هیچ مردی راضی به زندگی و ازدواج کردن با شخصی مانند خودش نیست . برای بدست آوردن یک مرد واقعی ، شما نیز باید یک زن واقعی باشید! مردها ازدواج می کنند تا همسرانشان زن باشند . نه اینکه آنها نیز مانند یک مرد رفتار کنند!
به گزارش شبکه خبری هزاره سوم به نقل از تبیان، یکی از مسائل مهمی که از کودکی باید روی آن کار شود، هویت جنسی انسانهاست . یک فرد برای اینکه زندگی سالم به همراه نیازها و عواطف صحیح را داشته باشد ، احتیاج دارد تا هویت جنسی درستی داشته باشد.
بعنوان مثال ، یک خانم وقتی یک زن تمام عیار باشد، بهتر می تواند از سوی همسرش درک شود و زندگی بهتری خواهد داشت ، زیرا او یک زن و کامل کننده ی مرد است، پس دلیل کمی برای جر و بحث ها خواهد ماند.
او علاقه دارد تا یک مرد باشد . او از جنسیت خود ناراحت و بیزار است . برای او زندگی یعنی کار کردن و شغل داشتن . آرمان او این است که روی پای خودش بایستد و مستقل باشد. لباسهای مردانه می پوشد و معمولاً جدی ، خشک و پُررو است.
او علاقه زیادی به مدیریت دارد و دوست دارد تا رئیس و رهبر باشد و گاهی اوقات برای اینکه ثابت نماید که می تواند ، دست به اقدامات جسورانه و خطرناکی می زند، مثلاً اهل سیگار و دود می شود و نیز از اینکه با مردها سر و کار داشته باشد لذت می برد زیرا زمانی که در کنار یک مرد است، احساس خوبی دارد و خود را با او برابر و قدرتمند می داند.
معمولاً به ورزش های خشن و مردانه مانند ورزش های رزمی ، بدنسازی و کوهنوردی علاقمند می شود و از دیدن فیلمهای اکشن و هیجانی لذت می برد.
آری او یک زن است که به دلیل عدم آموزش خانواده و یا همبازی شدن با برادران و یا همنشینی با پسران همسن و سالش و یا تفکر غلط جامعه، تبدیل به یک مرد شده و دچار بحران هویت است.
تفکر غلط اطرافیان و جامعه در بروز این بحران، بسیار مهم و تاثیر گزار است، بگذارید با مثالی موضوع را روشن تر کنم.
در گذشته وقتی خانواده دختر بچه ای را می دیدند، دست روی سر او کشیده و می گفتند: چه دختر خوشگلی، ایشالا عروس بشی.
آموزش های مادر به دخترش شامل آشپزی ، خیاطی ، خانه داری و این چیزها بود، دختر بچه های دیروز، از خواهر و برادر کوچکتر خود مراقبت می کردند، به مادر در کارهای خانه یاری می رساندند و از این گونه کارها.
اما امروزه وقتی دختر بچه ای را می بیینند برایش آرزوی دکتر و مهندس شدن می کنند، اطرافیان زنی را که درآمد داشته باشد را می پسندند و اگر زنی شیرینی بپزد، با گفتن جمله" وای چقدر تو حوصله داری! بیکاری، برو از شیرینی فروشی بهترین ها رو بخر!" او را تشویق می کنند!
اشتباه برداشت نشود، منظور این نیست که زن دکتر و مهندس نشود و یا این که فقط در خانه به آشپزی بپردازد، اتفاقا زن باید کار کند، درآمد داشته باشد و ...منظور از این سخنان، به هم خوردن اولویت های زندگی یک خانم می باشد، اولویتی که تا دیروز ازدواج ، فرزندآوری ، داشتن خانه ای آرام و خانواده ای خوشبخت بود، امروزه به دختران تحصیلکرده مجرد، مادران حداکثر با یکی دو بچه کارمند و خسته و خانواده هایی که می توانم به جرات بگویم زیاد آرام و دوست داشتنی نیست، تبدیل شده است.
تمای اینها نتیجه این است که افراد را از کودکی با هویت و وظایف آینده خود آشنا نکرده اند. اکثر این افراد از بحران هویت خود بی خبر هستند و به جای آن ، خود را قدرتمند و با عُرضه فرض می کنند.
یکی از علل مهم طلاق و جدائی ها و همچنین سست بودن روابط زنان ، همین بحران هویتی و عدم شناخت هویت جنسی است که در حقیقت پایه گذار اصلی این مشکل را می توان باز هم والدین و مربیان ناآگاه دانست.
نتیجه این بحران، مردهایی با ظاهر زنانه و یا زنانی با روحیات مردانه، خانواده های آسیب دیده ، طلاق و تنهایی می باشد.
پس فرزندان دخترتان را دختر بار بیاورید و به خاطر داشته باشید که هیچ مردی راضی به زندگی و ازدواج کردن با شخصی مانند خودش نیست . برای بدست آوردن یک مرد واقعی ، شما نیز باید یک زن واقعی باشید! مردها ازدواج می کنند تا همسرانشان زن باشند . نه اینکه آنها نیز مانند یک مرد رفتار کنند!