فرهنگی دیگر کشورمان به واسطه حملات سایبری ضدفرهنگی «اکنون» خدشهدار شده باید کمر همت بست و این بیقانونی گسترده را سریعتر سامان بخشید، مبادا که «فردا» دیگر ایرانی علاقهمند به حفظ ایران پیدا نشود! چون خاصیت این سیستم، تبدیل به «شهروندان جهانی» است که با ملی گرایی بیگانهاند. پس کلینگری و پرهیز از فضاسازی حداقلی موضوعی، در حوزه همهجانبه و بسیار مهمی چون سایبر بسیار مهم است.